نمایش موارد بر اساس برچسب: جشن حافظ

هما گویا(سی و یک نما)- هنوز صدایش در گوشمان است که همین سه هفته پیش در برنامه ی هفت رو به روی بهروز افخمی نشسته بود و در مورد داوری امسال جشنواره می گفت: "ما یک معلم داشتیم که چشمهایش چپ بود. به این یکی نگاه می کرد و آن یکی را صدا می کرد و داوران امسال هم مثل اینکه مشکل معلم ما را داشتند.

علی معلم بلند بالا با آن موهای زودتر از موعد سفید شده که خیلی هم به او می آمد،با لباس های عمدتا روشن و انگشترهای فیروزه،با نقد های خوب وبا دنیای تصویر و جشن حافظش رفت. یک دفعه و شوک آور.

مسئول دفتر ماهنامه دنیای تصویر با تایید این مطلب گفت : عصر امروز علی معلم در دفتر مجله بوده است که ناگهان سکته کرده و فوت می کند.

باور کردنی نیست او که جند سال پیشتر در کاخ جشنواره فیلم فجر زمان اکران فیلم "آل" که تهیه کننده اش بود وقتی صدا درست پخش نمی شد چنان فریادی زد که همه ی برج میلاد یکباره ساکت شد اما حالا زورش به این مرگ بی موقع نرسید.

سال گذشته کمی حال ندار بود و وقتی دیدمش چهره ای زرد داشت اما امسال عجیب راحت و خندان و سر حال به نظر می رسید وبا آرامشی خاص. شاید حسابش با خودش پاک شده بود و می دانست قرار است برود.مردی که مثل من در کودک درونش در کارتون "تام و جری" دلش به حال تام هم می سوخت.

منتشرشده در سینمای ایران

سی و یک نما- حجت‌الاسلام آزادی‌خواه از بررسی موضوع دعوت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به کمیسیون فرهنگی برای پاسخگویی درباره برگزاری «جشن هنجارشکنانه حافظ» خبر داد.

منتشرشده در سینمای ایران

ریحانه محمودی (سی و یک نما ) – تمام دیروز را در شوک تیتر هفته نامه "یالثارات" بودیم. خودمان هم نمی دانستیم که عکس العمل ما به عنوان یک رسانه به این اتفاق و این توهین چطور باید باشد. نمی دانستیم  این تیتر بیشتر به ما رسانه ای ها توهین کرده یا به هنرمندان سینما و تلویزیون. نمی دانستیم آیا پوشش خبری آن توهین دوباره ای به خودمان است یا خیر. نمی دانستیم با گذاشتن این خبر روی خروجی 31نما، در حقیقت کام این هفته نامه حتاک را شیرین خواهیم کرد یا تلخ.نمی خواستیم سهمی در بیشتر دیده شدن این هفته نامه و سایت گمنام داشته باشیم....اما نشد. نمی توانستم بی تفاوت باشم


به خدا قسم که شرم دارم از نوشتنش. شرم دارم از نوشتن درباره‌ی کلامی که با ناسزا آغاز و به آن ختم می‌شود.

بیش از ده سال است که با قلمی در دست می‌جنبم تا به قدر خودم کوچک سهمی در اعتلا و صحت جامعه و فرهنگ کشورم داشته باشم.

و امروز شرمسارم. شرمسارم از کودکی که پیش از این چشمهایش برای ندیدن صحنه‌های نامناسب فیلم‌ها و غیره گرفته می‌شد و حالا باید جلوی دکه‌های روزنامه فروشی‌های وطنی هم چشمانش را گرفت و فشرد و فراری اش داد از دیدن تیترها واز خواندن!

ای خون خواهان حسین  چه نشسته اید که نشریه ای با همین نام، با نام "یا لثارات" با اجازه‌ای رسمی با حمایتی رسمی در همین کشور تحت لوای این نام عزیز، هنرمندانی که دوستشان می‌دارید و با آثارشان خاطره ها ثبت کردید ناسزا می‌گوید؟!

به خدای احد و واحد که شرم دارم هنوز...

مگر هتک حرمت و توهین به ناموس و مادر و خواهرانمان جرم نیست؟ مگر به دور از انسانیت و حقوق بشری افراد نیست؟

حسین مظلوم است هنوز و بر ‌نامش اینچنین زخم می زنند مدعیان پیروی‌اش! شرم بر من. شرم بر ما، که حالا رسانه ای با عنوان خون خواهان حسین دست به چنین هتاکی و بی حرمتی زده است.

بر من ببخشایید که برای توضیح موضوع ناچار از بیانش هستم؛ "دیوث کیست" این عنوان مطلب نشریه "یا لثارات" است. شرم بر منِ فعال رسانه‌ای! بر منِ روزنامه‌نگار، بر من ِ عضوی از جامعه. 

آنچه پیشتر گفتم و از بازگویی مجددش بر حذر و خجلم عنوان مطلبیست که در آن بر هنرمندان حاضر و برگزار کنندگان جشن دنیای تصویر( جشن حافظ) هتاکی و فحاشی شده است. 

 

 ای کاش هرگز آیت الله جوادی آملی از دیاثت سیاسی! سخن نمی گفت و باب این کلمه باز نمی شد تا  بعد از آن ،منتقدی چون مسعود فراستی جرات کند از این کلمه در نقدش بی پروا وام بگیرد و  تا جائی برسد که " یا لثارات " وقیحانه تیترش کند ؟

الله اکبر! به کجا داریم می‌رویم؟ چه کار داریم می‌کنیم؟ اینطور قرار است سرانه‌ی مطالعه را بالا ببریم؟! اینطور قرار است فحاشی و هتاکی در صفحات مجازی خارجیان و ایرانیان را از بین ببریم و کمپین راه بیاندازیم؟! اینطور قرار است جوانانمان را با دین و مهر عطوفتش آشتی بدهیم؟!

حالا من با چه رویی بگویم که روزنامه نگارم؟!

با نان و نمکِ نبود و نابودش ساخته ام ولی با این هتک حرمت ها رویم نمی‌شود. نمی‌سازم ابدا. نمی توانم.

من از این به بعد دست فروشم. شیشه ی ماشین ها را با همین نشریات پاک می کنم اصلا. گل می فروشم اصلا شاخه شاخه، ولی روزنامه نگار نیستم.این دست فروشی ها شرافتی دارد که حالا در شریف ترین حرفه جامعه می رود که لجن مال شود و نه اینکه خدا در کتابشم به قلم سوگند می خورد؟  حالا حرمت کدام قلم حفظ می شود.

برای پایان این بغض و درد هم شاید آرامشی باشد، اشاره‌ی امیر پوریا که پیامبر اعظم می‌فرماید: خداوند بهشت را بر هر بد زبان بی‌شرمی که باکی ندارد چه گوید و چه شنود حرام کرده است.

داعیان خون خواهی حسین! دست به دامانتان! بگذارید این نام برای ما بماند ، نامی که شیعه و سنی نمی شناسند و مسلمان و غیر مسلمان. نامی که تقدس دارد. دست از آن بردارید. ما که کوچکیم. خفیفیم و جلو دارهم نداریم به زبان، دست کم زیر پرچم نام دیگری این هتاکی ها را پی بگیرید.زیر پرچم همین نام است که مصون مانده اید وگرنه در قانون مطبوعات باید امروز جواب پس می دادید ، قبل از آنکه با وجدانتان جواب خون "حسین (ع) را بدهید که یقینا عاشورایش بهانه ای بالاتر و والاتر از رنگارنگی پوشش در یک جشن را داشت.

 

منتشرشده در سینمای ایران

سی و یک نما- فصل دوم گزارش تصویری سی و یک نما از شانزدهمین جشن حافظ نگاهی دارد به برگزاری این مراسم و برگزیدگان آن به روایت تصویر مریم رضوی.

منتشرشده در سینمای ایران

سی و یک نما - شب گذشته شانزدهمین جشن حافظ دنیای تصویر در تالار وحدت و با حضور چهره های برجسته سینما و تلویزیون برگزار شد. در فصل اول گزارش تصویری اختصاصی سی و یک نما از این مراسم فرش قرمز، چهره ها و لباس های مدعوین را از زاویه نگاه "مریم رضوی" می بینیم.

منتشرشده در سینمای ایران

ریحانه محمودی* (سی و یک نما)- قرار بر این بود که مراسم ساعت ٨ و نیم شب آغاز شود ولی تا هم اکنون که ساعت از ٩ و ١٥ شب گذشته برنامه شروع نشده است. تا به این جای کار ورود چهره ها و میهمانان مراسم از نظم نسبتا خوبی برخوردار است و لباس های رنگارنگ نوید یک جشن را می دهد و امید می‌رود با شروع برنامه که با تاخیر قابل توجهی نیز همراه بوده باقی مراسم با جذابیت کافی و به درستی برگزار شود.

منتشرشده در سینمای ایران

سی و یک نما- نامزدهای بخش سینمای شانزدهمین جشن «حافظ» به عنوان تنها جشن خصوصی حوزه سینما و تلویزیون ایران، معرفی شدند. این در حالی است که امروز زمان برگزاری جشن لغو شده و زمان جدید متعاقبا اعلام خواهد شد. 

منتشرشده در سینمای ایران

مریم رضوی (سی و یک نما) - معمولا بیشتر عکس های  هنرمندان از افرادی خاص و با سوژه هایی شبیه به هم انتخاب می شود، این عکس ها شاید کمی متفاوت تر باشند.

منتشرشده در سینمای ایران

ساحل عابدی (سی و یک نما)- پانزدهمین جشن دنیای تصویر "حافظ" تنها جشنواره ی خصوصی سینمای ایران به همت "علی معلم" و به  پشتوانه مالی محمد حسن انصاری فرد و علیرضا رضا داد دیشب در تالار وزارت کشور برگزار شد.گر چه این مراسم با ادای احترام به غواصان شهید، آغاز شد و هر کس که پشت تریبون می رفت کلامی هم از این اتفاق تلخ تاریخی که یقینا یک جنایت جنگی محسوب می شود می گفت اما فضا ی جشن به گونه ای بود که انگار مدعوین از جای دیگری آمده اند. جشن ، جشن است اما ای کاش به حرمت این تداخل زمانی کمی با وقارتر برگزار می شد و لااقل خانم تهمینه میلانی و سایرین به فکر خواننده شدن نمی افتاد و یا با جوان محجوب صدا، همایون شجریان شوخی نمی شد.

منتشرشده در سینمای ایران

سی و یک نما- اصولا آقای معلم انسان با معرفت و قدردانی است و این را می شود در این پانزده دوره از نامزدهای جشن حافظ دنیای تصویر مشاهده کرد. اما این دوره دوستانه تر از همیشه نامزدها انتخاب شده اند. خدا "حافظ" همگی باشد. 

منتشرشده در سینمای ایران
صفحه3 از4