جمعه, 20 مرداد 1396 04:30

برای شهادت محسن حججی / قهرمانی که "سرزده" نیامده بود اما "سر" زده رفت

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
هما گویا_  سی و یک نما_ مرگ هم حریم خصوصی دارد به نظرم . شاید هیچکس نخواهد لحظات آخرین نفس هایش را با کسی شریک شود به جزنزدیک ترین هایش. مرگ هم حرمت دارد. حرمت مرگت در یک فیلم کوتاه شکسته شد، چرا که ...نامردان با هر حرمتی بیگانه اند و چرا که ... شهادت با همه محرم است. سرت را در قاب تصویر بریدند. در یک مدیوم شات که من ندیدم .قاب را درست نبسته بودند و همین هم سکانس را برتر کرده بود. یک فیلم کوتاه که یک سکانس - پلان است احتمالا و می تواند بزرگترین تندیس ها را از برترین جشنواره های تاریخ بشریت بگیرد، حتی اگر چشم هایمان بسته باشد. 
دوربین هاج و واج مانده که در دستان کیست!!؟؟ می خواهد خودش را رها کند . می خواهد روی لنزش کاور ببندد. مانده است که اگر می دانست روزی می خواهد چنین صحنه هائی را ثبت کند، هرگز دوربین نمی شد. لنزش را کمی باز می کند. نگاه می کند و آرام می گیرد . انگار در این تصویر، سرِ جوان بریده می شود اما قصاب است که دارد جان می دهد. می خواهد گریه کند اما دوربین اشک ندارد. 
من فیلم را ندیده ام اما دنبال یک منتقد حرفه ای می گردم که به من بگوید در این صحنه، این چهره ، این نگاه به ما چه می گوید. 
دنبال کسی می گردم که بگوید در آن لحظه این جوان به چه می اندیشد. 
خدا حافظ قهرمان! خداحافظ شهید محسن حججی! تو که "سرزده " نیامده بودی که اینطور "سر" زده رفتی. 
بلند شو و ببین که چطور هنرمندانی که شاید با هم در خیلی از انتخاب ها توافق نظر نداشتید حالا با غیرت در شهادتت عزا دارند و به حرمت خونت ایستاده اند. تو هم ایستاده ای همچون سرو . همچون نخل های بی سر خرمشهر که پس از گذشت سال ها از جنگ، همچنان بی سر ایستاده اند. 
هنرمندانی چون:
 
 
 
 
 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید