به گفته هالیوود ریپورتر «جری لوئیس» در ۱۶ مارس سال ۱۹۲۶ میلادی در نیوجرسی متولد شده است. و اکنون در لاس وگاس و نوادا زندگی میکند. مهمترین اتفاق زندگی لوئیس در سال ۱۹۴۶ به خاطر ملاقات «دین مارتین» خواننده بوده که از آن تاریخ به بعد با هم زوج موفق هنری را تشکیل داده اند و طی دهه های ۴۰ و ۵۰ به شهرت دست یافته اند اما مدت همکاری آنها با هم ده سال طول کشیده و از یکدیگر جدا شده اند. بعد از جدایی از مارتین، «جری لوئیس» همچنان به کار خود ادامه داده و اکنون که ۸۸ ساله است همچنان در عرصه سینما و تئاتر فعال است.
گزارشگر نشریه سینمایی هالیوود ریپورتر برای گفت و گویی دوستانه به دفتر کار او میرود که بخشهایی از این گفت و گو را در زیر می خوانیم:
دفتر کار «جری لوئیس» همانند موزهای از خاطرات گذشته اوست، تمام دیوارها با عکاسهایی از خانواده، دوستان و لحظات به یاد ماندنی زندگیاش پوشیده شده است.
او به سرطان پروستات مبتلاست، دو حمله قلبی را پشت سر گذاشته، از دیابت و بیماری فیبروز ریه رنج میبرد و به خاطر برخی حرکات طنزگونهاش همچون افتادنهای مکرر چه روی صحنه و چه جلوی دوربین به بیماری جدی ستون فقرات مبتلا شده است، با این حال او هنوز به کار خود ادامه میدهد. «جری لوئیس» در این باره می گوید: «صحنه تنها جایی است که من در آنجا میتوانم از فشار زندگی بکاهم.»
او با آنکه نسبت به ورود تکنولوژی جدید به عرصه فیلمسازی چندان راضی نیست ولی متذکر شد: فیلمهای جدید را میبینم و در این میان فیلم «۱۲ سال بردگی» توانسته مرا جذب کند، «جنیفر لارنس » نیز از بازیگران جدیدی است که بازی او را دوست دارم. وی که خود دو بار در سالهای ۱۹۵۷ و ۱۹۵۹ مجری مراسم اسکار بود، در ادامه گفت: «من به طور کلی یکی از طرفداران «الن دی جنرس» هستم ولی اجرای امسال اش در مراسم اسکار اصلا جالب نبود، من هیچگاه در مراسم اسکار برای حضار پیتزا نخریدم!»
به گزارش هالیوود ریپورتر لوئیس انسانی است که به گذشته بیش از عصر حاضر علاقمند است، آنچنانکه یک دستگاه فکس قدیمی دارد و هنوز از موبایل استفاده نمیکند؛ او کامپیوتر دارد ولی هنوز طرز استفاده از ایمیل را نمیداند و همچنان به «مووی»، «پیکچر» میگوید ولی به تنها چیزی که در دنیای جدید علاقمند است، برندهای مختلف پوشاک است آنچنانکه دراین باره گفت: «عادت دارم روزی حداقل چهار بار جورابهایم را عوض کنم، و هر بار جورابی با یک برند جدید بپوشم، این کار حس خوبی به من میدهد.»
به گزارش هالیوود ریپورتر، لوئیس هنوز کلامش همراه با طنز و شوخی است و چهرهاش را همچنان با همان شکلکهای قدیم و مشهورش تغییر میدهد. ولی فهم این مطلب که در پس این همه شوخی، غمی بزرگ نهفته است، کار چندان دشواری نیست.
۳۱ سال از ازدواج «لوئیس» با همسر دومش، سم، میگذرد و آنها تنها یک دختر خوانده به نام «دنیل» دارند، ولی او از ازدواج اولش صاحب ۶ پسر است که جوانترین آنها «جوزف»، غمانگیزترین خاطر زندگی «لوئیس» را رغم میزند. «جوزف» که کوچکترین پسر است، رابطه چندان خوبی با پدر نداشت، او معتاد بود و پس از مشکلات فراوان در سال ۲۰۰۹ میلادی در سن ۴۵ سالگی دست به خودکشی زد.
«لوئیس» در این باره گفت: "تا به امروز حقیقت این مطلب را نفهمیدم، چون حقیقتا انصاف نبود نه برای من، برای خود او، او به طرز احمقانهای زندگی اش را از دست داد، او پسر من بود، او رفت درحالیکه من نتوانستم کار زیادی برایش انجام دهم، تاکنون هزاران بار خودم را در غم فراق او مورد ضرب و شتم قرار دادهام. هر بار همسرم سم پیشم میآید و میگوید: «تو نمیتوانی چیزی را به عقب برگردانی، تو او را زمانیکه ۲۵ سال داشت تحویل دنیای بیرون دادی، با این فکر که او یک انسان بالغ و بیعیب و نقص است و او زمانیکه دور از تو بود دست به کارهایی زد که نتیجهاش این شد که دیدیم.»"
وی افزود: من تحت دردناکترین شرایطی که یک انسان ممکن است در زندگی اش با آن روبرو شود، کار کردهام ولی زمانیکه از روی صحنه بیرون آمدهام، از آن درد و رنج دیگر خبری نبوده است.
پس از انحلال گروه «مارتین و لوییس»، لوئیس در استودیوی «پارامونت پیکچرز» به کارش ادامه داد و تبدیل به ستاره کمدی بزرگی شد. نخستین فیلم سینمایی اش «مجرم ظریف» (۱۹۵۷) نام داشت. بهد از آن در پنج فیلم سینمایی دیگر بازی کرد.
لوئیس در فیلم های «مرد خانم ها»، «پسر پیغام رسان» و «پروفسور دیوانه» هم کارگردان بود و هو بازی کرد. از سال ۱۹۶۶ به خاطر اینکه سنش بالاتر رفت و فرز بودنش را برای بازی در فیلم های کمدی از دست داد فروش فیلمهایش رو به افول گذاشت تا جایی که شرکت فیلم سازی «پرامونت پیکچرز» احساس کرد دیگر به فیلمهای کمدی جری لوییس نیازی ندارد. از آن پس لوییس به فکر ساخت فیلمهای شخصی افتاد. در سال ۱۹۷۲ فیلم اکران نشده «روزی که دلقک گریه کرد» را ساخت.
از فیلمهای بعدی جری لوییس «کار سخت» (۱۹۸۱) به کارگردانی خودش، «سلطان کمدی» (۱۹۸۳) اثر «مارتین اسکورسیزی» که در آن با رابرت دنیرو همبازی بود، «رویای آریزونا» (۱۹۹۴) و آخرین کارش «استخوانهای خنده دار» (۱۹۹۵) هستند اما لوییس در اروپا محبوب باقی ماند.
منتقدین اروپایی همواره او را بازیگری تحسین برانگیز دانستهاند که روی تک تک حرکاتش تسلط کامل دارد و از این زاویه او را قابل قیاس با «هوارد هوکس» و «آلفرد هیچکاک» میدانند. با وجود اینکه لوییس دیگر در فیلمهای کمدی ظاهر نمیشود ولی هنوز هم مردم او را دوست دارند و حرفهای بامزه او به صورت تکه کلامهایی در فرهنگ محاوره آمریکا جا باز کرده است.