ریحانه محمودی/ سی و یک نما - لری کینگ مجری کهنهکار و پیشگام که با شیوهی منحصر به فرد و خلاقانه در گفتوگوهایش به عنوان اسطورهای الهام بخش برای تمامِ مجریان و میزبانانِ برنامههای رادیویی و تلویزیونیِ گفتوگو محور در سراسرِ جهان شناخته میشد؛ از دههی ۱۹۵۰ میلادی کار خود را به عنوان روزنامهنگار و مصاحبهگرِ رادیویی آغاز کرد و بیش از ۶۰ سال به فعالیتِ خود در رادیو و تلویزیون و نیز در سالهای پایانیِ عمرش در رسانههای دیجیتال ادامه داد.
ریحانه محمودی /سی و یک نما_ کم تر از بیست روز به پایانِ سالِ ۲۰۲۰ باقی مانده بود که «والت دیزنی پیکچرز»، انیمیشنِ «روح» Soul ساختهی کمپانی «پیکسار» را منتشر کرد تا روحِ تازهای در سالِ نو به سینما بدمد. این انیمیشن که اولین بار در جشنوارهی فیلمِ لندن به نمایش درآمده بود، نقشهی اکران در سینماها را داشت که شیوعِ گستردهی ویروس کرونا باعث شد به صورت دیجیتالی و از طریق شبکهی اینترنتی «دیزنی پلاس» منتشر شود. هر چند این اتفاق تاثیری بر استقبالِ فوقالعادهی مخاطبان در تمامی سنین و البته تحسین فراوانِ منتقدان نداشت.
ریحانه محمودی/ سی و یک نما_ در این روزهای خاص که به خاطر شیوع ویروس «کرونا» به خانهنشینیِ تحمیلی و البته ضروری دچار شدهایم و تمامِ سینماها و مراکز فرهنگی و هنری تعطیل شدهاند؛ مروری بر فیلمهای سینمایی دههی هفتاد خالی از لطف نیست. هم حسِ نوستالژیمان را تازه میکند و هم تماشایِ بخشی از مسیری است که سینمایِ ایران از آن عبور کرده تا در اینجا که هست بایستد.
با پیشنهادهای سی و یک نما همراهمان باشید:
ریحانه محمودی/ سی و یک نما_ کارگردانهایی که برای نخستین بار، ساختِ فیلمهای بلند سینمایی را تجربه میکنند و یا به اصطلاحِ رایج "فیلم اولیها"؛ فیلمسازانی هستند که به حق، بسیاریشان در همان تجربهی نخست توانستند آثار قابل قبول و ای بسا جریانساز و فراتر از انتظاری تولید کنند. این اتفاق را به جرات میتوان یکی از مبارکترین اتفاقهای سینمای ایران دانست؛ استعدادهای جوان، حرفها و نگاههای تازهای که امروز، مواجهه با آنها با اشتیاق و توجه همراه است.
ریحانه محمودی/ سی و یک نما_ بعد از هجوم سریالهای ترکیهای و جذب بالایِ مخاطبان ایرانی در بیش از یک دههی اخیر، این سوال چالش برانگیز باید بخش مهمی از واکاوی اتاق فکر رسانهی ملی باشد که چه ویژگیهایی این سریالها را تا این حد جذاب و پرمخاطب کرده؟ داستان گیرا و پرکشش؟ لوکیشنهای لوکس و شیک؟ بازیگران زیبا و پوششهای فریبنده؟ خرده پیرنگهای روایی قصه که سریال را از تک وجهی شدن به دور میکند؟ یا طرح موضوعهایی مملو از عشق، خیانت و روابط پرتعدد ناسالم و البته مافیا...
ریحانه محمودی/سی و یک نما_ «ایده اصلی»؛ فیلمی پر بازیگر با چهرههای مطرح و سرشناس که به عنوان یکی از انتخابهای مخاطبانِ سینما، این روزها مورد توجه قرار گرفته است.
ریحانه محمودی/ سی و یک نما_ شاید اولین بار که در سال ۸۷ بهروی صحنهی تئاتر دیده شد هیچ کس نمیتوانست حدس بزند که این پسر لاغر اندام و ریزه نقش که با عیارهای مرسومِ ظاهریِ سوپراستارهای سینمای ایران، سنخیتی ندارد؛ ستارهی دههی نود سینمای ایران باشد. آن هم در دههی بیستارهگی و زمانی که مدتها بود قهرمانی متولد سالهای میانی دههی شصت به شهرت و محبوبیت چندانی دست پیدا نکرده بود. از سال ۸۷ تا ۹۲ بیشتر مخاطبانِ حرفهای تئاتر، او را میشناختند اما این «عصبانی نیستم» بود که او را به مخاطبان سینما شناساند. درست از همان شبی که جایزهی بهترین بازیگر مرد جشنواره فجر را علیرغم انتخاب هیئت داوران برای عصبانی نیستم «نگرفت»، درست از همان موقعیتِ شِبه شکست و ناکامی بود که ستارهای متولد شد. «نوید محمدزاده».
ریحانه محمودی/ سی و یک نما_ خبرنگاران، سالهاست که به عنوان یکی از سوژههای جذاب، هدفِ سینماگرانِ بسیاری در سراسر جهان هستند و فیلمهای شاخصی با محوریت خبرنگاران ساخته شده که سهم سینمای ایران از این آثار به صفر نزدیک است. دوست داشتیم دست کم یک قهرمان خبرنگار در یکی از فیلمهای سینمایی ایرانی یا فیلمی بارز و به یاد ماندنی با محوریت یک خبرنگار در سینمای ایران برای معرفی و تحلیل در این روز داشتیم که نبودش ما را برآن داشت تا اشارهای به یکی از بهترین و ماندگارترین اثر سینمایی تمامِ اعصار و به زعم بسیاری برترین فیلم تاریخ سینما، «همشهری کین» داشته باشیم.
ریحانه محمودی/سی و یک نما_ «رضا میرکریمی» از آن دسته فیلمسازانی است که میتوان به جرات او را در انتخاب سوژه و ساخت فیلم، مولف دانست. کسی که ترجیح میدهیم به دور از مسئولیتهای مدیریتی، تمام هم و غمش را روی فیلمسازی بگذارد تا مخاطب سینما بتواند همیشه در لا به لای روایتهای او با انسانیتی نه خیلی دور، بلکه خیلی نزدیک در «زیر نور ماه» به زندگی بنشیند و «به همین سادگی» ساکن «قصر شیرین» شود.
ریحانه محمودی/ سی و یک نما_ محمدرضا گلزار بعد از حدود ۱۸ سال، به عنوان بازیگرِ مطرحِ فیلمهای تجاری و پرفروش، محبوبِ بسیاری از دنبال کنندگانِ سینمای بدنه و مورد غضبِ بسیاری از خَواص و منتقدین سینمایی بوده و هست که در این میان میتوان از حضورش در فیلم "بوتیک" به عنوان استثنا نام برد. وقتی خوانندگی و استیج کنسرت را تجربه کرد و بعد هم مجری یک برنامهی تلویزیونی شد؛ این غضب، سیر صعودی پیدا کرد و اعتراضها و انتقادات فراوانی به او، اجرایش، کلیت برنامه، سوالهایش و جزئیات بسیارِ دیگری صورت گرفت. قصد ما تایید یا تکذیب نواقص و کاستیهای گلزار و "برنده باش"نیست، بلکه بررسی جنبههای دیگری از یک اتهام است که درحالی که هنوز عامل آن مشخص نشده، برای آن قرارِ مجرمیت صادر شده است. اتهامی که در آن ردپای عِناد توی ذوق میزند.
تقلب در رایگیری برنامه برنده باش به قدری ساده لوحانه، پیشپا افتاده و عیان به نظر آمد که این تفکر را ایجاد کرد که شاید دقیقا ماجرا برعکس چیزی است که به نظر میرسد.
شاید قرار بود که به این ترتیب، رقیبی را از سکه بیاندازیم. به یقین اگر قرار باشد تقلبی هم صورت بگیرد اینکه برای بسیاری از کاربران و مخاطبانِ برنده باش، پیامکی حاوی رایی دروغین از طرفِ ایشان به برنامهی برنده باش ارسال شود؛ بیش از اندازه دمِدستی و بیشک قابلِ لو رفتن است. بعید میدانیم که اگر این اتفاق از طرفِ سازندگانِ برنامه طراحی شده بود، حدسی مبنی بر اینکه چه بسا یکی از این پیامکهای تفلبی انتخاب بهترین مسابقه یا اجرا در پنجمین جشنواره تلویزیونی جام جم رسانهای شود؛ زده نمیشد!
"برنده باش" کپیای از یک مسابقهی جهانی است که دفاعی در نوآوری ندارد اما ورژن ایرانی آن در حال حاضر موفق و پر بیننده است.
و یقیناً اجرای محمدرضا گلزار در این برنامه، کمنقص به نظر میرسد.
مدیریت درست و استاندارد، متانت، سواد لازم، ریاکشنهای کلامی بیمکث (حاضر جوابی)، زمان سنجی و کوتاهگویی در کنار شوخیهای بهاندازه، دیالوگها و تصمیمهای به لحظه و به جا و از همه مهمتر بدونِ غرور کاذبی که پیش از تولید و شروع این برنامه در مورد اجرای" گلزارِ فوق ستاره" انتظار داشتیم و پیش داوری کرده بودیم؛ موجب شده که او را در اجرا موفق و ای بسا چند پله بالاتر از بازیگری بدانیم.
این مسئله در مورد اشتباه در یک سوال مسابقه هم تکرار شده است که یقینا اشتباهی است که باید برنامه برنده باش جریمه اش را بپردازد. اما اینکه کلاهبرداری لقب بگیرد، به نظر حرکتی مهندسی شدهاست.
محمدرضا رضا گلزار در واکنش به حواشی اخیر برنده باش میگوید: «اشتباهی از «برنده باش» رخ داده و بچهها در طراحی گزینههای یک سوال، فوتسال را به جای فوتبال گوگل کردند و اشتباه بود. بعد برخی رفتند به حالت پلیسی آن شش ثانیه را چهار ثانیه کردند! من پنجاه و سه برنامه به همه شرکت کنندهها کمک کردم. و همه شرکت کنندهها هم به این قضیه اذعان دارند غیر از اینکه ما با «برندهباش» تلاش کردیم بار علمی جامعه را بالا ببریم؟! در یک مسابقه برای یک نفر یک اشتباه پیش آمده که ما قبول کردیم. این دزدیه؟ این کلاه برداریه؟ این چه جوی است؟ میخواهید بگویید این کارها عامدانه و برنامهریزی شده نیست؟! اگر کسانی می خواهند ما را از چشم مردم بیندازند کاملا در اشتباهاند چون من از بطن مردمم من جونم را میدهم و پای مردم ایستادم.»
برنده باش با وجودِ تمامیِ ایراد و کاستیهایی که به آن وارد است با عمومِ مخاطبِ تلویزیون ارتباط برقرار کرده و باید صادقانه بگوییم این اندازه از حاشیههای منفی علیه آن، غیرمنصفانه و مغرضانه به نظر میآید.