چهارشنبه, 18 شهریور 1394 00:09

بررسی فیلم محمد رسول الله / داستان، یکی از شیوه های انتقال تجربه است

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
بررسی فیلم محمد رسول الله / داستان، یکی از شیوه های انتقال تجربه است بررسی فیلم محمد رسول الله / داستان، یکی از شیوه های انتقال تجربه است

آرش پرنوسی (سی و یک نما)- «هنگامی که انسان طی قرن ها، با گذشت زمان، موفق شد زبان را به ساحت آگاهی در بیاورد، قدرت انتقال تجربه هایش را پیدا کرد». "ژان کلود کریر"

داستان یکی از شیوه های انتقال این تجربه هاست. هدف انسان از روایت این داستان ها تلاش برای فهم جهان، آموزش زندگی و یادآوری حقوق و قانون های انسانی ست. نیل به این هدف در برانگیختگی ای است که یک داستان با هر قالبی که دارد در مخاطب خودش ایجاد می کند.

از سالیان دور غرب همواره از متون دراماتیک قدرتمند، در ادبیات،تاتر و سینما برخوردار بوده است. در سینمای غرب و مخصوصا هالیوود همواره شاهد قصه های دراماتیک پرکششی بودیم که به رغم تخیلی بودن اکثرشان همیشه سعی در تاثیر گذاری با برانگیختن احساسات مخاطب بوده است و می توان گفت مهم ترین دلیل موفقیت هالیوود به خاطر شناخت آنها از عناصر درام و پرورش فیلمنامه و همچنین استفاده از این فنون در آثارشان است.

فیلم "محمد رسول الله" ساخته "مجید مجیدی" بر اساس داستانی واقعی از زندگی پیامبر اسلام ،روایتگر دوران کودکی پیامبر تا نوجوانی اوست. این اثر به دلیل واقعی بودن داستان و تلاشی که در جهت هرچه نزدیک تر بودن این اثر به واقعیت تاریخی صورت گرفته قطعا از تخیل فاصله می گیردو این خود محدودیتی است در پردازش و روایت داستان، اما این دلیلی برای عدم پرداخت صحیح و جذاب و پرورش یک قصه با توجه به عناصر درام نمی باشد. این عدم پرداخت صحیح و جذاب چیزی است که در این فیلم 180 دقیقه ای بیش از هرچیز دیگر احساس می شود که در ادامه بدان خواهیم پرداخت.

مهم ترین عنصری که باعث شکل دهی به یک داستان (در هر قالبی) می شود، پیرنگ یا طرح توطئه است .(ساختمان اصلی یک داستان را پیرنگ می نامند). پیرنگ، به ماجرا ها یا حوادثی گفته می شود که مبتنی بر روایت علی و معلولی می باشد، یا به عبارتی دیگر هر حادثه ای از پی حادثه یا ماجرایی که در قبل رخ داده حاصل می شود. در نتیجه پیرنگ به گونه ای شبیه به اسکلتی است که همه ی واحد ها یا اتفاق ها را که هر کدام در خود دارای تعلیق، معما و غافلگیری هایی هستند به هم متصل می کند و در این ساختار زنجیره ای وحدتی یکپارچه حاکم است. مهم ترین ضعف فیلم محمد رسول الله دقیقا نداشتن ساختمانی منسجم و پیرنگی مشخص است. هیچ کدام از حوادثی را که در این فیلم شاهد هستیم از پس یکدیگر نمی آیند، برای مثال اگر یکی از سکانس های فیلم همچون اصحاب فیل،مرگ آمنه، صحنه های کودکی پیامبر در سعدیه و صحنه های مربوط به  بحیرا(راهب مسیحی) از فیلم جدا شود به ساختمان روایی فیلم آسیبی نمی رسد.

با شروع یک داستان اولین خط یا اولین نما قلابی است که مخاطب را درگیر می کند و درگیر نگه داشتن مخاطب تا انتها دقیقا کار همان ساختمان منظم فیلم یا همان پیرنگ است. تمام صحنه های این فیلم انگار بدون هیچ رابطه ی علی و معلولی و معجزه وار در حال روایت شدن است مثل صحنه حرکت شترو آمدنش به خانه آمنه و یا صحنه هایی دیگر همچون صحنه زنده بگور کردن دختر که هیچ کارکردی در روند داستان ندارند، این پراکندگی و اغتشاش در روایت باعث گسست مخاطب از اثر در طول فیلم می شود.

اگر بخواهیم یک تعریف کلی از شخصیت بدهیم، می توان گفت از دو جنبه کمی (زندگی نامه،شرح حال،پیش داستان) و کیفی (روان شناسی، رفتار و مهم ترین عنصر یعنی کنش) پیروی می کند. از دیگر ضعف های بنیادین این فیلم نداشتن شخصیت محوری ثابت که دارای بعد باشد، پیشینه داشته باشد، دارای ویژگی های روانشناختی منحصر به فرد باشد و در نهایت متناسب با ویژگی های درونی خود و اتفاقات پیرامون دست به کنش به معنای تصمیم و عمل بزند می باشد.(ما در نظر می گیریم هیچکدام از شخصیت ها و اتفاقات تاریخی در فیلم را نمی دانیم و این وظیفه فیلم است که آن را به ما معرفی کند و داستان را پیش ببرد)

در فیلم "ابوطالب" و "عبدالمطلب" جزو شخصیت های مهم داستان هستند، اما آنها، مخصوصا ابوطالب یک ناظر است و درتمام طول فیلم تنها عملی که انجام می دهد موافقت است، هیچ کنشی یا تصمیمی نمی گیرد، شاید این نکته در اینجا مطرح باشد که این فیلم قرار بوده به معنویت پیامبر و یارانشان بپردازد، اما چه در جاهایی که پیامبر حضور دارند و چه در جاهایی که ایشان نیستند، ابوطالب به عنوان کارکترهمراه، کنش تاثیر گذار، که از پس آن حادثه ای رخ دهد انجام نمی دهد. فقط در مواردی اندک کنش های ساده و ضعیف را همراه با لبخند و خونسردی از او شاهد هستیم که هیچ تاثیری در پیشبرد ندارد.شخصیت پیش برنده، و پیرنگ در یک اثر، پویاست، نه ایستا و مهمترین عاملی که باعث پویایی شخصیت می شود ماندن او بر سر دوراهی و تعلیق است که با تصمیم گرفتن و برگزیدن یک راه و عمل کردن به اوج خود می رسد، چیزی که در این فیلم به چشم نمی خورد.

در این فیلم گویی همه از پیش به اتفاقات و کاری که قرار است انجام دهند آگاهند. قرار بوده به جنبه ی معنوی پیامبر پرداخته شود. اما برای فیلمی 180 دقیقه ای که قرار است تمام جهانیان را با انسان دوستی و روح معنوی و والای پیامبر اسلام آشنا کند. به تصویر کشیدن صحنه هایی کلیشه ای که با کمک موسیقی "راخا رحمان" و حرکات دوربین "استرارو "که بیشتر تزئینی و بدون کارکرد است، احساسات مخاطب را نشانه می رود، نظیر صحنه قاصدک ها،زنده به گور کردن، فروختن برده و غیره، که نمونه هایش را با تکنیکی ضعیف تر از این در سریال های ضعیف خودمان بار ها دیده ایم، فیلم معنوی نمی سازد.

کارگردانی این اثر هم خالی از اشکال نبوده و میتوان گفت در ضعف نمایان فیلمنامه این اثر کاستی های کارگردانی فیلم مخفی گشته است. اکثر نما های حرکتی این فیلم شامل کرین ها و سایر حرکات صرفا جنبه ای تزئینی داشته و در بعضی از موارد هم از تزئینی بودن فراتر می رود و به خطا های آشکارا در کارگردانی بدل می گردد. برای مثال می توان به بعضی از صحنه های فیلم که دوربین در پشت سر پیامبر حرکت می کند اشاره کرد، در این صحنه ها چون ایشان در آن موقعیت هم راوی و هم مرکز توجه هستند، دوربین به درستی پشت سر پیامبر به آرامی هر کجا که ایشان می روند حرکت می کند، تا علاوه بر بیان جایگاه والای پیامبر و پشت سر نگاه داشتن مخاطب جهت احترام به پبامبر همچنین به راوی بودن ایشان بپردازد، اما باز هم جهت استفاده از ویژگی های حرکتی و ساخت تصاویر زیبا اما ظاهری و بی کارکرد، دوربین از پشت پیامر جلو می زند و علاوه بر به هم ریختن حسی که ایجاد شده بود به لحاظ کارگردانی هم یک تغیر لحن بیجا را شاهد هستیم. یا در صحنه ای که پیامبربا پدر بزرگ خود دور کعبه طواف می کنند، زمانی که عبدالمطلب  از حال می رود،ما که تا اینجا در کل فیلم، از پیامبر ، جهتِ بخشیدنِ معنویت و والایی، گاهی بخشی از بدن او را آرام و استوار، اکثرا از پشت و یا زاویه ای از پایین که تاکیدی بوده بر جایگاه والای ایشان دیده بودیم،  حال در شلوغی دور کعبه و پس از افتادن پدربزرگ پیامبر، او را از بالا در شلوغی در حالی که انگار هر لحظه ممکن است به زمین بیافتد با حالتی متزلزل و در حالی که زاویه دوربین در بالا قرار دارد می بینیم و این تغییر لحنی است در کارگردانی این اثر.

Mohamadrasolalllhmajidi.jpg

اما فارغ از ضعف فیلم نامه و کارگردانی، نمی توان از تصاویر بی بدیل "ویتوریو استرارو" غافل ماند، اکثر ترکیب بندی ها و نور پردازی ها متناسب شخصیت ها فوق العاده هستند  برای مثال نما هایی که از "آمنه" گرفته شده تماما از نور سافت(نرم) استفاده شده برای القای مهر مادری او نسبت به فرزندش. یا نمایی که عکس پوستر فیلم هم هست ما شاهد ترکیب بندی مثلثی هستیم، آمنه در وسط تصویر با حالتی مثلث گونه با نوری از سمت راست به منشاای قدرتمند ومعنوی بدل گشته و همچنین سایه روشن های شدیدی که سمت چپ اوست به مانند نقاشی های رنسانس چون آثار رامبراند و داوینچی فضایی راز آمیز و معنوی را آفریده است.

در پایان باید گفت هر فیلم برای موفقیت و ماندگاری قصه ای تاثیر گذار می خواهد، تصاویر و موسیقی زیبا در لحظه تاثیر گذارند اما بعد از پایان فیلم تاثیر خود را از دست می دهند، و به همین دلیل به نظر می رسد بهتر بود علاوه بر موسیقی و فیلمبرداری در زمینه ی فیلمنامه هم از حرفه ای های هالیوود بهره گرفته می شد.

اما با تمام ضعف های موجود این فیلم و فارغ از زمان طولانیش ، "محمد رسول الله مجیدی فیلمی است که باید دید.

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید