چهارشنبه, 16 فروردين 1396 15:38

و اینک سومین دوره جشنواره جهانی فیلم فجر / حدس بزن چه کسی برای شام می آید!!!

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
و اینک سومین دوره جشنواره جهانی فیلم فجر / حدس بزن چه کسی برای شام می آید!!! و اینک سومین دوره جشنواره جهانی فیلم فجر / حدس بزن چه کسی برای شام می آید!!!

سی و یک نما – شمارش معکوس برای سومین دوره ی جشنواره‌ی مجزای بین المللی فیلم فجر شروع شده و هر چه اخبار سایت جشنواره را زیر و رو می کنیم پاسخی برای سوال هایمان نمی یابیم، آیا این یک جشنواره هنری است که باید سیری سعودی برای اعتبار طی کند یا یک دورهمی توریستی با حضور دوستداران گمنام هنر هفتم از کشورهای دیگر که حتی در گوگل هم نمی توانیم نامشان را جستجو کرده و اطلاعات بگیریم، مهمانانی که باید در آلوده ترین نقطه ی جغرافیائی شهر تهران با فرهنگی متفاوت ، کنار بازار به خطر افتاده‌ی بورس خرید و فروش موبایل، تصویری از ایران پیدا کنند و در بازگشت آن‌ها را به "ایران ندیده‌ها" انتقال دهند، البته خوشبختانه برای تبدیل ارز به پول رایج کشور مسیرشان کوتاه است که این هم نعمتی محسوب می شود....لابد.

 

شاید ما به درستی سوال هایمان را مطرح نکرده ایم یا جدی نگرفته‌ایم که پاسخ درستی هم نداریم. حتی پاسخی به اینکه این سفره‌ای که دارد جدا پهن می شود و کلی بودجه هم می خواهد چه دست آوردهائی قرار است داشته باشد. آیا صاحبان پردیس "چارسو" تسهیلات ویژه ای برای مطرح کردن مجتمع عمدتا تجاری در اختیار این جشنواره قرار داده که به رغم مناسب بودن "پردیس ملت" و یا "برج میلاد" این مکان نامناسب در دو دوره ی اخیر انتخاب شده است؟

پیش‌تر جشنواره‌ فیلم فجر با عنوان "جشنواره بین المللی فیلم فجر" بیش از دو دهه فعالیت داشت و سینمای ایران و جهان در یک اتفاق مشترک کنار یکدیگر حاضر می‌شدند. بدون شک در آن دوران هم ایرادات و اشکالات خرد و درشت در شیوه ی اجرا و غیره وجود داشت ولی شاید پشت سر گذاشتن و هموار کردنش به این شکل مناسب نبود. جشنواره ای مستقل که بعد از سه تجربه هنوز اعتباری به دست نیاورده است.زمانی که جشنواره فجر بصورت بین المللی و ادغام شده برگزار می شدلااقل می توانستیم عدم تمایل سینماگران حرفه‌ای جهان به حضور در این فستیوال را گردن مقارن بودن با فستیوال ونیز بیاندازیم اما حالا چطور می شود توجیه کرد که یک جشنواره در کشوری با سینمای مطرح در جهان که دارای سه نامزدی اسکار و دو اسکار بهترین فیلم خارجی زبان است رغبتی برای حضور چهره های نام آشنا به وجود نمی آورد. به هرحال جشنواره ی بین اللملی فیلم فجر از دوره ی سی و سوم به صورت مستقل آغاز به کارکرد. آغازی با حضور پسر الیور استون و در پردیس سینمائی ملت و با دبیر و گروهی جداگانه، فیلم‌ها و‌ حاضرانی مستقل و متفاوت، جوایز و حتی مکان و زمان برگزاری مجزا و البته سفره‌ای جداگانه که این بار قرار بود در جای دیگری پهن شود و همه می دانیم که دو سفره از یک سفره بهتر است!

چند سوال مطرح است که یک به یک به آن ها می پردازیم و امیدواریم مسئولان و مدیران محترم سینمایی و دبیران این جشنواره‌ی نوپا پاسخ‌های قانع کننده‌ای داشته باشند.

سوال اول، آیا دبیر و اعضای اجرایی یک جشنواره‌ی بین المللی نباید از چهره‌های بین المللی آن سرزمین که در جهان هم نام و نشان و اعتباری دارند باشد؟ رضا میر کریمی، علیرضا شجاع نوری و... هنرمندان ارزشمند و ناموری هستند که به آنها می بالیم اما شهرت جهانی ندارند حتی اگر فیلم "دختر" در چندین جشنواره دست دو و سه موجب افتخار برای ایران شده باشد وما هم عاشق سینمای میرکریمی و حضور علیرضا شجاع نوری در فیلم " روز واقعه "باشیم.

برای یک جشنواره‌ای در سطح جهانی، حضور اصغر فرهادی که شهرت و محبوبیت بسیاری در سینمای جهان دارد مناسبت تر نیست؟ شاید پاسخ این باشد که وی تمایل چندانی به این حضور ندارد. این هم باید اطلاع رسانی شود تا ایرانیان و به خصوص اهل هنر تکلیفشان را با افتخار سینمای کشورشان بدانند و مشخص شود که این چهره تا چه اندازه برای کشورش حاضرست خرج کند و دل بسوزاند. چرا این جشنواره از پیمان معادی وام نمی گیریم که بازیگر بین المللیست و شناخته شده و دست کم بر زبان بین المللی میهمانان خارجیمان تسلط دارد و سینمای جهان را به درستی می شناسد و به شدت عرق ملی در او مشهود است؟ لیلا حاتمی یا شهاب حسینی چطور؟ لیلا حاتمی که داور جشنواره کن بوده و شهاب حسینی که دارنده نخل طلاست و بسیاری نام های دیگر که بی تردید بر دبیران و مدیران فعلی ارجحیت دارند.

هر یک از این اسامی اگر شرایط غیر معمولی برای حضور خود دارند و یا تمایلی به مطرح شدن این جشنواره به عنوان یک جشنواره معتبرجهانی بی دلیل محکمه پسند ندارند هم باید رسانه ای شود تا مردم بدانند با چه کسانی طرف هستند و عاشقانه هنرشان را می ستایند، هنرمندی از جنس خودشان یا بی تفاوت نسبت به خاکی که در آن ریشه گرفته اند.

سوال دوم، آیا پردیس چارسو جای مناسبی برای برگزاری یک جشنواره‌‌ی بین المللی است؟ بیخ گوش پاساژ‌های موبایل فروشی و بازار سیاه قطعات و دست فروش‌ها و البته چهره ی نه چندان زیبای شهری؟ آن هم در ساعات پرترافیک و به تبع آلوده‌ تر! مثل این است که یک جشنواره ی فیلم بین المللی را در محله‌ی چینی ها برگزار کنید! ویا اینکه جشنواره فیلم کن در بازارمکاره پاریس برگزار شود!این اصرار چرا شفاف سازی نمی شود و چه گروهی پشت این انتخاب غلط هستند.

در این نوشته قرار نیست درباره ی چرایی و چگونگی مکان یابی چارسو صحبت کنیم. پردیس چارسو برای اتفاقات هنری داخلی در کشور، پتانسیل و امکانات مناسبی دارد اما برای یک جشنواره ی جهانی خیر! آن هم وقتی ما جشنواره‌ی خودمان را در برج میلاد و پردیس ملت برگزار می کنیم!

ای کاش لااقل از این بافت قدیمی شهر به خوبی مراقبت کرده بودیم و ای کاش لااقل روی درب یک خانه ی قدیمی صد ساله در همان حوالی یادگاری ننوشته بودیم و ای کاش شلختگی این منطقه توی ذوق خودمان نمی خورد چه رسد به یک توریست هنری!

سوال سوم، این چهره هایِ هنریِ جهانیِ سرشناس چه کسانی هستند؟ البته به غیر از مهمانان فراوان همیشگی و عمدتا چشم بادامی. اساسا سطح این رقابت را تا چه اندازه می توان بین المللی دانست؟ آیا مهمانان خارجی این جشنواره را به غیر از دعوت کنندگانشان شخص دیگری هم می شناسد؟ !امسال دیگر خبری هم از "الکساندر سوکوروف" روسی هم نیست تا در رسانه ها بولدش کنیم!!

۱۴۰فیلم کوتاه و بلند از ۵۸کشور جهان در سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر حضور دارند.

به گزارش ستاد خبری سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر، امسال ۵۸کشور با فیلم هایشان در جشنواره جهانی حضور دارند که از این میان کشور ایران با ۳۵فیلم و فرانسه با ۱۷فیلم بیشترین تعداد فیلم را در جشنواره دارند.

فرانسه با ۱۷فیلم، اسپانیا، روسیه، آلمان، ژاپن، کره جنوبی و ترکیه با ۶فیلم، آمریکا، چین، لتونی و لهستان با ۴فیلم، جمهوری چک با ۳فیلم، مصر، استونی، آرژانتین، بلغارستان، میانمار، هنگ کنگ، هند، ایتالیا، قزاقستان، لتونی، مکزیک، رومانی، سوئد، سوئیس و بریتانیا با ۲فیلم در جشنواره حاضرند.

کشورهای استرالیا، هلند، بلژیک، افغانستان، بنگلادش، بوسنی و هرزگوین، گرجستان، کرواسی، برزیل، کلمبیا، کامبوج، اکوادور، مولداوی، اندونزی، عراق، کانادا، اردن، فنلاند، مالزی، مغولستان، نیجریه، نروژ، پاکستان، پرو، فیلیپین، دانمارک، عربستان سعودی، سنگاپور، اوکراین و امارات با یک فیلم به سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر آمده‌اند.

علیرضا شجاع نوری سخنگوی جشنواره جهانی گفت: میهمانان جشنواره از ٣١ كشور آسیایی، ٢٣ كشور اروپایی، ٦ كشور آفریقایی، ٥ كشور از قاره آمریكا و استرالیا خواهند بود که در این میان از ٢٤ كشور اسلامی نیز میهمان داریم.

شجاع نوری اضافه کرد: میهمانان جشنواره چند گروه هستند؛ كارگردانان، فیملنامه نویسان، بازیگران، جلوه‌های ویژه تصویری، تهیه كنندگان، مدیران فستیوال‌ها و خریداران و فروشندگان فیلم از جمله میهمانان جشنواره خواهند بود

چرا در متن این خبر فقط "عدد" فیلم‌ها و اسم کشورهای احتمالیِ حاضر به چشم می خورد و حتی نامی از یک هنرمند خارجیِ مهمان و یا عنوان فیلمی که شنیده باشیم، نیست؟!

امارات، کامبوج، مولداوی و... نام این‌ کشورها را پیش از این در صنعت سینما نشنیده بودیم!مگر آمار تلفات جنگ است که خبر با تعداد داغ شود. در میان این کمیت ، کیفیت چه جایگاهی دارد؟

این خبری است که روی سایت جشنواره آمده:

«مدیر امور تشریفات سی و پنجمین دوره جشنواره جهانی فیلم فجر درباره برنامه‌ گردشگری مهمانان خارجی این دوره از جشنواره گفت:  ۳۰تور سیاحتی پیاده‌گردی در اطراف کاخ جشنواره و ۱۰تور شبانه با هدف نمایش زیبایی‌های تهران برای مهمانان خارجی در نظر گرفته‌ایم.

به گزارش ستاد خبری جشنواره، محمد صلواتی فرد با اشاره به این‌که بلافاصله پس از اتمام سی‌وچهارمین جشنواره جهانی فیلم فجر به دعوت دبیر جشنواره کار برنامه ریزی تشریفات در دوره بعدی این جشنواره را آغاز کرده گفت: ما تلاش کردیم تا برنامه‌ریزی متفاوتی برای اجرای امور انجام دهیم.

صلواتی‌فرد با اشاره به این‌که سه هتل برای اقامت مهمانان خارجی رزرو شده‌ گفت: در جشنواره امسال ۱۵۰راهنمای داوطلب اعم از خانم و آقا داریم که مهمانان را راهنمایی خواهند کرد. ما برای مهمانان خارجی۳۰تور سیاحتی پیاده‌گردی در اطراف کاخ جشنواره و ۱۰تور شبانه با هدف نمایش زیبایی‌های تهران برنامه‌ریزی کرده‌ایم که اطلاعات و جزئیات همه آنها در اختیار مهمانان پیش از ورودشان به ایران قرار گرفته و آنها امکان انتخاب برای حضور در این تورها را دارند

پاراگراف ابتدایی این خبر را باید چندین و چندین بار خواند تا مطمئن شد که چه اتفاقات مضحکی قرار است بیفتد. تور؟ پیاده گردی؟ کاخ جشنواره؟! یعنی قرار است میهمانان و حاضران را به تور پیاده‌گردی یا همان پیاده‌روی در خیابان جمهوری و حافظ ببرید؟ شاید هم این‌ها جزو جاذبه‌های توریستی شهر تهران بوده و ما همه‌ی سال‌ها غافل بودیم. کاخ جشنواره دیگر کجاست؟ پردیس چارسو هر چه می تواند باشد به جز کاخ! درباره‌ی تور‌های شبانه و زیبایی های تهران هم باید گفت مشتاقیم که بیشتر با آن آشنا شویم توچال؟ درکه؟ رستوران گردان برج میلاد؟ یا...

اصلا تعریف تشریفات چیست؟ نمود آن در جشنواره‌های خارجی چگونه‌است؟ و حتی روی کاغذ چه قدر می توان به این برنامه‌های هیجان انگیز در جشنواره بین المللی امیدوار بود؟

و خبری که امروز روی سایت جشنواره قرار گرفت:

 اسامی هفت فیلم بخش مروری بر سینمای منطقه بالتیک سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر اعلام شد.

به گزارش ستاد خبری جشنواره جهانی فیلم فجر، برگزارکنندگان جشنواره جهانی فیلم فجر امسال یک بخش را به مرور سینمای منطقه بالتیک اختصاص داده‌اند که با نمایش هفت فیلم همراه است.

«تبعیدی»(Exiled) به کارگردانی داویس سیمانیس از لتونی، «سرگذشت ملانی» (The Chronicles of Melanie) ساخته ویستور کایریس تولید مشترک لتونی، جمهوری چک و فنلاند، «تیم رؤیایی ۱۹۳۵» (Dream Team 1935) به کارگردانی آیگارس گروبا از لتونی، «شیفت پادشاه» (Kings’ Shift) ساخته ایگناس میسکینیس تولید مشترک لیتوانی و لتونی، «سیاح» (The Excursionist) به کارگردانی اودریوس یوژناس از لتونی، «جاسوس و شاعر» (The Spy and the Poet) ساخته توماس هوسار از استونی و «در معرض باد مخالف» (In the Crosswind) به کارگردانی مارتی هِلدِه از استونی، فیلم‌هایی هستند که در این بخش روی پرده می‌روند.

بین این فیلم‌ها، «تبعیدی» در بخش مسابقه بین‌الملل جشنواره فجر هم حضور دارد. این فیلم درباره اولریش جراح ارتش آلمان است که در آخرین سال جنگ جهانی اول برای بازدید به آسایشگاهی دورافتاده در لتونی فرستاده می‌شود؛ آسایشگاهی که در آن از مجروحان جنگی نگهداری می‌شود و هدفش بهبودی وضعیت روانی سربازانی است که مدت طولانی را در میدان جنگ گذرانده و دچار آسیب‌های روحی شده‌اند. در این میان، اولریش با پسری جنگلی روبه‌رو می‌شود و می‌کوشد او را هم درمان کند، اما شرایط سخت‌تر از آن چیزی است که در ابتدا به نظر می‌رسد.

«تبعیدی» اولین فیلم داستانی داویس سیمانیس و با بودجه‌ای چهارصد هزار یورویی تولید شده است.

فیلم سیاه‌وسفید «سرگذشت ملانی» سومین فیلم بلند داستانی ویستور کایریس است که از اواسط دهه‌ ۱۹۹۰با ساختن فیلم‌های کوتاه، کارگردانی را آغاز کرد و اولین اثر داستانی‌اش را در سال ۲۰۰۲ساخت. او پس از آن به طور متناوب مستندسازی را هم تجربه کرده است.

در خلاصه داستان «سرگذشت ملانی» آمده است: اول صبح روز چهاردهم ژوئن سال ۱۹۴۱به فرمان استالین، بیش از چهل هزار نفر از مردمان لتونی، استونی و لیتوانی بازداشت و با کامیون‌های حمل احشام برای همیشه به سیبری تبعید شدند. این فیلم با بودجه ۷۰۵هزار یورویی تولید شده است. «سرگذشت ملانی» سال ۲۰۱۶در جشنواره فیلم شب‌های سیاه تالین برنده جایزه بهترین فیلمبردار شد.

«تیم رؤیایی ۱۹۳۵» داستانی درباره تیم بسکتبال لتونی و سرمربی پرشورش، والدِمارس بومانیس است که در سال ۱۹۳۵برنده اولین مسابقه‌های قهرمانی اروپا شدند. این چهارمین فیلم آیگارس گروبا ۵۲ساله است که اولین فیلمش را در سال ۱۹۹۳ساخت. «تیم رؤیایی ۱۹۳۵» در جشنواره ملی فیلم لتونی سال ۲۰۱۴در رشته‌های بهترین فیلم، کارگردانی و فیلمنامه نامزد شد و تندیس بهترین بازیگر مرد را برای یانیس آمانیس به ارمغان آورد.

«شیفت پادشاه» درباره پلیسی تازه‌کار است که در یک کلینیک خصوصی مأمور محافظت از مظنونی می‌شود که در کما است و خیلی‌ها او را جنایتکاری از جنگ جهانی دوم می‌دانند و با نهایت تنفر خواهان مرگش هستند. شیفت پلیس جوان طولانی می‌شود و کسی برای جای‌گزینی‌اش فرستاده نمی‌شود.

چهارمین فیلم بلند کارنامه‌ ایگناس میسکینیس، سال گذشته در جشنواره فیلم لیتوانی در رشته‌ بهترین فیلم نامزد شد و دست‌آخر جوایز «کرِین نقره‌ای» بهترین بازیگر مرد مکمل و بهترین موسیقی متن را برنده شد.

داستان «سیاح» در دهه ۱۹۵۰و در دوران استالین روی می‌دهد، زمانی که صدها هزار لیتواسنیایی به گولاگ‌ها در شوروی فرستاده می‌شوند. در این بین، دختری ۱۱ساله‌ از قطار مخصوص «اخراجی‌ها» می‌گریزد و عازم سفری طولانی و شش هزار کیلومتری به زادگاهش می‌شود.

سومین فیلم داستانی اودریوس یوژناس (که در سال ۱۹۹۹مستندی با نام «خط مقدم» را هم ساخته است) در جوایز فیلم لیتوانی سال ۲۰۱۴در شش رشته از جمله بهترین فیلم و کارگردانی نامزد دریافت جایزه «کرِین نقره‌ای» شد و تندیس‌های بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر زن را به دست آورد.

«جاسوس و شاعر» درباره گوستاو یک مأمور تنهای سرویس مخفی است که با یک زن کولی مرموز آشنا می‌شود. خیلی زود مشخص می‌شود این تله‌ سرویس جاسوسی روس‌هاست. گوستاو هم مأمور می‌شود این رابطه را به منظور درک بهتر برنامه‌های دشمن ادامه دهد، اما اوضاع از دست او خارج می‌شود.

توماس هوسار که علاوه بر نویسندگی و کارگردانی، بازیگر هم هست، سال گذشته با فیلم در بخش «شرقِ غرب» جشنواره بین‌المللی فیلم کارلووی واری حضور داشت.

«در معرض باد مخالف» داستان ارنا یکی از آدم‌های بی‌شماری است که در چهاردهم ژوئن ۱۹۴۱دسته‌جمعی به سیبری تبعید شدند؛ مردمان بی‌گناهی که با بچه‌های‌شان به ایستگاه‌های قطار برده و از آن‌جا با واگن‌های مخصوص حمل حیوانات به سیبری فرستاده شدند.

اولین فیلم بلند کارنامه‌ فیلمسازی مارتی هِلدِه در سال‌های ۲۰۱۴و ۲۰۱۵به جشنواره‌های متعدد از جمله تسالونیکی، ملبورن، ورشو، مانهایم-هایدلبرگ، گوته‌بورگ، زاگرب و بژینگ راه پیدا کرد و جوایزی را هم برای سازندگانش به ارمغان آورد. «در معرض باد مخالف» با بودجه‌ای ۶۵۰هزار یورویی تولید شده است.

آیا این فیلم های نام ناآشنا با سازندگانشان در جشنواره حاضر می شوند و یا اینکه نسخه ای از فیلم را فرستاده اند؟این ها قرار است با چه فیلمی رقابت کنند؟

مهمان نام آشنای این رویداد کیست؟ و بزرگ‌ترین سوال، آیا برنامه ریزی درست و نقشه راه دقیقی برای برگزاری یک جشنواره در سطح جهانی در "جشنواره بین المللی فیلم فجر" ترسیم و تفکر شده است؟ چگونه می توان به برگزاری آبرومندانه و امیدوار کننده‌ی این جشنواره شک نکرد آن هم در حالی که در چند قدمی برگزاری‌اش فقط از ارقام و اعداد و اسم کشورها مایه می گذارد و خبری که از برنامه‌های تفریحی برای میهمانانشان منتشر کرده بیشتر به شوخی‌های تلگرامی شبیه است؟ جشنواره‌ای که از مکان برگزاری‌اش گرفته تا اسم و رسم‌ها و مناسباتش و... به طرز مشهودی "نادرست" است

جشنواره ای جهانی که طبقه ی فود کورت با تخفیف ویژه مهمانانش شلوغ تر از سالن نمایش فیلم هاست

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید