جمعه, 26 مهر 1392 03:30

فضای خصوصی در کافه / نگاهی به نمایش "روایت ناتمام یک فصل معلق" به نویسندگی و کارگردانی "هومن سیدی"

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
فضای خصوصی در کافه / نگاهی به نمایش "روایت ناتمام یک فصل معلق" به نویسندگی و کارگردانی "هومن سیدی" فضای خصوصی در کافه / نگاهی به نمایش "روایت ناتمام یک فصل معلق" به نویسندگی و کارگردانی "هومن سیدی"

نازنین حاجی زاده - نمایش "روایت ناتمام یک فصل معلق" به نویسندگی و کارگردانی "هومن سیدی" ، با "بازی علی سرابی ، آزاده صمدی ، باران کوثری ، هومن سیدی ، نوید محمدزاده و مهدی صباغی" از 22 مهرماه در تالار حافظ اجرا می شود. این نمایش که شهریور ماه سال پیش در کافه تریای اصلی تئاتر شهر نیز در قالب تئاتر محیطی به اجرا درآمده بود در میانه ی راه به دلایلی متوقف شد و اکنون پس از گذشت یک سال فرصت اجرای مجدد را در تالار حافظ یافته است.

"روایت ناتمام یک فصل معلق" داستان شش شخصیت را روایت می کند که این شش شخصیت زوج های دونفره ی مجزایی هستند ، ( یک زن و شوهر) ، ( یک سرباز و نامزد دوستش) ، (دو جوان) ، که در یک کافه یکدیگر را ملاقات کرده اند ، سر میزهایشان نشسته و با یکدیگر صحبت می کنند.

میز اول : دو دوست که ادعای مرام و مردانگی می کنند مقابل یکدیگر نشسته اند و در باب آداب رفاقت و دوستی چانه زنی می کنند. برادر یکی از آنها به جرم قاچاق یک خاور شیشه اعدام شده و حال او از دوستش می خواهد که در امر انتقام گیری از سربازی که زیر صندلی اعدام برادرش را خالی کرده است به او کمک کند...

میز دوم : ترمه به تهران آمده تا با نامزدش (ناصر) در مورد قرار ازدواجشان صحبت کند اما ناصر بر سر قرار نیامده و دوست سربازش را بجای خود فرستاده تا دلیل نیامدنش را برای ترمه توضیح دهد. ...

میز سوم : مردی پس از گذشت چند روز که از او خبری نبوده با همسرش تماس گرفته و از او خواسته است تا یکدیگر را در یک کافه ببینند. حال که یکدیگر را دیده اند مرد به او می گوید که تمام سرمایه شان را  که از فروش مغازه و ماشین بدست آورده بوده در راه قاچاق شیشه از دست داده است و خود نیز تحت تعقیب است . زن از او طلاق می خواهد و او که ابتدا مخالفت می کند در ادامه با در خواست زن با قرار دادن یک شرط موافقت می کند...

داستان حول محور مقوله ی قاچاق مواد مخدر و آسیبهایی که بطور غیر مستقیم در ادامه ممکن است به بعضی اشخاص وارد آورد می چرخد. در اینجا ما با اشخاص معتاد مواجه نیستیم که این ویژگی می تواند یک نکته ی قابل توجه در  این نمایش باشد چرا که به طور معمول هر گاه موضوع مواد مخدر دستمایه پرداخت یک اثر نمایشی بوده ما با شخصیتهایی روبرو می شدیم که بواسطه ی اعتیاد در جامعه سقوط کرده و مفلوک شده اند. "روایت ناتمام... " به انسان هایی می پردازد که در لحظه بر اساس یک تصمیم گیری خود را گرفتار شرایطی بغرنج می کنند . این تصمیم می تواند سرمایه گذاری در قاچاق مواد مخدر برای سود بیشتر  ، خالی کردن زیر صندلی یک اعدامی برای گرفتن یک روز مرخصی بیشتر  و یا گرفتن انتقامی شخصی باشد. در هر سه این موارد شخصیت پس از دست به عمل زدن در یکی از این موارد وارد مسیری می شود که هرگز ممکن است نتواند به سوی شخصیت سابقش بازگردد و زندگی گذشته ی خود را پیشه کند. این نمایش داستان کنش های متقابلی از این جنس می باشد که در واقع بر روی هر سه میز موجود در کافه یک تصمیم گیری انجام شده و یا می شود که آینده ای را در یک چشم بهم زدن تغییر و یا نابود می کند.

بعضی از این شخصیتها  در "روایت ناتمام... " هم در متن و هم در نوع بازی ها گاهی از "شخصیت" خارج می شوند و اندکی به "تیپ" نزدیکی پیدا می کنند آنگونه که دیگر به عنوان تماشاگر با آنها دچار همذات پنداری نمی شوی و یا این حس در حداقل میزان خود در مخاطب ایجاد می شود که با توجه به مضمون این نمایش تصور نمی شود که کارگردان به عمد هدف را ضد همذات پنداری در نظر گرفته باشد. به عنوان مثال می توان به در نظر گرفتن سرباز زیر دیپلم برای یک نقش در این نمایش و یا شخصیت "ترمه"  که سادگی بیش از حدی برای او در قالب یک دختر شهرستانی در نظر گرفته شده و یا نقشی که مهدی صباغی آن را اجرا می کند در ایجاد فضای خلق تیپ بجای شخصیت بسیار موثر بوده است. اما در مورد بازی ها باران کوثری ، نوید محمد زاده و هومن سیدی با توجه به همان نکته ی وجود مرز باریک میان تیپ و شخصیت به گونه ای از پس نقششان در این نمایش بر آمده اند که می توان گفت در حفظ ریتم اجرا ی نمایش سهم بسزایی را داشته اند.

شیوه ی روایی داستان حالتی اپیزودیک دارد ، ما به طور موازی در جریان احوالات این سه میز قرار می گیریم و در نهایت در میابیم که این اشخاص در پس داستان به گونه ای با یکدیگر ارتباط داشته اند. این که از یک داستان رئالیستی خوانشی تقریبا غیر رئالیستی انجام شود و البته در این مورد تنها ما شاهد بهم ریختگی روال خطی داستان  و اندکی شکستگی منطق زمانی در میان میزها که شاید تنها یک یا دو بار به این نکته اشاره می شود، باشیم تا اندازه ی زیادی در میزان جذابیت اثر و جلوگیری از ایجاد کسالت در ذهن تماشاگر شده است. "سیدی " با در نظر گرفتن این عامل در کنار بازیگوشی ها و طنازی موجود در متن که به نوعی در جهت تلطیف فضای سیاه و غم انگیز داستان بکار گرفته شده توانسته نمایشنامه ای قابل توجه را به نگارش و اجرا درآورد

این نکته که تالار حافظ یک سالن "بلک باکس" است شاید در نگاه اول برای اجرایی که فضای آن از ابتدا برای اجرا در یک کافه و تئاتر محیطی در نظر گرفته شده بوده خیلی مناسب نباشد اما نوع طراحی صحنه ، طراحی نور ، استفاده از گروه موسیقی "کلم بند" و چیدمان جایگاه تماشاگر در این نمایش بصورت سه سویه آسیبی به فضای متن وارد نکرده و تقریبا همان فضای مبنی بر نزدیکی تماشاگر و اجرا که در آثار محیطی یک اصل محسوب می شود را تا اندازه ای توانسته در این سالن نیز به مخاطب القا کند

گفتنی است، نمایش " روایت ناتمام یک فصل معلق" از 22 مهر تا 20 آبان ماه همه روزه به جز شنبه ها ساعت 16:45 و 18 در تالار حافظ اجرا می شود.

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید