به گزارش سی و یک نما به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، در ابتدای جلسه، آرش لاهوتی که در فیلم خود به موضوع آسیبهای روانی جانبازان جنگ تحمیلی پرداخته در پاسخ به نکتهی مطرح شده از سوی ناصر صفاریان (مسئول جلسههای نمایش فیلم و مجری برنامه) دربارهی شباهت مضمونی فیلم خود با مستندهایی نظیر «ترانهی اندوهگین کوهستان» (زندهیاد حامد خسروی) و «ماشین روز قیامت» (سودابه مرادیان) گفت: «دربارهی این دو فیلم چیزهای پراکندهای شنیده بودم ولی عمداً نمیخواستم آنها را ببینم چون معتقدم فیلمسازان در بیان یک موضوع مشترک، از دیدگاههای متفاوتی برخوردارند.»
وی گفت: «البته فیلم «ترانهی اندوهگین کوهستان» را بعد از تمام شدن فیلم خودم دیدم و متوجه شدم این دو فیلم از زمین تا آسمان با هم تفاوت دارند! فیلم مورد بحث، مستندی فرمگراست که بیشتر به تدوین اتکا دارد، در حالی که در «آبی کمرنگ» سعی شده آدمها و زندگیشان در کانون توجه قرار گیرد.»
لاهوتی افزود: «از مدتها قبل به موضوع علاقهمند شده و قصد داشتم فیلمی با این مضمون بسازم اما از آنجا که آمادگی لازم را در خود نمیدیدم ساخت آن را به تعویق میانداختم. «آبی کمرنگ» فیلمِ بهشدت مشکلی بود که فیلمبرداری آن نزدیک یک ماه طول کشید.»
لاهوتی همچنین در پاسخ به پرسش دیگری از ناصر صفاریان دربارهی دشواریها و نحوهی تصویب طرح خود در تلویزیون گفت: «این فیلم در دوران مدیریت قبلی ساخته شد و نخستین فعالیت من در تلویزیون محسوب میشود. خوشبختانه همه چیز در تفاهم با مدیران تلویزیون پیش رفت و میتوان گفت دشواری این مسائل بیشتر از دشواریهای ساخت خود فیلم نبود.»
وی با اشاره به فرآیند طولانی و تقریباً هشت ماههی کسب مجوز تصویربرداری (شامل مطالعهی پروندههای جانبازان و همکاری پزشکان و مشاوران در این زمینه) به عدم امکان تصویربرداری از بعضی از بیماران اشاره کرد و گفت: «شخصیتهایی که در فیلم حضور دارند به سختی و در آخرین مراحل تحقیق انتخاب شدند و سرانجام پس از چند ماه تلاش موفق شدم با آنها ارتباط برقرار کنم که به نظر میرسد تاثیر آن در فیلم دیده میشود.»
لاهوتی در ادامه گفت: «زمان نسبتاً زیادی که صرف تصویربرداری شد به معنای این نیست که ما راشهای بسیاری در اختیار داشتیم. نکته اینجاست که به علت وضعیت خاص و غیرقابل پیشبینی این نوع بیماران و همچنین عدم آمادگی آنها، بعضی روزها فقط نیمساعت امکان تصویربرداری داشتیم که باعث طولانی شدن مدت زمان تولید شده بود.»
بخش دیگر این جلسه به صحبتهای محمدرضا مقدسیان اختصاص داشت. این منتقد ابتدا ضمن اشاره به کلیدواژههایی که طی سالهای اخیر در حوزهی جانبازان جنگ تحمیلی به وجود آمده و همچنین نگرش کلیشهای به این کلیدواژهها در فیلمهای مستند و داستانی تولید شده در سالهای اخیر گفت: «نکتهی قوت فیلم، زاویهی نگاه مستقل کارگردان به این مضمون است و «آبی کمرنگ» از این منظر اثر مهمی است اما مهم بودن به معنای بینقص بودن نیست و باید بین این دو مقوله تفاوت قائل شویم اگرچه معتقدم این فیلم اثر کمنقصی در این زمینه است.»
وی گفت: «کار مهم فیلمساز در این فیلم، تمهیدی است که او به کار بسته تا مخاطب در مقابل آن گارد نگیرد یا تصور نکند در حال تماشای اثری از نهاد یا سازمان خاصی است، بلکه نتیجهگیری کند که سازندهی چنین فیلمی آدمی است که زاویه نگاه خاص خود را دارد و اثرش را براساس همین زاویه نگاه خلق کرده است.»
مقدسیان با اشاره به سکانسهای مختلف این فیلم و بیان این نکته که مقولهی جانبازی و آسایشگاه جانبازان اعصاب و روان ناشی از جنگ مدتهاست به موضوعی کلیشهای تبدیل شده گفت: «یکی از وجوه برجسته و مشهود در این فیلم، امتناع کارگردان از سقوط به ورطهی سانتیمانتالیزم و تکرار حرفهای بارها گفته شده است. در حقیقت، همه چیز برای خلق یک فیلم اشکانگیز، با هدف پرداختن حسرتآمیز به مقولهی آرمانها فراهم بوده اما فیلمساز از نزدیک شدن به این ورطه پرهیز کرده و میتوان گفت جنس نگاه او، از این منظر قابل تعریف است.»
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به جنبهی انسانی فیلم و تاکید آن بر مقولهی ارتباط گفت: «سینمای مستند ایران تا به حال از این منظر به زندگی جانبازان و عواقب حضور آنها در جنگ نپرداخته بود و اگر جنبههای احساساتگرایی غلیظ را کنار بگذاریم، تقریباً هیچکدام از فیلمسازان، تا به حال به عواقب جنگ برای جانبازان و نگاه آنها به مقولهی عشق نزدیک نشده بود. میتوان گفت پردهبرداری از این واقعیتها به شکلی واضح و نمایش آن در برابر چشم بیننده، نخستین قدم در برقراری ارتباط از این زاویه است.»
مقدسیان در ادامه گفت: «فیلمساز در این فیلم، مخاطب را در یک سو قرار داده، خودش به عنوان عضو ناظر در سوی دیگر قرار گرفته و سوژه را نیز در برابر مخاطب قرار داده است. در حقیقت او بدون احساساتی شدن یا روبهرو شدن با موضوع به صورت تلخ و گزنده تلاش کرده در نقطهی تعادل بایستد و واقعیت موجود را با کمترین دخل و تصرف به مخاطب ارائه دهد.»
وی افزود: «سازندهی این فیلم موفق شده مسیر نگرانیها و دغدغههای این افراد دربارهی ازدواج، تداوم زندگی با خانواده و موضوع تلخ واگذاری حضانت خود به یکی از بستگان را به خوبی هدایت کند و نکته اینجاست که بیان این مقولهها به طرز عجیبی واقعی است.»
بخش پایانی جلسهی نقد و بررسی «آبی کمرنگ» به صحبتهای آرش لاهوتی، کارگردان این فیلم اختصاص داشت. وی گفت: «این فیلم هنوز من را رها نکرده و از آنجا که معمولاً یک سال بین فیلمهایم فاصله میافتد هنوز نتوانستهام تحقیق برای ساخت فیلم بعدیام را آغاز کنم.»
لاهوتی گفت: «تاثیر عجیب این فیلم در مرحلهی تدوین بیشتر نمایان شد. چرا که در زمان تصویربرداری، متوجه بعضی مسائل نبودم و در زمان تدوین، خودم را در جایگاه مخاطب قرار دادم و متوجه شدم با انبوهی از اطلاعات مواجه هستم که از میان آنها باید دست به انتخاب بزنم.»
وی افزود: ««آبی کمرنگ» برایم معنایی فراتر از یک «فیلم» دارد و این، حاصل ارتباط نزدیک من با شخصیتهاست. در این فیلم، مصالح لازم برای ارائهی موضوع به شکلی دیگر فراهم بود اما آدمهای این فیلم مثل اعضای خانوادهام شده بودند و تمام تلاشم این بود که کرامت و احترامشان را حفظ کنم.»
لاهوتی در پایان گفت: «سعی کردم تمام واقعیت را منعکس کنم و حفظ حرمت شخصیتهای فیلم به خط قرمزم تبدیل شده بود. در طول ساخت فیلم مدام به این نکته فکر میکردم که اگر جای آنها بودم، دلم میخواست چهطور با من رفتار شود؛ و «آبیکمرنگ» حاصل پاسخ به چنین پرسشی است.»