سه شنبه, 31 مرداد 1396 04:30

بازدید هنرجویان مدرسه اسلامی هنر از موزه سینما

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

جمعی از استادان و دانشجویان غیر ایرانی دوره آموزشی «فلسفه هنر اسلامی» ضمن بازدید از موزه سینما، به تماشای فیلم «خیلی دور خیلی نزدیک» نشستند و پس از پایان فیلم پرسش های خود را از رضا میرکریمی کارگردان این فیلم سینمایی مطرح کردند.


به گزارش سی و یک نما، جمعی از استادان و دانشجویان غیر ایرانی دوره آموزشی «فلسفه هنر اسلامی» از مدرسه اسلامی هنر، عصر روز گذشته 30 مردادماه از موزه سینما بازدید کردند و پس از آن به تماشای فیلم «خیلی دور خیلی نزدیک» از ساخته های رضا میرکریمی نشستند.
در این جلسه که با حضور حبیب ایل بیگی قائم مقام بنیاد سینمایی فارابی، امیر اسفندیاری مدیر امور بین الملل بنیاد سینمایی فارابی و رضا میرکریمی کارگردان فیلم سینمایی «خیلی دور خیلی نزدیک» برگزار شد، استادان و دانشجویان غیر ایرانی دوره آموزشی «فلسفه هنر اسلامی» پس از پایان نمایش این فیلم سئوالات خود را مطرح کردند.
در ابتدای این جلسه رضا میرکریمی در پاسخ به سئوالی مبنی بر چرایی نام گذاری این فیلم به «خیلی دور خیلی نزدیک» گفت: زمانی که دنبال لوکیشن های فیلم می گشتم هنوز نامی برای فیلم انتخاب نکرده بودم. در همان ایام در دل کویر نشسته بودم و منتظر بودم آفتاب پایین آید تا بتوانم در نور مایل لوکیشن را ببینم.
وی ادامه داد: ما کارگردان ها یک لنز کوچک به نام «View finder » داریم که وقتی از دریچه آن نگاه می کنیم، می توانیم قبل از فیلمبرداری نمای باز یا بسته ای را که در فیلم به دست می دهد مشاهده کنیم. با این وسیله بارها به چشم انداز کویر نگاه کردم و نکته جالب این بود که هر اندازه لنز را باز یا بسته می کردم تفاوتی در تصویر اتفاق نمی افتاد. در واقع نمای بسته با نمای باز در موقعیت کویر فرقی با هم نداشت. در نتیجه تجربه خوبی که در این موقعیت به دست آوردم ترجمه ای بی نظیر از مفهوم بی نهایت برای من بود. مفهومی که در آن واحد هم دور و هم نزدیک بود.
وی ادامه داد: دور و یا نزدیک بودن در آن واحد درست مانند احساسی است که انسان نسبت به آسمان و یا دریا دارد. درواقع آسمان و دریا تنها چشم اندازهایی هستند که کلوزاپ ندارند و به همان اندازه که دور، به همان اندازه نیز نزدیک هستند. بنابراین نام «خیلی دور خیلی نزدیک» از همین مفهوم به ذهنم رسید و فکر کردم که می تواند با داستان فیلم همراه باشد.
این کارگردان سینما تاکید کرد: بنابراین عنوان «خیلی دور خیلی نزدیک» هم می تواند معنی رابطه پدر و پسر را بدهد که به یکدیگر نزدیک هستند و در یک خانه زندگی می کنند اما از لحاظ ذهنی و عاطفی از یکدیگر دور هستند و در ادامه مفاهیم عمیق تری که در طول فیلم درباره آنها حرف زده می شود را بیان می کند.

میرکریمی در پاسخ به سئوال دیگری درباره موسیقی فیلم «خیلی دور خیلی نزدیک» گفت: یک خط کوتاه از ملودی متعلق به یک ترانه سوئدی است که دکتر عالم وقتی خسته و درمانده شده و پای ماشین نشسته آن را می خواند. این ملودی با موسیقی که محمدرضا علیقلی ساخته همراهی و همنشینی خوبی پیدا کرده است.
کارگردان فیلم «خیلی دور خیلی نزدیک» در پاسخ به سئوالی مبنی بر چگونکی تلفیق باور پدر و اعتقادات اش نسبت به خدا با حضور پسر به عنوان عنصری برخواسته از روح معنوی و الهی گفت: تصور دکتر این است که پسرش به کمک او احتیاج دارد اما در مسیری قرار می گیرد که متوجه می شود خودش به کمک احتیاج دارد. به همین دلیل فکر کردم پسر می تواند یک فرد غایب باشد تا مخاطب هر تصویری که دوست دارد درباره آن داشته باشد.

وی درباره تداعی سکانس آخر فیلم با یکی از معروف ترین نقاشی های میکل آنژ گفت: تداعی و تصور درستی است چون خود ما هم برای طراحی پوستر فیلم برداشتی از نقاشی میکل آنژ داشتیم.

میرکریمی در پاسخ به آخرین پرسش مبنی بر اینکه آیا واقعا دکتر عالم نجات پیدا کرده است، بیان کرد: من دوست نداشتم تفسیر دقیقی برای انتهای فیلم بگذارم اما آنچه برای من مهم بود مفهوم نجات بود. بهترین روش برای بیان آنچه که فرد به آن اعتقاد دارد این است که اجازه داده شود راه های مختلفی برای مخاطب وجود داشته باشد که اگر مخاطب منطق صاحب ایده و اعتقاد را نپذیرفت، منطق خود را برای تفسیر و تحلیل شخصی وجود داشته باشد. در واقع منظورم این است که به عنوان کارگردان فیلم حق دخالت در انتخاب مخاطب وجود ندارد.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید