یکشنبه, 05 مرداد 1393 13:16

فیلم‌هایی که مایه خجالت سازندگان‌شان شدند

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

سی و یک نما- با وجود اینکه کارگردانان بزرگ سینما ساعات و روزهای زیادی را با وسواس فراوان صرف ساخت فیلم‌هایشان می‌کنند، اما این لزوما به این معنا نیست که آنها نمی‌توانند از فیلم‌های حتی موفق خود متنفر نباشند.

 

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، برخی از فیلم‌های ساخته شده توسط کارگردانان سرشناس سینما گرچه با استقبال سینمادوستان همراه می‌شود، اما بعضأ نتیجه نهایی ساخت فیلم با آنچه در ذهن کارگردان بوده متفاوت از کار درمی‌آید و همین موضوع موجب می‌شود این سینماگران از برخی ساخته‌هایشان به خوبی یاد نکنند.

«آنی هال» به عقیده منتقدین سینما یکی از برترین ساخته‌های «وودی آلن» تا به امروز محسوب می‌شود، اما این کارگردان صاحب‌نام همواره این فیلم کمدی رمانتیک را مایه ناامیدی خود می‌داند.

وی در این‌باره می‌گوید: در این فیلم قرار بود به رویدادهای ذهنی یک فرد پرداخته شود و مخاطب شاهد این وقایع بصورت جریال سیال ذهن باشد، اما نتیجه نهایی فیلم کاملا غیرمنسجم بود. هیچ‌کس متوجه نشد چه اتفاقی افتاده و همه بر روی رابطه من و «دایان کیتون» در فیلم متمرکز شدند که اصلا برایم مهم نبود. گرچه آلن با این فیلم موفق به کسب سه جایزه اسکار بهترین فیلم، کارگردانی و فیلمنامه نویسی شد و «دایان کیتون» نیز اسکار بازیگری گرفت، اما آلن آنقدر دوست داشت این فیلم بایگانی شود که حتی به توزیع‌کننده این فیلم پیشنهاد داد در صورتی که از اکران فیلم جلوگیری کند یک فیلم را رایگان برایش کارگردانی می‌کند!

«دیوید لینچ» در سال 1984 و پس از موفقیت فراوان فیلم «مرد فیل‌نما» اقدام به ساخت فیلمی به عنوان «تل ماسه» بر اساس رمانی نوشته «فرانک هاربرت» کرد. این سومین اقتباس سینمایی از این رمان محسوب می‌شد که دو مورد قبلی هرگز به موفقیتی دست نیافته بودند. تجربه ساخت این فیلم برای «لینچ» بسیار طولانی و سخت بود و بسیاری معتقد بودند این رمان را نمی‌توان با اقتباس به سینما آورد. این فیلم با هزینه سرسام‌آور 45 میلیون دلاری در نهایت به یک شکست بزرگ تجاری و هنری منجر شد و وی نتوانست کنترل هنری و خلاقیت‌اش را در فیلم پیاده کند و به تدریج از این فیلم فاصله گرفت.

در حال حاضر نسخه‌هایی از فیلم «تل ماسه» موجود است که در برخی از آنها از اسم مستعار «آلن اسمیت» به عنوان کارگردان نام برده شده است؛ نامی جعلی که انجمن کارگردانان آمریکا برای کارگردانانی استفاده می‌کند که دیگر دوست ندارند هیچ وابستگی به فیلم‌شان داشته باشند.

فیلم «طناب» از «آلفرد هیچکاک» تلاشی جاه‌طلبانه از استاد تعلیق تاریخ سینما بود که بر اساس نمایشنامه‌ای با همین نام در سال 1929 ساخته شد. هیچکاک قصد داشت در این فیلم اقتباسی دقیقا از ساختار نمایشنامه استفاده کند، اما در پایان نتیجه نهایی بسیار شخصی ازکار درآمد. گرچه این فیلم با تحسین منتقدین و موفقیت تجاری همراه بود، اما هیچکاک با به دست آوردن حقوق فیلم امیدوار بود از اکران آن جلوگیری کند، اما با مرگ وی در سال 1980، این فیلم مجددا کران شد.

«استنلی کوبریک» - از برجسته‌ترین کارگردانان تاریخ سینما - اصلا علاقه‌ای به اولین تجربه خود در ساخت فیلم بلند در سال 1953 با عنوان «ترس و علاقه» ندارد و آن را آماتور، پرداخت نشده و بی‌منطق می‌داند. کوبریک در آن زمان از این نیز فراتر رفت و نگاتیوهای اصلی و تمامی کپی‌های این فیلم را خریداری کرد تا این فیلم را دیگر کسی نبیند. هم اکنون تنها یک نسخه ازفیلم «ترس و علاقه» در آرشیو «کداک» وجود دارد که در سال 2012 بازسازی و اکران مجدد شد.

«استیون سودربرگ»، کارگردان صاحب‌نام آمریکایی پیش از کسب موفقیت با فیلم «خارج از دید»، فیلمی با عنوان «پائین» ساخت. این فیلم نوآر از سودربرگ با بازی «پیتر گالاکر» گرچه با واکنش‌های متعادلی روبه رو شد، اما خود کارگردان آن را بی‌نظم، از پیش مرده، خواب‌آور و کسل‌کننده می‌داند.

«دیوید فینچر» پس از کسب تجربه فراوان در ساخت موزیک ویدئو، در اولین تلاش خود را برای ساخت فیلم بلند «بیگانه 3» را ساخت که سومین قسمت از مجموعه‌ فیلمی پرفروش بود. فینچر ساخت این فیلم را با فیلمنامه‌ای ناتمام آغاز کرد که قرار بود به تدریج و با ساخت فیلم تکمیل شود و به همین سبب مجبور بود مرتبا پاسخگوی تهیه‌کنندگان و استودیو فیلمسازی باشد. وی در نهایت فیلم را در مرحله نهایی تولید رها کرد. در سال 2003 و زمانی که چهار فیلم از مجموعه «بیگانه» در یک DVD رونمایی می‌شد، وی تنها کارگردان این مجموعه بود که در مراسم حضور نیافت.

اولین تجربه کارگردانی «جری لوئیس»، کمدین سرشناس با عنوان «روزی که دلقک گریست» در سال 1972 ساخته شد که پس از تکمیل «لوئیس» تصمیم گرفت که این فیلم هیچگاه نمایش نیابد. «جری لوئیس»، بازیگر کمدی صاحب‌نام سینما در این فیلم در نقش یک دلقک آلمانی به نام «هلموت دورک» بازی کرده است که در جریان جنگ جهانی دوم به دلایل سیاسی در یک کمپ زندانی شده است و در آنجا برای کودکان پیش از ورود به اتاق‌های گاز نمایش اجرا می‌کند. «لوئیس» درباره این فیلم می‌گوید از ساخت این فیلم خجالت‌زده ‌شدم، اما از این که اجازه ندادم کسی آن را ببیند خوشحالم. فیلم بسیار بسیار بدی بود!!

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید