نمایش «گزارش ارداویراف» تازهترین نمایش بهرام بیضایی که با برداشتی آزاد از «ارداویراف نامه» نوشته شده است چهارم و پنجم بهمن ماه در دانشگاه استنفورد کالیفرنیا روی صحنه میرود.
ارداویراف نامه یکی از قدیمیترین متنهای ایران پیش از اسلام است و سرگذشت موبدی است به نام ویراف که به او لقب اردا به معنای قدیس دادهاند. ارداویراف طی یک سفر معنوی و سیر و سلوک درونی و روحی چند روزی به خواب میرود و پس از آن دیدهها و شنیدههای حیرت انگیز خود را از جهان پس از مرگ، دوزخ، برزخ و بهشت تعریف میکند.
بهرام بیضایی در آستانه به صحنه بردن این نمایش، یادداشتی درباره «ارداویراف نامه» منتشر کرده است.
وی در این یادداشت نوشته است: «از نخستین باری که ارداویرافنامه را خواندم گنجایش نمایشی و دیداری آن مرا گرفت. به گمانم نمونه پیشین نگارنامههای مانی آمد که چون داستانوارههای دینی و آموزشی میتوانست پردهخوانی و سایهبازی هم بشود. جستجوی نمایش درونی این نوشته همواره در سرم بود - و پانزده سال پیش «گزارش ارداویراف» ناگهانی بر من نوشته شد با پذیرش چارچوبه اصلی ارداویرافنامه کهن و برای صحنه نمایش که درونمایه آن، نگرش یا به راستی بازگفت من از آن است؛ و شاید نیز در برابر آن»!
زمان اجرای متن کامل «گزارش ارداویراف» 6 ساعت است اما بهرام بیضایی در یادداشت خود توضیح داده که با حذف داستانکها، تکگوییها و نمایش در نمایشها، متن کوتاهتر سه ساعتهای را برای این اجرا آماده کرده است.
چکیده داستانِ گزارش ارداویراف - به قلم بهرام بیضایی
(در هَفت آمَد)
آمَدِ یِکُم/ باوَرِ مَردُمان سُستی گِرِفته است؛ موبَدان از اَرداویراف میخواهَند به جهان دیگر بِرَوَد و گُزارش بیاوَرَد که آیا اصلاً جهان دیگری هست!
آمَدِ دُوُم/ به راهنماییِ ایزَدْسروش و نَواخوانان اَرداویراف دَر بهشت نامدارانی را میبینَد چون تهمینه، آرَش، هُمای و بهْ آفرید، اسفندیار، جاماسب، فریدون، بهرامِ گور، زَنِ بهشتی، فَریوَر، زوتهماسب، شهرناز و اَرنواز، زَرْتُشت - که هیچ یِک از بارِ رَنجهای آن جهانی خُود نَرستهاَند!
آمَدِ سِوُم/ هَفت خواهَرِ اَرداویراف که هَمسرانِ وِی نیز هَستَند بَر سَرِ پیکَرِ اَرداویراف چشم به راهِ بازگشتِ وِی اَند و دَر این دِلواپَسی به خوابهای خُود میاَندیشند!
آمَدِ چهارُم/ دَر بَرزَخ اَرداویراف نامدارن اسطوره هایِ تاریخی یا تاریخهایِ اسطوره یی را میبینَد چون گُردیه و بهرام چوبین، منیژه، شیرین و خُسرُو و فَرهاد، فَریْگیس و پیران و کشتیبان، مُشکدانه، گُردآفَرید، مانی، سورآبه، رستَم و سُهراب، مَزدَک و ژندهْپوش و موبَدِ خروشان؛ هیچ یک راهی جُز آنچه رَفتهاند را نمیتوانستهاَند رَفت!
سورانی و دَمْ آسانی ۴۰ دقیقه
آمَدِ پَنجُم/ خواهَرانِ اَرداویراف بَر پیکرِ وِی، و نیایِشْخوان برای تَندُرُستی اَش، از خُود میپُرسَند چرا هیچ زَنی هرگز به چنین کاری بُزُرگ فَراخوانده نَشُده است!
آمَدِ شِشُم/ دَر دوزَخ اَرداویراف مَردُم هَفتُم پایه را میبینَند که به چهره یی که بِتْوان دید بَر وِی پدید میآیَند؛ کیفرِ هیچکُدامِ آنها هَمسَنگِ گُناه آنان نیست!
آمَدِ هَفتُم/ اَرداویراف از گَشتِ آن جهان بَرمیخیزَد؛ موبَدان و خواهَرانَش گُزارِشِ وِی را مینویسَند!
***
در نمایش «گزارش ارداویراف»، علاوه بر مژده شمسایی بازیگر تئاتر و سینما و همسر بهرام بیضایی، مجموعه ای از بازیگران حرفه ای و آماتور بازی می کنند. صادق هاتفی، افشین هاشمی، سپیده خسروجاه، حمید احیا، منصور تأیید، آناهیتا بیات، بهزاد گلمحمدی، نرگس عطاران، شیما خاکی، متین نصیریها، کیانوش موسوی، علی زندیه، حسین میرزامحمدی، مریم مظفری، شیما بزرگی، ریانه کرمی، دینا ظریف، پیام مقدم، هومن حافظی، لیلا سلطانی و آنیتا مقدوری در این نمایش نقش آفرینی می کنند.
بهرام بیضایی کارگردان، نمایشنامه نویس و فیلمساز ایرانی سال ۸۹ به دعوت دانشگاه استنفورد به آمریکا مهاجرت کرد. آخرین حضور بهرام بیضایی در صحنه تئاتر ایران به سال ۸۶ با نمایش «افرا، یا روز میگذرد» بر میگردد.
در سال ۸۴ نیز از او نمایش «مجلس شبیه در ذکر مصایب استاد نوید ماکان و همسرش مهندس رخشید فرزین» در سالن اصلی تئاتر شهر تهران روی صحنه رفت.