حالا، فیلمی که نه کسی از کارگردانی آن حرفی زده و نه بازیها و فرم آن و فقط اشاره به سازنده و قصهای شده که فیلمسازی سیاسی و معترض و زندان رفته و سالها ممنوعالخروج بوده آن را ساخته است و قصهای که آن هم سیاسی و البته با پررنگی تکراری از یک داستان کوتاه که پیش از آن پولانسکی در "مرگ و دوشیزه" و در ایران هم میرباقری در " روز برمیآید" ساخته بودند ( با این تفاوت که در دو بستر تاریخی و حکومتی مختلف اتفاق افتاده بود).
هیچکس از فیلم حرفی نمیزد و حتی تبریک وزیر امور خارجه فرانسه هم به جعفر پناهی، صرفا به سیاسی بودن فیلم اشاره داشت و مبارزات او و نه خودِ فیلم.
و گمانهزنیها درست از آب در امد و در انتهای سالن بیشتر مدعوین برای تشویق برنده نخل طلا از جای بلند نشدند.
و حالا همهی زمزمهها این است که سیاست جشنواره کن و شوآفهای ژولیت بینوشِ رئیس هیات داوران، از همان ابتدای نمایش فیلم در کن و بعد هم دفاع او از "یک تصادف ساده " در زمانِ اعلام برنده نخل طلا که باز اشاره به سیاسی بودن فیلم داشت و نه قابلیتهای خودِ فیلم، چهگونه نخل طلای کن را ناعادلانه از یوآخیم تیریه و فیلم "ارزش عاطفی" ربوده است.
و... صبح امروز، منتقدین فرانسوی اعلام کردند که در بخش مسابقه جشنواره کن امسال، فیلمهای دیگری شایسته برنده شدن «نخل طلا» بودند اما جوایزی به آنها داده شد تا لابد کمی اعتراضها را بخوابانند و این سیاست، بسیاری از سینماگران، اهالی رسانه و منتقدین را ناامید کرد و امروز در رسانه های فرانسوی ، به «سیاسی بودن» نخل طلا اشاره و چهار فیلمی که جایگاه برتری برای کسب نخل طلا داشتند را به ترتیب و اینطور معرفی کردند:
«ارزش عاطفی» از نروژ ساختهی یواخیم تیریه
«صراط» از اسپانیا ساختهی اولیور لاکس
«صدای سقوط» از آلمان ساختهی ماشا شلینسکی
«مامور مخفی» از برزیل ساختهی کلبر مندونسا
و این سوال آنها :
"پس جایگاه سینما در فستیوال فیلم کن کجا خواهد بود؟"