فیلمهای مهرجویی همچون «گاو»، «پستچی»، «شیرک»، «هامون»، «دایره مینا»، «سنتوری» و «لامینور» تنها داستانهایی از زندگی روزمره نبودند؛ آنها آینهای بودند که جامعه و انسان را در زیر آن بازتاب میدادند. او با دقت و ظرافت به بررسی تضادهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی میپرداخت و تماشاگر را به تفکر وادار میکرد. اما برخلاف برخی منتقدان که آثارش را به عنوان نقدی تلخ تعبیر میکنند، مهرجویی به دنبال فهم و تبیین مسائل در قاب تصویر بود، نه صرفا بازتابدهنده آنها. مهرجویی با فیلمهای خود، زبان سینمایی خاصی ایجاد کرده که با تلفیق نقد اجتماعی و فلسفی، مخاطب را به تأمل وادار میکند.
مهرجوی با فیلمهای تأثیرگذار و معناگرای خود به عنوان پیشگام سینمای موج نو ایران شناخته میشود. آثار او به طور معمول به موضوعات فلسفی، اجتماعی و روانشناختی میپردازند و با نمایش زندگی انسانهای عادی، مشکلات اجتماعی و بحرانهای فردی، تاثیرات عمیقی بر بیننده میگذارند.
فیلم گاو نقطه عطفی در سینمای ایران است که داستان یک روستایی به نام مشحسن را روایت میکند که پس از مرگ گاوش دچار بحران هویتی میشود. این فیلم با بازی درخشان عزتالله انتظامی به عنوان نماد سینمای موج نو شناخته میشود. در دایره مینا به بحرانهای اجتماعی و فساد در نظام بهداشتی ایران پرداخته و نقد تند اجتماعیای بر سیستم سلامت کشور دارد. هامون به بررسی بحرانهای درونی شخصیت اصلی، یک روشنفکر به نام هامون، میپردازد که دچار تضادهای عمیق میان زندگی شخصی و فلسفی خود شده است. "هامون" با بازی فوقالعاده خسرو شکیبایی یکی از محبوبترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است. سارا اقتباسی از نمایشنامه "خانه عروسک" اثر هنریک ایبسن است که موضوعات زنانه و مسائل خانوادگی را با نگاه منتقدانه به روابط سنتی مطرح میکند. پری به موضوعات عرفانی و فلسفی پرداخته و داستان شخصیتی است که در جستجوی معنای زندگی دچار نوعی بحران فلسفی و روحی میشود. لیلا به موضوعات زنانه، فداکاری و تردیدهای درونی زن در یک چارچوب سنتی میپردازد و نقش زن در خانواده ایرانی را به چالش میکشد.
یکی از ویژگیهای برجسته مهرجویی، نوآوری در زبان بصری و ساختار روایت فیلمهایش بود. استفاده از نمادگرایی، بازی با زمان و مکان، و تلفیق عناصر واقعگرایانه با تخیلی، به آثار او عمق و چندگانگی میبخشید. او با بیپروایی قوانین سنتی سینما، فضای جدیدی را برای بیان احساسات و افکار انسانی ایجاد کرد که تاثیرگذارترین بخش آثارش به شمار میآید.
میراث داریوش مهرجویی تنها در آثارش محدود نمیشود، بلکه در تاثیرگذاری که بر نسلهای بعدی هنرمندان گذاشت نیز تجلی مییابد. بسیاری از کارگردانان معاصر ایران، از فلسفه و سبک مهرجویی الهام گرفتهاند. این تأثیرگذاری نشاندهندهی عمق و پایداری هنر اوست که همچنان الهامبخش هنرمندان آینده خواهد بود.
سالگرد درگذشت دردناک داریوش مهرجویی فرصتی است برای تأمل در زندگی و آثار یک هنرمند که فراتر از مرگ، در ذهن و قلبها باقی مانده است. او با هنر خود نه تنها داستانهایی را روایت کرد، بلکه پرسشهایی را مطرح ساخت که همچنان بیپاسخ ماندهاند. شاید این همان چیزی باشد که هنر واقعی باید داشته باشد: توانایی برانگیختن تفکر، احساس و گفتگو حتی پس از آنکه خود هنرمند از میان ما رفته است.
داریوش مهرجویی، با فیلمها و اندیشههایش، همچنان در مسیر روشنایی سینمای ایران میدرخشد و یاد و خاطره او نه تنها در سالهای گذشته، بلکه در آیندهای روشنتر نیز جاودانه خواهد ماند.