دوشنبه, 03 آذر 1393 14:06

گفتگو با "مریم بوبانی" یکی از سرمایه های بازیگری در ایران /آقایون! خانم های میانسال هنوز هستن:

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
گفتگو با "مریم بوبانی" یکی از سرمایه های بازیگری در ایران /آقایون! خانم های میانسال هنوز هستن: گفتگو با "مریم بوبانی" یکی از سرمایه های بازیگری در ایران /آقایون! خانم های میانسال هنوز هستن:

پویه حسینی (سی و یک نما)- با مریم بوبانی از بازی در نقش زنان میانسال ایرانی تا زندگی در نقش مادری از یک "رستاک"ی و یک "چارتار"ی...

در این گفتگو با این عناوین مهمان کلام مریم بوبانی، بازیگر با تجربه ی صحنه و تصویر کشورمان هستید: از صحنه ی تئاتر تا تصویرِ "کارگاه" - آقایون! خانم های میانسال هنوز هستن - خانه ای از جنس هنر - من اصلن این تفکیک ها رو قبول ندارم - دانش، راهی سلامت؟ - در مسیر شانگهای - شهرت و ثروتِ یک بازیگر یا... - و سخن پایانی... مقصر کیست؟!.

از صحنه ی تئاتر تا تصویرِ "کارگاه":

-  خانم بوبانی شما جزو بازیگرانی هستید که نقش های متفاوتی از یک زن میانسال بازی کردید، برای تجدید خاطره به عنوان مقدمه ی گفتگو و قدردانی از بازی های ما ندگار و پر از احساس شما مختصری مثال می زنم، امیدوارم براتون تداعیِ خاطراتی خوش باشن: در "خاک سرخ" مادری تنها که در پی نگرانی از سلامت پسرانش به سمت شهادت می ره - در "شیدایی" مادر و همسری که سر بزنگاه تأثیر گذاره در تصمیم طلاق دخترش که پدر هم موافقش هست - در "ستایش" زنی که از از داغ عزیزانش تلخ شده اما با هویت عزیزان از دست رفتش در شیرینی زندگی ستایش مؤثره - در "مختارنامه" زن صبور و منتغمی که با گفتن منتغم کرار به مختار اون رو مصمم تر می کنه در راه قیام - در "روزگار قریب" زنی که برای نجات نوه اش که خودکشی کرده به خرافه ی نظرشکن پناه می بره - در "مهر و ماه" زنی که برای پسرِ زن دیگه ای چنان مادری می کنه که در نهایتِ داستان با اشک ریختنش در مقابل کاراکتر آقای نصیریان، در نقش پدر اون پسر مخاطب هم با اون اشک می ریزه - در "محیا" یک زن، مادر و همسری که شغلش در غسالخانه هست... در گلهای گرمسیری، مادریک شهید و بسیاری دیگه... نقش های شما اغلب کوتاه بودن اما انقدر تأثیرگذار که همیشه به دل مخاطب نشستن و نام آشنایید برای علاقه مندان به سینما و تلویزیون... خوش آمدید به این گفتگو...

: خیلی ممنونم و از توجه دقیق شما به کارهای من بی نهایت سپاسگذارم. این برای من کلی ارزش داره.

- لطف دارید. خانم بوبانی شاید برای دوستداران بازیگری الگویی بشید اگه بدونن شما بعد از طی دوره ی دو ساله ی بازیگری در دهه ی چهارم زندگیتون وارد بازیگری شدید...

: البته وارد بازیگری تصویری. چون در واقع من از سال پنجاه تئاتر کار کردم. شهرستان بودم و خوب بچه های شهرستان هم معمولن دیده نمی شن. من دلم می خواد  این اتفاق بیفته و کسانی که توی تهران امکانات کار دارن از بازیگرهای شهرستانی هم استفاده کنن تا این فرصت به یک شکلی به اون ها هم برسه.

- امیدوارم. که اگر چنین امکاناتی زودتر برای خود شما هم فراهم می شد از همون دهه ی پنجاه و اوج جوانی در مدیوم سینما و تلویزیون دیده می شدید تا این که تبعیضات، ورودتون به عرصه ی تصویر رو به تعویق بندازه.

: بله. درسته. من وقتی اومدم تهران همه ی آمال و آرزوم بازیگری بود ولی هر جا که مراجعه کردم با درِ بسته مواجه شدم. از سر ناگزیری تنها راهی که پیدا کردم که هم راه سلامتی بود و هم راهی بود که به اتکاء دانشم در این حیطه کار کنم "کارگاه" بود. از این ماجرا اصلن پشیمون نیستم. معمولن اینجوریه که نقطه عطف کار من رو از همین شروع کار تصویر می دونن. اما من قبل از اون تئاتر هم کار کرده بودم و حتا تئاتر هم کارگردانی کرده بودم.

آقایون! خانم های میانسال هنوز هستن:

- آیا به دلیل کثرت بازیگران زن هست که دیگه مثل گذشته به چشم نمیان؟ زمانی ، یک بازیگر خوب سالها در ذهن ها باقی می موند و بازیگر میانسال جایگاه امنی داشت اما حالا اینجور نیست .امروزِ این جایگاه دچار نوسان شده و یا بهتر بگویم نسیان.

: بله؛ البته کسانی که باید یادشون بمونه که قطعن یادشون می مونه. ولی در کل ایرادی که وارده اینه که فیلمنامه ها معمولن محوریتشونو  به جوون ها میدن  و خود به خود آدم های میانسال به نقش های حاشیه ای کشیده می شن.

- راه چاره چیه وقتی دیده می شه حتا نقش خانم های میانسال با گریم به خانم های جوان بازیگر واگذار می شه؟

: البته یه بحث خیلی طول و درازی داره این ماجرا. اصلن این اتفاقه به این خاطر پیش میاد که سینما بیشتر به جای این که به سمت قصه پردازی درست حرکت کنه به سمت یک جور تجارت حرکت می کنه. در حیطه ی تلویزیون هم همین جور. متأسفانه این اتفاق خیلی کم میفته که ذهن های خلاقی پیدا بشه و قصه های ماندگاری  از شخصیت های میانسال و آدم هایی که به هر حال سن و سال دارند خلق کنه

- برخی معتقدن بازیگران زن میانسال و مسن فعلی به قدرت دهه های قبل نیستن و ما جایگزین های مطمئنی نداریم و ناچار به این کار هستیم و یا اینکه اگر شخصیت اصلی یک قصه میانسال و یا مسن باشد گیرائی کمی دارد و با مخاطب ارتباط نمی گیرد

: ببینین من هیچ شکی ندارم این خانم های میانسال همشون یک پیشینه ی درخشانی دارن. حالا چه طور شده که در این برهه به این نتیجه رسیدن که خانم های میانسال از نظر قدرت بازیگری ناتوان هستن من اصلن این حکایت ها رو قبول ندارم. اما خوب این اتفاقات میفته و متأسفانه سبب می شه که باز هم آقایون ارجحیت بیشتری پیدا کنن و این ظلم مضاعفیه که متأسفانه داره اتفاق میفته.

- به نظرتون این روند در بین همکارانتون و در دید تماشاگران چه بازخوردها و صدماتی در پی داره؟

: حتمن صدمه خواهد زد. و این حکایاتی هم که روایت می شه که خانم های میانسال رو نداریم در واقع یک دروغ خیلی بزرگیه که در وهله ی اول اون ها به خودشون می گن و بعد هم به جماعتی که دارن این فیلم ها رو تماشا می کنن. آقایون! خانم های میانسال هنوز هستن و خیلی هم خوب کار می کنن. منتها مجموعه ای از عوامل باعث می شه که این اتفاقات بیفته.

خانه ای از جنس هنر:

- خانم بوبانی کم پیش میاد خانواده های ایرانی با شغل بازیگری خانم ها قلبن موافق باشن، خونواده ی شما چطور؟

درسته، خیلی از خونواده ها موافق نیستن. اما من خوشبختانه اصلن هیچ مشکلی در این مورد نه در خانواده ی خودم داشتم و نه بعد هم که ازدواج کردم در خانواده ی همسرم. همسر من به شدت همراه هستن و بار زیادی از زندگی روی دوش ایشونه. به خاطر این که من اغلب اوقات نیستم، یا شهرستانم یا به دلیل کارم خارج از کشورم یا به هر دلیلی حضور ندارم و ایشون  بخشی از زندگی رو که از من خالی می شه رو پر می کنن.

- فرزندان یک مادر هنرمند چطور؟

خوب هر دو پسر من موزیک کار می کنن. پسر بزرگم، یاور احمدی فر، بازی می کنه و در فیلم "رستاخیز" آقای درویش دو نقش بازی کرده و عضو گروه "رستاک" هم هست. پسر کوچکم (آیین احمدی فر، تنظیم کننده) هم عضو گروه "چارتار" هستش.

- چقدر عالی. امیدوارم موفق باشن

: خیلی ممنونم.

من اصلن این تفکیک ها رو قبول ندارم:

- خانم بوبانی تجربه ی شخصی یا منطقه ی جغرافیایی محل تولد یا سکونت یک بازیگر چه تأثیری در بازیش داره؟ برخی هنرمندانِ این عرصه معتقدن به هیچ عنوان نباید دخیل باشه و یک بازیگر خوب اونیه که از قالب خودش خارج شه و کاراکتر متفاوتی خلق کنه.

: به نظر من هر کسی که وارد حیطه ی بازیگری می شه و از پس کار بر میاد قطعن جوهر و استعداد بازیگری داره که با دانش این هنرتلفیقش می کنه و قطعن با کمی سعی و تلاش می تونه از عهده اش بر بیاد تا نتیجه ی کارش هم مستتر باشه. من اصلن این تفکیک ها که یک بازیگر این جایی باشه یا اون جایی، زن باشه یا مرد رو قبول ندارم. آدم هایی که به دنبال پیدا کردن راه برای کارهای غیر معمول هستن از این تفکیک ها استفاده می کنن.

دانش، راهی سلامت؟:

- از کسب دانش بازیگری گفتید... نظرتون درباره ی کلاس های بازیگری امروز و زمانی که خودتون هم دوره می دیدید چیه؟

: ببینین من اولین سال تأسیس "کارگاه" در ان جا درس خوندم. تجربه ای هم که من در "کارگاه" کسب کردم برام خیلی خوشایند بود. وقتی وارد اون  شدم ، درس های بسیار سختی داشتیم. "کارگاه" یک دانشگاه بود. خیلی از بچه ها که همزمان در دانشگاه درس می خوندن و "کارگاه" هم میومدن معتقد بودن درس های "کارگاه" خیلی سخت تر، خیلی عمیق تر و خیلی درست تره. به خاطر این که آقای امین تارخ  خیلی زحمت می کشیدن. من همیشه گفتم که مدیونشون هستم. این ها به هر حال چیزاییه که دور از انصافه اگر گفته نشه.

- در ابتدای گفتگو اشاره ای داشتید به ورود در عرصه بازیگری. بعضی ها با اولویت چهره ی زیبا، یا پول، و یا پارتی، بازیگر تحویل می دن. با توجه به این که به ویژه برای خانم ها و دختران جوان محدودیت هایی هم وجود داره .این دوره ها ی بازیگری رو چطور ارزیابی می کنید؟

: از بقیه ی جاها به اون شکل اطلاعی ندارم. از دوستانم می شنوم که کلاس های آقای سمندریان بسیار خوب بوده. اگر "کارگاه" هم همچنان به شیوه و سیاقی که من سال های اولش رو دیدم اداره می شه و یا کارگاه ها وآموزشگاه های بازیگری دیگه به همون سبک و سیاقی که من گذروندم گردونده می شن خوب ، خیلی خوب هستن. . اما به طور قطع و یقین باید یک نظارت درستی از جانب ارشاد و یا از جانب کسانی که در واقع متولی ماجرا هستن روی همه ی مکان های آموزشی باشه چرا که اگر نظارت سلامتی وجود نداشته نباشه اتفاقات نا خوشایندی ممکنه در این مکان ها بیفته.

- خودتون هم بازیگری تدریس می کنید؟

: نه من هرگز خودمو در اون حد نمی بینم. (با خنده)

-اختیار دارید

در مسیر شانگهای:

-  و کار جدید این روزهای خانم بوبانی؟

:الان مشغول یک کار تئاتر هستم به نام "رویای پاییزی" از یون فوسه، نمایشنامه نویس نروژی که به سفارش خود نروژ برای فستیوالی در شانگهای روی صحنه می بریمش. در واقع برنامه ای هست که نروژ برای معرفی یون فوسه گذاشته و سه نمایش رو به سه کشور داده که سخت ترین نمایش هم مال ماست به این دلیل که خانم  مسئول این کار در وزارت فرهنگ و هنر نروژ معتقده تئاتر ایران خیلی تئاتر قوی ای هست.

شنبه (اول آذر ماه) هم می ریم که در شانگهای دو اجرا از این نمایش داشته باشیم.

شهرت و ثروتِ یک بازیگر یا...:

-  در انتخاب نقش چه پارامترهایی براتون مهمه؟ برای شمای با تجربه، مثلن بازی در کنار یک بازیگر ناآشنا ، ریسک محسوب نمیشه؟

:  ببینید،من کلیت قصه خیلی برام اهمیت داره. بعد هم دوست دارم با بازیگر خوب کار کنم چه شناخته شده و چه نه. من همیشه گفتم زمانی که خودم  وارد بازیگری شدم یک آرمانی داشتم. آرمان من این بود که با کارم می تونم دنیای بهتری بسازم. و هر چقدر که بازیگر جدید وارد این حیطه بشه که توانا باشه و بازیگر خوبی باشه راه رسیدن من به اون آرمان در واقع نزدیک تر و قابل دسترس تر می شه.

- چقدر خوب که شما یک هدف آرمانی داشتید. اما معمولن این روزها ، هدف اصلی اکثر مشتاقان بازیگری رسیدن به شهرت و ثروت عنوان می شه.

: ببینین این ها اجتناب ناپذیره اما اصلن نباید بهشون فکر کرد. چون اگر شما کار بکنین و خوب هم کار بکنین شناخته می شین و این ها براتون پیش میاد. برای من هم لذت بخشه. قطعن شهرت و محبوب بودن برای هر آدمی لذت بخشه. ولی برای من پارامتر خیلی پر اهمیتی هرگز نبوده.

و سخن پایانی... مقصر کیست؟!:

- پایان گفتگو و اگه هر صحبتی دارین من در خدمتتون هستم.

: در واقع چیزی که می خوام اضافه کنم اینه که این سال های اخیر متاسفانه بخش مالی کار ما خیلی با دست اندازهای عجیب و غریبی روبرو شده. امیدوارم این حرفی که من می زنم واقعن بازتابی داشته باشه و مدیرانی که در واقع متولی این بخش از کار ما هستن این همت رو بکنن که اتفاق خوبی در این مورد بیفته. برای مثال من سال نود قرارداد سریالی رو بستم، کار کردم، تمام شده، و جالب اینکه الان هم روی آنتن شبکه ی دو سیما هستش، سریال "دولت مخفی" که ساعت نه و نیم هر شب داره پخش می شه اما ما هنوز دستمزدهامونو نگرفتیم. من نمی دونم که مقصر کیه؟! صدا و سیماست، یا تهیه کننده ست، یا هر شخص حقیقی یا حقوقی دیگری. به هر حال این بخش هم بخش مهمیه. این شغل منه، امور زندگیم از این راه می گذره و اگه قرار باشه که مسائل مالی روی اعصاب و روان من تأثیر بذاره قطعن روی کیفیت کار هم تأثیر خواهد گذاشت.

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید