نمایش موارد بر اساس برچسب: تلویزیون

هما گویا / سی و یک نما - این روزها دوباره سریالی روی آنتن شبکه سه سیما رفته که بیشترین مخاطب تلویزیون را به خود جلب کرده است، در حالی که خوشبین‌ترین منتقدین حوزه‌ی تلویزیون هم باور نداشتند که فصل سوم سریال "ستایش " حتی جلوتر از فصل دوم و در اندازه‌های فصل اول آن مخاطبی را به خود اختصاص دهد؛ چرا که اصولا سریال‌های دنباله‌دار همیشه با ریسک بزرگی برای جذب مخاطب مواجه هستند.

منتشرشده در تلویزیون

سی و یک نما - مستند موبایلی «سکوهای امن افغانستان» ساخته امیر تاجیک، مستندساز و مدیر سابق شبکه مستند سیما، در کافه افغانستانی های مقیم تهران رونمایی شد.

منتشرشده در تلویزیون

سی و یک نما - پرویز پرستویی در واکنش به اظهارات علی فروغی مدیر شبکه سه در صفحه اینستاگرام خود متنی منتشر کرده که در ادامه می خوانیم:

منتشرشده در تلویزیون

ریحانه محمودی/ سی و یک نما_ بعد از هجوم سریال‌های ترکیه‌ای و جذب بالایِ مخاطبان ایرانی در بیش از یک دهه‌ی اخیر، این سوال چالش برانگیز باید بخش مهمی از واکاوی اتاق فکر رسانه‌ی ملی باشد که چه ویژگی‌هایی این سریال‌ها را تا این حد جذاب و پرمخاطب کرده؟ داستان گیرا و پرکشش؟ لوکیشن‌های لوکس و شیک؟ بازیگران زیبا و پوشش‌های فریبنده؟ خرده پیرنگ‌های روایی قصه که سریال را از تک وجهی شدن به دور می‌کند؟ یا طرح موضوع‌هایی مملو از عشق، خیانت و روابط پرتعدد ناسالم و البته مافیا...

منتشرشده در تلویزیون

سی و یک نما_ قسمت سوم از سریال ستایش در حالی روی آنتن تلویزیون رفته که گریم نرگس محمدی بحث برانگیز شده است. در پایان قسمت دوم، نرگس محمدی را با چهره‌ای پیر و شکسته می‌بینیم و در قسمت سوم دست کم ده سال جوان‌تر! تهیه کننده‌ی سریال در پاسخ به این حواشی، علت این گریم و این جوانیِ حداقل ده ساله را آرامشی که این شخصیت پیدا کرده می‌داند. در ادامه‌ توضیحات آرمان زرین کوب را در گفت و گو با خبرگزاری مهر می‌خوانید.

منتشرشده در تلویزیون

سی و یک نما - «ترور خاموش» با روایت حساس ترین پرونده امنیتی چند سال اخیر در حوزه مواد مخدر و قاچاق انسان از جمعه ۲۲ شهریور ساعت ۲۲:۱۵ روی آنتن شبکه یک می رود.

منتشرشده در تلویزیون

سی و یک نما- پخش مجموعه تلویزیونی «مرضیه» از شنبه از شبکه دوم سیما آغاز خواهد شد.

منتشرشده در تلویزیون

سی و یک نما - فیلمبرداری سریال «موچین» با انتخاب کامل بازیگران ظرف چند روز آینده آغاز می‌شود.

منتشرشده در تلویزیون

سی و یک نما_ ساعاتی پیش، اکران خصوصی سریال «مانکن» با حضور عوامل این سریال و سایر هنرمندان، در پردیس سینمایی کورش برگزار شد. از چهره‌هایی که در این مراسم حضور داشتند می‌توان به حسین پاکدل، همایون ارشادی، منوچهر هادی، مریلا زارعی، لیندا کیانی، نازنین بیاتی، امیرحسین آرمان، فرزاد فرزین، شبنم قلیخانی، سپیده خداوردی، نفیسه روشن و نگار عابدی اشاره کرد.

منتشرشده در تلویزیون

سی و یک نما - در اولین ساعات ازاولین روز آخرین ماه تابستان، بالاخره استعداد برتر و برنده ی اولین سری از مسابقه ی پر مخاطب «عصر جدید» در یک ویژه  برنامه زنده و بی سابقه (از نظر مدت زمان روی آنتن بودن که پیش از این مختص برنامه ی تحویل سال نو و دوران انتخابات ریاست جمهوری است)، به انتخاب مردم شناخته شد.

نفر پنجم: گروه نینجا

نفر چهارم : سعید فتحی روشن

نفر سوم : پارسا خائف

نفر دوم : محمد زارع

نفر اول : فاطمه عبادی

عصر جدید با تمام موافقان و مخالفشانش که خوش بین ترین ها هم فکر نمی کردند با محدودیت های سازمان صدا و سیما، بتواند حتی کاریکاتوری از ورژن اصلی خارجی آن باشد؛ همه ما را به شوق آورد و حالا آدم های باانگیزه یی را می شناسیم که پیش از این به راحتی از کنار دغدغه ها و توانایی هایشان گذشته بودیم و چهار نفر به عنوان چهار داور چنان در همسایگی دلمان جای گرفتند که نه بازیگرند، نه آهنگساز و نه استاد دانشگاه. نه اصولگرا و نه اصلاح طلب. نه مرتجع و نه متجدد. حالا این چهار نفر رفیق ما شده اند و اعتماد ما را جلب کردند.
ما اینک، انقدر از جهش زندگی پسر نوزده ساله ی ترد شده ای که کانون گرم خانواده اش سیرک بازان کانکس نشین بودند، به ذوق آمدیم که انگار روزنه ی امیدی برای تمام جوانان مثل اوست که "رهایی"در عین "بی نیازی" در نگاهشان موج میزند و گناهشان این است که می خواهند "جوانی" کنند و بی بال بپرند.
مهم این نیست که عصرجدید از نظر مالی چه سودها و زیان هایی داشته است. مهم نیست که دستمزد "احسان علیخانی" و سود مالی او چقدر بوده است، مهم این است که تلویزیون و شبکه سه، برنامه ای ساخته که در آن " امید" وجود دارد. همان چیزی که این روزها، همه به آن نیاز داریم.
در ادامه یادداشت حسین لامعی را در این باره مرور می کنیم:
فینال برنامه‌ی «عصر جدید» را، همچون انقلابی میتوان دید در این تلویزیون. همچون شعاعی عمیق از امید، پر از لحظاتِ پرشورِ عاطفی، پر از رنگ و نور و اشک و شادی، پر از اسلوموشن و موسیقی، پر از فریاد، سکوت، غم، شعف، و پر از حرارت و روحِ زندگی. .
.
‎میدانم. عده‌ای باز خواهند نوشت که این، یک کپی بوده و بروید اصلش را ببینید و...؛ آنها را همه‌مان، بسیار دیده‌ایم. قلبِ عصر جدید اما، قلب دیگری است. روح‌اش، روح دیگری است. در سراسر فینال، به این می‌اندیشیدم که چه چیزی در آن، ما را اینچنین با خودش میبَرد؟ چه چیزی در آن، بر قلبمان چنگ می‌اندازد؟ چرا در میانه‌اش اشک می‌ریزیم؟ دلیلش کدام است؟ احسان علیخانی؟ داوران‌اش؟ دکورش؟ رنگ و نور و صحنه‌اش؟ پشت صحنه‌اش؟ خیر، هیچ‌کدام. ‎
.
آنچه مسحور می‌کند، تنها آن مهمان‌های روی صحنه‌اند. آن فینالیست‌هایی که دخترانش، شبیه دختردایی‌ها و دخترخاله‌های خودمان، و پسرانش، شبیه پسردایی‌ها و پسرخاله‌های خودمان‌اند. شبیه اقوام‌مان، همسایه‌هامان، هم‌محله‌ای‌هامان، شبیه همشهریان و هم‌وطنانمان‌اند. شبیه همان‌ها که هر روز در صف نانوایی کنارمانند. همان‌ها که در تعمیرگاه موبایل پیشمانند. مَردمِ کوچه و خیابان و مترو و بازار، مردمِ این دِه و آن روستا. مَردمی که صاف و بی‌عیب حرف نمی‌زنند، بی‌لکنت سخن نمی‌گویند، خوشگل و مانکن نیستند، سلبریتیِ اتوکشیده نیستند، از دوربین خجالت می‌کشند و گاهاً از شرم، عرق می‌ریزند. آن‌هایی که هیچگاه اینچنین عریان، در قاب تلویزیون ندیدیم‌شان. پیروز و باهوش و نابغه ندیدیم‌شان. همیشه فیلتر شده بودند. کج و مَعوج و مغشوش و شرمنده و گناهکارشده بودند. اینبار اما، سربلند دیدیم‌شان. قلب من زمان تماشای فینال، برای تک‌تک آن‌ها تپید. برای همسایه‌هایم تپید. .
‎اینجا، سرزمین استعدادهای تلف شده است. من، نبوغِ پنهان شده‌ی جماعتِ هم‌سرنوشتِ خود را، سرانجام روی آنتن تلویزیون دیدم. آن‌هایی را دیدم که گویی تا به امروز، هرچه دویده بودند به جایی نرسیده بودند. شکست خورده بودند. آنها که سالیان طولانی، غمِ حسرت‌ها و «نرسیدن»های خود را، غمِ تنهایی و تحقیر خود را، همچون لباسی کهنه بر تن کرده بودند. آن‌ها امروز، روی آنتن، مقابل چشمانِ چند ده میلیون نفر، نه تنها به چشم آمدند، که همچون ستاره‌ی یک کهکشانِ عزیز درخشیدند، همچون یک قهرمان ایستادند، تشویق شدند، لبخند زدند، پیروز شدند.

منتشرشده در تلویزیون
صفحه4 از24