فیلم های دهنمکی اصولن یک طرح چند خطی با چندین شخصیت است که بی شباهت به کاریکاتور یا کارتونی از شخصیت هایی که می شناسیم نیست و همین کاریکاتور موجب می شود تا عده ی زیادی از مخاطبین به سوی سینمای او جلب شوند . چرا که با دیدن این شخصیت های کارتونی می توانند با شخصیت های اصلی آنها ارتباط بگیرند . آدم هائی که واقعی نیستند اما آدم های دهه شصت به بعد را به یاد می آورند و در ادامه جوک های پشت سرهمی را می شنوند که در آن سالها شنیده بودند و دوباره به آن می خندند.
فیلم های دهنمکی مثل نمایش رو حوضی های قدیم است . درست مثل سیاه بازی ها ئی که دیگر چهره ها را سیاه نکردند .سیا ه هائی که قهرمان بودند بی آنکه کار قهرمانانه ای بکنند و یا شخصیت آنها را بشناسیم.در اینجا فقط فضاست که تغییر کرده و دوربینی که گاه کلوز آپ می گیرد و گاه لانگ شات و قاب هائی که بی دلیل و با دلیل بسته می شوند.میزانسن و دکوپاژ خاصی هم وجود ندارد که بشود از آن گفت و به نقد کشید .لوکیشن ها هم می تواند به جای یک حجره ، خط مرزی در یک جنگ نا خواسته باشد که به دفاعی مقدس تبدیل شد و همه ی مردم با هر نظر و عقیده شخصی و سیاسی و مذهبی برای آن ارزش ویژه ای قائلند.
بهترین قصه ی فیلم های ده نمکی "اخراجی ها" ی 1 بود که بعد از آن مرتب از روی همان قصه و همان فضا و همان شوخی های لوث شده در کارهای بعدیش کپی برداری کرد و درست با همان شباهتی که در کارهای سیاه بازی و سینمای ده نمکی مثال زدم ، مردم باز هم به همان مزه پرانی های تکراری خندیدند که البته این خندیدن مردم هم قابل احترام است .اما تنها فرقی که معراجی ها نسبت به کارهای قبلی ده نمکی دارد این است که از نظر فنی و ساخت قدمی جلوتر از کارهای قبلی اوست.
باز هم مورد دیگری به نظرم میرسد که می توان سینمای دهنمکی را به تئاتر های روحوضی و سیاه بازی (که ارزش خاصی هم در فرهنگ ما دارند) مقایسه کرد و آن خالی بودن کار ها از طنز موقعیت و وابستگی آن به طنز کلامی است. به همین دلیل همانطور که در دهه پنجاه، نمایش های سیاه بازی بر روی کاست ضبط و با استقبال فروخته می شد ، بیشتر کارهای دهنمکی را هم می توان بدون تصویر گوش داد و خیلی هم از ماجرا عقب نماند.
بی انصافی است که بخواهیم فروش بسیار خوب کارهای ده نمکی را به هیچ چیز جز استقبال مردم نسبت بدهیم که گاهی بی ارتباط با فضاسازی هائی که بر علیه و یا به پشتیبانی از او صورت می گیرد هم نیست.
خواسته و نا خواسته همه ی ما در این سالها مبلغین خوبی برای فیلم های مسعود دهنمکی شده ایم .
حالا عده ای فیلم او را می بینند چون دوست دارند و او را از جنس خودشان می دانند . سینمای جیم جاموش و کیارستمی را نمی شناسند و با تیم برتون و کاهانی ارتباط نمی گیرند و سر از طنز وودی آلن در نمی آورند و از کارگردانی که مدل اولیور استون می نشیند و از بالا با آنها حرف میزند خوششان نمی آید .
عده ای از روی کنجکاوی می روند و فیلم ده نمکی را می بینند ، عده ای می روند و می بینند و اصرار دارند که بگویند ندیده اند و عده ای که سینمای ده نمکی را یک بازی سیاسی می دانند و نه اینکه باور داشته باشند کارهای او شاخص است اما خوشحالند که لج عده ای را که از نظر سیاسی با آنها در تضادند در می آورد
و البته عده ای که.....از اینهمه جبهه گیری علیه او دچار نوعی دلسوزی شده و نه تنها سینمای او را حمایت می کنند بلکه زمانی که فیلم هایش به شبکه های خانگی وارد می شود هم از خرید آن وا نمی مانند و مطمئنا سریال معراجی ها هم که روی آنتن برود تنها نخواهد ماند.
به هر حال فیلم های دهنمکی می فروشد و نقد شدنی هم نیست . ای کاش می شد یک منتقد خارجی می آمد و بی انکه تیتراژ فیلم را ببیند و کوچکترین آشنائی با ده نمکی داشته باشد فیلم های او را از هر منظری که می خواست نقد می کرد تا ما هم یاد می گرفتیم از چه زاویه ای به سینمای وی نگاه کنیم که بتوانیم منصفانه ، فیلم هایش را به چالش بکشیم.