چهارشنبه, 09 فروردين 1396 16:51

نگاهی به فیلم یک روز طولانی / بیست و چهار ساعت در خواب و بیداری

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
نگاهی به فیلم یک روز طولانی / بیست و چهار ساعت در خواب و بیداری نگاهی به فیلم یک روز طولانی / بیست و چهار ساعت در خواب و بیداری

هما گویا (سی و یک نما) - شاهین (رضا بهبودی) نقاش است، یک هنرمند درونگرا  که سالهاست در آلمان ساکن شده و نتوانسته پاسخی به سوال هایش در ارتباط با انسانیت، ارزش ها و مرز بین خوبی و بدی پیدا کند(این را به راحتی در چهره اش می توان خواند) و حالا که به دلایلی از جمله فوت پدر به وطن برگشته نیزرد پائی ازباورهایش نمی بیند.او لابد در گذشته نیز سوال های بسیاری داشته که از بی پاسخ ماندن ها ترک خانه و سرزمینش را کرده است. فیلم یک روز طولانی تمام این کلیدواژه ها را درسکانس های ابتدائی به مخاطب میدهد.سکوت شاهین ، حرافی برادرش سامان و....سگی که دارد جان میدهد و همه بی تفاوت از کنارش می گذرند.

 

این سگ شاید نمادی از باورهای ارزشی شاهین است از گذشته و شهرش که دارد جان می کند بی آنکه جان کندنش حتی دیده شود. او شاهدست که چطور مردم به راحتی از کنار این صحمه می گذرند همان گونه که چشم روی ارزش ها می بندند.او نمی خواهد از باورهایش بگذرد. می ایستد ، کاری از دستش بر نمی آید پس فقط نظاره گر مرگ این حیوان با عاطفه و وفادار می ماند اما...با احترام جسد بی جان مرگ عاطفه ها را به خاک می سپارد.

اولین فیلم بهرام بیگی مسلم اینکه از سینمای مستقل برون مرزی بی بهره نیست و در نوع قصه پردازی هم نیم نگاهی به سینمای اصغر فرهادی دارد که انگار اشیا از آنچه در آینه می بینیم به ما نزدیکترند. فیلم معلوم است که یک فیلم اول و یک تجربه ی اول مستقل است.جهش های غیر منتظره و یک شب ره صد ساله رفتن در آن نیست اما شروعی قابل قبول است.

قهرمان قصه او به شهرش بازگشته اما انگار در شهر بیگانه است و حالا پایش به ماجرائی باز می شود که می تواند خودش را برای انتخاب درست و تشخیص آن محک بزند. او برای این محک زدن و محک خوردن فقط یک روز فرصت دارد (ایکاش فیلم در پایان همین روز بسته می شد تا درک بهتری از عنوان فیلم در ذهن مخاطب می گذاشت).

شاهین در حقیقت نمونه آماری از هر یک از ماست. ما که گاه اطمینان پیدا می کنیم ، اطمینان به قضاوت هایمان و اطمینان به عیاری که به ارزش ها و شرافت ها می زنیم و بعد ...

822837.jpg

همه ی معادلات به هم می خورد. گاه مثل شاهین پای اشتباه خود در قضاوت می مانیم و لااقل با خودمان و وجدانمان بی حساب می شویم و یا سرافکنده... و گاه سرعتمان را زیاد می کنیم تا جان کندن سگ را نبینیم تا بمیرد و لاشه اش هم در امان نماند.

همه ی معادلات در ذهن شاهین قرار است به هم بریزد.

تصویری که از نیلوفر (شبنم مقدمی) با بازی درخشانش  دارد ، بازی آنقدر باورپذیر که تا انتهای قصه ما را فریب می دهد، تصویری که از برادرش سامان دارد، از همسر سابق نیلوفر (علیرضا آرا) همان مظنون همیشگی، تصوری که از سرنوشت دختر بچه دارد و می خواهد در آن نقشی داشته باشد (که ای کاش از بازیگر خردسال دیگری که بتواند با دوربین ارتباط بگیرد بهره می گرفتند) و حتی تصویری از گذشته ی خودش.

 «یک روز طولانی» فیلمی است که حرف برای گفتن دارد اما گاه هذیان می گوید و گاه حرف هایش را نیمه کاره می گذارد اما مسلم اینکه ارزش دیدن و تفکر را دارد.

پایان فیلم باز نیست اما کامل هم بسته نمی شود. مهم اینکه در پایان انقدر به شاهین نزدیک شده ایم که می توانیم حدس برنیم که او همان تصمیمی را می گیرد که اگر ما جای او بودیم می گرفتیم.

او میداند که خانه ی قدیمی که خراب شده و از نو ساخته می شود هرگز آن خانه ی قدیمی نخواهد بود، اما خاطرات به همان شکل باقی می مانند حتی اگر آدم ها عوض شوند ...

او می داند حتی عوض کردن لامپ ها هم گاه.... روشنائی نمی دهد.درست مثل خود ما وقتی رو به روی خودمان صادقانه می ایستیم و نگاهی به خود می اندازیم. به خود و به دنیای پیرامون خودمان.

دیدن این فیلم را در گروه هنر و تجربه از دست ندهید.

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید