پنج شنبه, 15 شهریور 783 22:00

چهل و سومین جشنواره جهانی فیلم فجر:"ببخشید! صداتون نمیاد!"

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
چهل و سومین جشنواره جهانی فیلم فجر:"ببخشید! صداتون نمیاد!" چهل و سومین جشنواره جهانی فیلم فجر:"ببخشید! صداتون نمیاد!"

سی و یک نما - چهل و سومین جشنواره جهانی فیلم فجر مرا یادِ تشییع جنازه‌ی خانمِ مهستی می‌اندازد. مراسمی که حضور و پوشش خبری آن منحصرا به علیرضاامیرقاسمی و شبکه طپش تعلق داشت و هر شخصی هم اجازه حضور نداشت. دورهمی برای خودی‌های خاص. البته که امیرقاسمی ازپس این سرمایه گزاری برد برد برآمد و گرچه مراسمی دلی و مردمی نبود اما در چارچوب یک مراسم حرفه ای برگزار شد.


اولین گام چهل و سومین جشنواره فجر به دبیری روح‌الله حسینی انتخابِ شهری بود که دسترسی و حضور برای بیشتر اهالی رسانه ی پایتخت‌ نشین امکان پذیر نبود . البته رفقا مشکل بلیت سفر و اسکان ندارند. برای مثال رسانه‌ای ‌که اینفلوئنسرِ اینستاگرام است چه بسا می‌تواند رپورتاژ‌های چشم‌نوازی و جذابی هم داشته باشد که الحق کارش را بلد است. خبرگزاری‌ها هم که قدمشان سرِ چشم.بودجه اش را هم که دارند.
در مورد رسانه های مستقل هم جریان آن مثل است که یکی گفت:"می خواهم مادرم را به بازار ببرم و بفروش. اما یک قیمتی می گذارم تا کسی نخرد".
سکوت خبری، مهمانانِ پشت درهای بسته، روابط عمومی که به روابط خصوصی تبدیل شده و همه و همه بی اعتنایی به رسانه هاست که امیدواریم کیفیت جشنواره انقدر خوب باشد که بتوانند بعد از جشنواره از خودشان دفاع کنند وگرنه این رسانه ها هستند که باید منتظر پاسخ نه دبیر جشنواره بلکه معاونت سینمایی شوند.
خبرگزاری تسنیم در این باره مطلب جامع و کاملی دارد فرای هرگونه نگرش سیاسی:
سکوت خبری، نبود مهمانان معتبر و حذف فیلمی چون «صدای هند رجب» باعث شده چهل‌وسومین فجر جهانی بیش از همیشه خالی از هویت و هدف به‌نظر برسد و در تاریک‌ترین وضعیت اطلاع‌رسانی خود آغاز به کار کند.
چهل‌وسومین دوره جشنواره جهانی فیلم فجر امروز در حالی آغاز می‌شود که مجموعه‌ای از ابهام‌ها، تأخیرها و بی‌برنامگی‌ها، تصویری کم‌رمق از یکی از قدیمی‌ترین رویدادهای سینمایی کشور ساخته است؛ جشنواره‌ای که پس از سال‌ها رفت‌وآمد میان استقلال و ادغام در بخش ملی، امسال دوباره به صورت مستقل برگزار می‌شود و برای نخستین‌بار میزبان خود را به شیراز سپرده است.
با این حال، هرچه به زمان آغاز رویداد نزدیک شدیم، نشانه‌های بیشتری از ضعف ساختاری و اجرایی آن آشکار شد؛ تا جایی که بسیاری از فعالان رسانه‌ای معتقدند اگر قرار بود استقلال بخش بین‌الملل به چنین کیفیتی ختم شود، شاید ادامه‌دادن مدل پیشین هرچند نه بی‌نقص دست‌کم با این حجم از بی‌توجهی و سکوت همراه نبود.
روابط عمومی خاموش؛ رسانه‌ها در تاریکی کامل
یکی از اصلی‌ترین انتقادها به این دوره، سکوت سنگین بخش خبری و روابط عمومی جشنواره است؛ بخشی که به‌جای ایجاد جریان رسانه‌ای، اطلاع‌رسانی شفاف و پاسخ‌گویی، عملاً خاموش بوده و کمترین ارتباط را با خبرنگاران برقرار کرده است. نتیجه این وضعیت، انزوای بیشتر جشنواره و کاهش چشمگیر رغبت رسانه‌ها برای پیگیری اخبار و برنامه‌های آن است.
انتشار جدول نمایش فیلم‌ها نیز امیدها را افزایش نداد؛ برعکس، این جدول نشان داد که جشنواره در حوزه محتوا نیز حرف چندانی برای گفتن ندارد. اتکای افراطی به یک «کلیدواژه شاعرانه» که گفته می‌شد قرار است در جوار حافظ و سعدی جلوه‌ای تازه پیدا کند، در عمل به طرحی ناهماهنگ و نامناسب بدل شده که بیشتر شبیه آوایی ناخوش در جمع پرندگان خوش‌صداست تا انتخابی هنری یا هویتی
عدم دعوت از «صدای هند رجب»؛ پرسشی بی‌پاسخ در بخش ایدئولوژیک
یکی از انتظارات جدی، حضور فیلم «صدای هند رجب» بود؛ اثری که می‌توانست حداقل در راستای اهداف اعلام‌شده جشنواره درباره حمایت از مردم فلسطین معنا پیدا کند. اما دعوت‌نشدن این فیلم با بهانه‌هایی واهی پرسش‌های تازه‌ای درباره میزان جدیت برگزارکنندگان در پیگیری همین اهداف حداقلی ایجاد کرده است. هنوز معلوم نیست تا چه اندازه تلاش واقعی برای حضور این فیلم صورت گرفته است. این فیلم می‌توانست کمترین اقدامی برای تحقق اهداف ایدئولوژیک جشنواره باشد؛ اهدافی که با حمایت از مردم مظلوم فلسطین همخوانی دارد.
ابهام در برنامه‌ریزی، اعلام‌نشدن فهرست مهمانان، معرفی‌نشدن فیلم‌ها و نبود اطلاعات پیشینی، امکان پوشش حرفه‌ای را از رسانه‌ها، منتقدان و حتی سینماگران سلب کرد. این در حالی است که در استانداردهای جهانی، بازه پیش از جشنواره مهم‌ترین زمان برای تبلیغات، معرفی آثار، انتشار تیزر، نشست‌های نقد و بررسی و شکل‌گیری جریان گفتگوست. اما تأخیرهای مکرر در اعلام اطلاعات، عملاً این فرصت را از میان برده و حتی برنامه‌ریزی حداقلی برای پوشش رویداد را غیرممکن کرده است.

اکنون که جشنواره کار خود را آغاز کرده، به نظر می‌رسد این سکوت و عدم اطلاع‌رسانی‌ها نه یک خطای اجرایی، بلکه نتیجه طبیعی نبودِ محتوای قابل‌عرضه بوده است.
اگر مخاطبان دوره‌های دبیری رضا میرکریمی را ندیده بودند، شاید امروز چنین نارضایتی شدیدی وجود نداشت؛ همان دوره‌هایی که نشان داد بخش بین‌الملل ظرفیت و پتانسیل‌های جدی برای رشد و اثرگذاری دارد. اما در دوره اخیر، نه از آن پتانسیل‌ها خبری هست و نه از برنامه‌ریزی‌هایی که آن موفقیت‌ها را امکان‌پذیر کرده بود. گویی بخش بزرگی از تجربیات گذشته کنار گذاشته شده و جشنواره به مسیر معکوس عقب‌گرد کرده است.
چهل‌وسومین دوره جشنواره جهانی فیلم فجر، در آستانه برگزاری، بیش از آنکه شور و شوق یک رویداد بین‌المللی را القا کند، پرسش‌هایی جدی درباره ضرورت برگزاری، شیوه مدیریت و چشم‌انداز آینده‌اش ایجاد کرده است. جشنواره‌ای که قرار بود با استقلال دوباره خود به مرحله‌ای تازه وارد شود، اکنون با ضعف‌های ساختاری، بی‌برنامگی و محتوایی کم‌رمق روبه‌روست؛ وضعیتی که بسیاری آن را نتیجه مستقیم نبود برنامه‌ریزی، عدم شفافیت و فاصله گرفتن از استانداردهای حرفه‌ای می‌دانند.
در مجموع، چهل و سومین دوره جشنواره جهانی فیلم فجر، به جای اینکه نمادی از تجدید حیات باشد، با این ضعف‌ها به انزوای بیشتر کشیده شده است.
آیا این جشنواره می‌تواند از این بحران عبور کند، یا این دوره نقطه عطفی برای بازنگری اساسی خواهد بود؟ منتقدان امیدوارند که صدای این انتقادها شنیده شود تا رویدادی با چنین سابقه‌ای، از فراموشی نجات یابد.

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید