اما غرض از یادآوری "خودرو تهران یازده" درخشش چند چهره در این سریال بود از جمله ژاله صامتی که بازی بسیار دلنشین و رئالیستی او، اپیزود مربوطه را به یکی از موفقترین اپیزودهای این سریال بدل کرد. چنانکه همان زمان شایعهی -قرین به واقعیت- خرید و فروش سیدی این قسمت، در لرستان و خرم آباد هم به گوش رسید.
بازی ژاله صامتی آنقدر واقعگرا و نرم است که از خاص بودن به معنای به زور در چشم مخاطب فرو رفتن به دور است. او خود درباره بازی خودش اینطور میگوید: "یک بازیگر برای اینکه نقشهایش مابه ازا داشته باشند؛ باید مدل و الگوی ایفای نقشها را از میان مردم انتخاب کند"؛ " اغلب نقشها در کلیت شبیه به هم هستند؛ اما جزئیات است که از یکدیگر متمایزشان میکند."؛ "حسم به تکنیک کاریم چربش دارد"
دقیقا در این سه جمله گزیده، رمز ماندگاری و دلچسب بودن نقشهایی که او ایفا کرده است به خوبی بیان شدهاست.
اینبار اما او در نمایشی با کارگردانی خودش بازی میکند: او که در سال ۹۵ نمایش «یادم تو را فراموش» را در تماشاخانه ایرانشهر به صحنه برده بود، این شبها نمایش «محبوبه ها» را در سالن مهرگان اجرا میکند.
از برکات به عرصه آمدن سالنهای خصوص یکی هم این است که امکان به صحنه بردن نمایش را برای هنرمندان، فارغ از صف طویل نوبت سالنهای دولتی فراهم مینماید. از آفتهای آن هم، به صحنه بردن نمایش، در سالنهای کوچک، و نسبتا غیر استاندارد، برای هنرمندان با ارزشی مثل خانم صامتیست.
در صفحات رسانهای چنین آمده است که "نمایش «محبوبهها» با هفت پرسوناژ زن به نویسندگی نوشین تبریزی اثری رئالیستی است که درباره روابط و اتفاقات اجتماعی و انسانی سخن میگوید. این نمایش قرار است روایتگر زندگی هفت زن باشد که در یک مهمانی دورهمی حقایق زیادی از زندگیشان بر ملا میشود."
از برکاتِ – مقرون به آفتِ!- متنهای یاسمینا رضا، نمایشنامه نویس فرانسوی، یکی هم گسترش نمایشنامههای تیپیک از این دست است، که داستان با تعادلی به ظاهر زیبا و دلنشین آغاز میشود، سپس طی یک بحران به هم میریزد، و در ادامه با بُرونریزی آدمهای نمایش، به تعادلی جدید – گرچه مفتضح – منجر میگردد. و البته که اجراهایی که از متنهای خانم "رضا" و متنهای مشابه میشود نشان دهنده آن است که این فرمول نمایشی در بیشتر مواقع مورد قبول و پسند مخاطب میباشد.
نوشین تبریزی – که در نمایشی که خود نوشته، ایفاگر نقش فالگیر است- توانایی خود را در پرورش چنین آغاز و میانه و پایانی به اثبات میرساند. توانایی قلم او که قطعا با کارگردانی هوشمندانهی خانم صامتی، صیقل خورده و به سرانجامی موفق در اجرا رسیدهاست، و منجر به سالنی تمام پُر-حتی روی پلههای سالن- شدهاست.
بازیگران این نمایش به ترتیبِ ورود به صحنه خانمها: بهناز نازی، معصومه رحمانی، مارال فرجاد، ژاله صامتی، کتانه افشاری نژاد، پریسا محمدی و نوشین تبریزی هستند.
ژاله صامتی سعی کرده است تا بازی این خانمها را به بازیهای واقعگرا و باورپذیر تبدیل کند. البته که تلاش او در یکدست کردن جوهر و قوت بازیگران نمایان است. ولی در پس این تلاش، همچنان صامتی ستارهی جمع است. او در نقش لیلا، زنی که به علت شرایط بد مالی تن به ازدواج با مردی هم سن و سال پدرش داده، بازی گرم و جذابی از خودش ارائه میدهد و حضور متناوبش به ایجاد ریتم موثر در طول نمایش کمک کردهاست. او آنقدر به الگوهای واقعی نزدیک است که نحوه چادر سر کردن و رو گرفتنش با چادر را میتوان در کلاسهای بازیگری به عنوان یک نمونه موفق ارایه کرد. در کنار ایشان، معصومه رحمانی هم سعی دارد تا بیننده را متوجه تواناییهای خود کند. بهناز نازی نرم و طبیعی نقش خود را بازی میکند، آنقدر نرم که شاید این مقدار خنثیبودن-به اقتضای نقش- موجب شده باشد بازیاش چندان به چشم نیاید. مارال فرجاد هم البته به مقتضای نقش خود تودل برو مینماید. پدیدهی این نمایش، به جز خانم صامتیِ همیشه درخشان، نوشین تبریزی نویسنده متن هست، که تحسین نگارنده را هم به واسطه قلم توانا و هم به واسطه راحتی و اعتماد به نفسی که در ایفای نقشش دارد برانگیختهاست. این خانم نویسنده، که در میان هنرپیشگانی که بنا بر ضرورت داستانیِ نمایشنامه باید لَوَند و ترکه باشند، البته که اندکی درشت استخوان مینماید -و هست- ولی با تسلط بر جسم، و بسیار متّکی به نفس، در ایفای نقش خود موفق است و در واقع بازیاش به نوعی، به چشم میآید. نام هوشمندانه و دوپهلویی که او برای نمایشنامهاش انتخاب کرده است، نقطه قوت دیگری از تفکر نویسنده را نشان میدهد.
در مجموع، ژاله صامتی همانطورکه قبلا هم اشاره شد، دو سال پیش نمایش "یادم تورا فراموش" را روی صحنه برده و قبلترش نیز نمایش برف سرخ را کارگردانی کردهاست و حالا با نمایش محبوبهها نشان داده که در عرصه کارگردانی نمایش، حرفی برای گفتن دارد و صد البته که توانایی بسیار او در هنرپیشگی، در کارگردانی و هدایت بازیگران نیز به کمکش آمده است.