دوشنبه, 15 بهمن 1397 08:51

نگاهی به فیلم "شبی که ماه کامل شد" ساخته‌ی نرگس آبیار/انعکاس عکس ماه روی حوض خون

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(3 رای‌ها)
نگاهی به فیلم "شبی که ماه کامل شد" ساخته‌ی نرگس آبیار/انعکاس عکس ماه روی حوض خون نگاهی به فیلم "شبی که ماه کامل شد" ساخته‌ی نرگس آبیار

ریحانه محمودی/سی و یک نما_ به یقین یکی از فیلم‌هایی که با پیش زمینه‌ی کاملاً مثبت در انتظار اکرانش در سینمای رسانه بودیم، فیلم "شبی که ماه کامل شد" ساخته‌ی نرگس آبیار بود.

فیلمی که انتظار داشتیم تا از نرگس آبیار یک "کاترین بیگولوی" ایرانی بسازد که البته ساخته، چرا که ساختار و الزامات فنیِ یک فیلم، شرط لازم است (که در این فیلم به شکل کاملاً بارزی مشاهده می‌شود) اما شرط کافی نیست.
فیلم نرگس آبیار فیلمی خوش ساخت است که چیزی کم دارد و آن این که نمی‌تواند قانعمان نمی‌کند تا قبول کنیم فیلمی دیده‌ایم که همیشه در یادمان می‌ماند.
یک کارگردان و یک تهیه کننده که اسپانسر مالی یک فیلم "بیگ پروداکشن" است، باید خیالش از بودجه و جذابیت فیلمش خیلی راحت باشد که بی‌دلیل، فیلمی که می‌تواند با تایمی نزدیک به ۳۰ دقیقه کوتاه‌تر، نه تنها آسیب نبیند بلکه ریتم بهتری داشته باشد و مخاطب را خسته نکند؛ به این میزان کش دهد.

داستان این فیلم شاید قرار است به نوعی اعاده حیثیت از طایفه بزرگ و معتبرِ "ریگی" در سیستان و بلوچستان هم باشد. طایفه‌ای که قربانی یک گروهِ افراطیِ جدا شده از طایفه شده‌اند.
فیلم، نه به تمامیِ ماجرای عبدل‌المالک و عبدالحمید اشاره می‌کند و نه تمرکزی بر نیروهای امنیتی ایران دارد. شبی که ماه کامل شد، قرار است متمرکز بر داستان عشق حمید(هوتن شکیبا) و فائزه(الناز شاکردوست) باشد که در پرداخت و باورپذیری‌اش دچار مسئله می‌شود.
قرار است شخصیت عبدالحمید یک پسر احساساتیِ اهل شعر و موسیقی باشد که در یک مسیر انحرافی به یک تروریست بدل می‌شود، اما در اوج رومانتیک بودنِ این شخصیت، در یک سکانسِ بسیار زننده و طولانی، او را می‌بینیم که به تکرار به تمساح‌ها غذا می‌دهد، آن هم نه تکه‌های گوشت، بلکه پرندگان و حیوانات درسته‌ای که حتی شک می‌کنیم مرده‌اند یا در لا به لای دندان‌های تیز تمساح جان می‌کَنند و تکه تکه می‌شوند؟ سکانسی بسیار مشمئز کننده، زائد و با فاصله‌ی بسیار زیاد از زنانگی‌ای که نباید از یک کارگردانِ زن گرفته شود. صحنه‌ای که ذکر آن رفت یا صحنه‌ی نمایش ذبح و سلاخی احشام در راسته‌ی قصابان، از آن‌جایی که تاثیری در پیشبرد داستان ندارد انگار لج کردنِ نرگس آبیار با خودش به عنوان یک زن است. گویی می‌خواهد بگوید من یک کارگردان زن هستم که می‌توانم همان صحنه‌های خشنی را در فیلمم نشان دهم که کارگردان‌های مرد نشان می‌دهند. غافل از آن‌که مخاطبِ سینمای او، او را به خوبی می‌شناسد و می‌داند که این عاریه بر تنِ فیلم کارگردانی چون نرگس آبیار نمی‌نشیند.

در این فیلم دو مادر داریم با دو فرهنگ و گویش متفاوت که هر دو نیز در نقش خود توانا و موفق ظاهر می‌شوند اما "فرشته صدرعرفایی" با گریم و بازی بی‌نظیرش، سرآمد همه‌ی بازیگران فیلم "وقتی که ماه کامل شد" است که بی برو و برگرد از همین حالا می‌توانیم سیمرغ را در دستانش ببینیم. نگذریم از بازی فوق‌العاده‌ی "شبنم مقدمی" در صحنه‌ای که شاهدِ سر بریدن فرزندش است.

بد نیست همین جا اشاره کنیم که ای کاش، نرگس آبیار دغدغه ی سه زن را در نگاه زنانه اش حفظ می کرد و قابش را به جای زوم کردن روی بریدن سر پسر، فقط با یک اشاره کوچک - مثل گذاشتن چاقو رو گردن او- در طول سکانس به مادر و ری اکشنش اخنصاص می داد که در کنار این همه خشونت، امضای یک زن را فقط با ضجه ی مادر می دیدیم.

"هوتن شکیبا" که بازیگر با تجربه‌ی تئاتر است؛ با هوشمندی تمام نقشی را انتخاب کرده که فرسنگ‌ها از حبیبِ لیسانسه‌ها فاصله دارد و دستش را برای به رخ کشیدن توانایی‌‌های بازیگری‌اش بر پرده سینما باز می‌گذرد. البته که حضور او در این فیلم قطعاً حسن انتخاب نرگس آبیار نیز بوده‌است. هوتن شکیبا در شبی که ماه کامل شد با تسلط تمام، گویش و لهجه‌ی بلوچی را بر زبان می‌راند و این به زبانِ دیگر حرف زدن، ذره‌ای به بازی‌اش آسیب نمی‌زند. "پدرام شریفی" در نقشی کاملاً متفاوت از آن‌چه پیش از این از او دیده بودیم در این فیلم حضور دارد؛ پسری شهری با سری پر سودا و البته مشتاقِ مهاجرت به کشوری خارجی. پر واضح است که "الناز شاکردوست" برای ایفای این نقش بسیار تلاش کرده، اما در نهایت آن‌چه بر پرده می‌بینیم شگفت‌زده‌مان نمی‌کند.

شبی که ماه کامل شد انتظارمان را از نرگس آبیار که بعد از "شیار ۱۴۳" و "نفس" بیش از پیش ما را به سینمای خود علاقه‌مند کرد؛ برآورده نمی‌کند. ظرافتی که در پرداختن به سوژه‌ها از او سراغ داریم و حساسیت او در توجه به جزئیات در این فیلم کمرنگ است‌ و فیلم، با وجود میزانسن‌های درست و دکوپاژِ فکر شده، از شیوه‌ی روایی‌اش ضربه می‌خورد. با این وجود نمی‌توان آخرین ساخته‌ی آبیار را اثری ضعیف دانست که لزوماً نمی‌تواند با مخاطبش ارتباط برقرار کند، شاید هم انتظار ما از او به عنوان یکی از بهترین کارگردانان زنِ این روزهای سینمای ایران زیاده است.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید