پنج شنبه, 23 دی 1395 14:10

10 فیلم ناامید کننده سال 2016

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
10 فیلم ناامید کننده سال 2016 10 فیلم ناامید کننده سال 2016

سی و یک نما- سال 2016 سال خوبی برای سینمای تجاری بود. جنگ ستارگان یک شروع تازه ای را وعده داد و نشان داد که هنوز جا برای فیلم های پرفروش علمی و تخیلی هوشمند وجود دارد. دوزخ با بازی تام هنکس و حتی فیلم ترسناک Ouija موفق شدند منتقدان را حیرت زده کنند.

 

متاسفانه، با همه این دستاوردهای بزرگ سینمایی در سال 2016، همچنین تعداد زیادی از فیلمها هم بودند که ناامید کننده ظاهر شدند. مثلا بازگشت سری بورن با بازی مت دیمون به اندازه ای که تماشاگران انتظارش را می کشیدند موفقیت آمیز نبود. در این لیست به ده فیلم ناامید کننده سال 2016 نگاهی می اندازیم شما هم اگر فیلم را در سال 2016 دیده اید که خارج از انتظارتان بوده می توانید به این لیست اضافه کنید.

billy-lynns-long-halftime-walk.jpg

 1 . پیاده روی طولانی بین دو نیمه بیلی لین

"پیاده روی طولانی بین دو نیمه بیلی لین" (Billy Lynn’s Long Halftime Walk) براساس رمانی به همین نام نوشته بن فونتاین ساخته شده است که در سال 2012 منتشر شد و با استقبال فراوانی از جانب علاقه مندان به کتاب و اهالی رسانه مواجه شد و جوایز فراوانی را هم نصیب خود کرد. اما آنچه که بیش از خبر اقتباس سینمایی از این رمان توجه اهالی سینما را به خود جلب کرد، تصمیم آنگ لی برای ساختن فیلم با استفاده از فرمت تصویربرداری 120 فریم بر ثانیه بود که تصمیم غیرمنتظره ای برای یک فیلم سینمایی محسوب می شود.
داستان فیلم درباره درباره پسر 19 ساله ای به نام بیلی لین ( جوئی آلوین ) و دوستانش است که پس از رشادت هایشان در یک نبرد در عراق، مورد توجه رسانه ها قرار می گیرند و متعاقباً برای بازگشتشان به ایالات متحده ترتیب جشنی باشکوه که آنان را به عنوان یک قهرمان معرفی می کند داده می شود. اما در تمام این لحظات بیلی لین خاطرات متفاوتی از عراق در ذهنش مرور می نماید؛ خاطراتی که با از دست دادن همرزمش در جنگ گره خورده و...

batman-v-superman-dawn-of-justice.jpg

2. بتمن علیه سوپرمن

"بتمن علیه سوپرمن" (Batman V Superman) برای 154 دقیقه طولانی به نظر می رسد. بعد از 15 دقیقه هیجان انگیز اولیه که نبرد زاد و سوپرمن را از زاویه دید دیگری نمایش می دهد، نیم ساعت بعدی به یک تقلا برای معرفی بتمن و حریفش سوپرمن تبدیل می شود. در سرتاسر فیلم بیش از حد به سکانسهای تخیلی تکیه شده است. پایان بندی فیلم از برخی جهات فریبنده به نظر می رسد و فیلم فرصت انجام کاری اساسی و قدرتمند را از دست می دهد و در عوض نقطه ی اوج قابل حدسی را انتخاب می کند. همگی به یاد داریم که اکثر فیلم های ابرقهرمانی چه تاثیرات زودگذری داشته اند. موضوعی که در فیلم های کریستوفر نولان اتفاق نیفتاد اما در این فیلم شاهدش هستیم.
فیلم هایی مثل «انتقام جویان» و «جنگ ستارگان: نیرو برمی خیزد» (البته اگر بخواهیم فقط دو فیلم نام ببریم) نشان داده اند که می توان موفقیت های بزرگی را کسب کرد بی آنکه لازم باشد فیلم را به یک ضدحال ظالمانه تبدیل کرد. اسنایدر می خواست که فیلمش چیزی فراتر از یک فیلم سطحی و سرگرم کننده به نظر برسد اما متاسفانه تنها راهی که برای دستیابی به این هدف به ذهنش رسید سوزاندن ذرت ها و ناامید کردن مخاطبانش بود.

Passengers.jpg3. مسافران 

بخشی از مشکل بازاریابی فیلم "مسافران" (Passengers) در چندوجهی بودن آن است. در ژانر علمی‌تخیلی قرار دارد اما از آن صحنه‌های جنگ ستارگانی را که تماشاگران انتظار دارند، خبری نیست. عاشقانه است ولی داستان عشقی درونش گاهی از نفس می‌افتد. در اوایل ریتم کندی دارد (که بر خلاف بعضی‌ها که آن را کسل‌کننده خواندند به نظر من نقطه قوت فیلم است)، ولی شتاب‌زدگی در پرده‌ی آخر کاملا مشهود است. "مسافران" فیلم عجیبی‌ست که سوالات و معضلات مرکزی داستان آن متقاعدکننده به نظر می‌رسد و کشش لازم را برای جذب مخاطب تا پایان فیلم ایجاد می‌کند.

9-new-images-of-jared-letos-joker-in-suicide-squad-768x384.jpg4. جوخه انتحار

مشکل اصلی فیلم (Suicide Squad) زمانی ظاهر می شود که این زندانیان خطرناک با یکدیگر تشکیل یک گروه می دهند و داستان به نقطه حساس و هیجان انگیز خود می رسد. انتظار می رفت که سازندگان در این بخش با توجه به وجود شخصیت های جذابی که در فیلم حضور دارند بتوانند یک داستان قابل قبول به همراه اکشنی هیجان انگیز را به طرفداران خود تحویل دهند اما « جوخه انتحار » در تمام بخش هایی که امیدواری درباره آن وجود داشت، مخاطبش را ناامید می کند. فیلمنامه دیوید آیر پر از پراکندگی و پرش های داستانی است که به یکباره در مقابل دیدگان مخاطب ظاهر می شود تا او را به گذشته افراد برده و اطلاعات بی ارزشی از آنان در اختیار مخاطب قرار دهد که به واقع هیچ تاثیری در روند داستان ندارد.

در « جوخه انتحار » فلش بک ها بی آنکه تاثیری در روند فیلم داشته باشد، تنها تبدیل به لحظاتی خسته کننده می شود که شاید بتوان در قسمت های بعد تاثیر آن را در شخصیت پردازی افراد احساس کرد اما در قسمت اول هیچ کارکرد مشخصی نیافته اند و به زائد ترین لحظات فیلم مبدل گردیده اند که بود و نبودشان تاثیری در جریان داستان ندارد.

Zoolander-2.jpg

5 . زولندر 2

مشکل اصلی "زولندر 2" (Zoolander 2) فیلمنامه است. « زولندر 2 » داستان مشخصی برای روایت ندارد و جزئیات آن تشکیل شده از اتفاقات بی مزه ای است که در کنار هم تشکیل یک فیلم را داده اند. در قسمت نخست این فیلم دِرک و هانسل حداقل داستانی نصفه و نیمه برای روایت داشتند و می شد آن را در قالب یک اثر کمدی تا حدودی پذیرفت. اما این انسجام حداقلی خط اصلی داستان در قسمت دوم جایش را به مجموعه ای از شوخی های نچسب داده که در کمال تعجب، هیچکدام از آنها نگرفته و به حدی ضعیف هستند که مایه حیرت طرفداران خواهد شد.

Emily-Blunt-in-The-Girl-on-the-Train.jpg

6. دختری در قطار

"دختری در قطار" (The Girl on the Train) بر خلاف کتاب، ناتوان از انتقال حس شخصیت اصلی داستان به مخاطبش است. تت تیلر در این اقتیاس سینمایی نتوانسته دنیای ویران ذهنی ریچل را به خوبی برای مخاطب سینما ترسیم نماید و نحوه روایت داستان و وفاداری بیش از حدش به کتاب نیز مزید بر علت شده تا « دختری در قطار » نه شبیه به کتاب باشد و نه فیلم. عدم یکپارچگی در روایت داستان ظاهراً قرار بوده منجر به تفکر عمیق مخاطب گردد اما اشتباهات محاسباتی کارگردان باعث شده تا « دختری در قطار » در نهایت تجربه کسل کننده ای باشد.

Jason-Bourne.jpg

7. جیسون بورن

"جیسون بورن" (Jason Bourne) برخلاف سه قسمت قبل که در هر لحظه آن می شد نشانی از هیجان و نبوغ فیلمنامه نویسی را جستجو کرد، با مشکل غیرمنتظره ای به نام فیلمنامه مواجه است که فاقد کیفیت لازمه می باشد. سازندگان « جیسون بورن » برای بازگرداندن قهرمان پردردسرشان به یک داستان هیجان انگیز ، متوسل به ارائه انواع و اقسام اطلاعات بی ارزش سِری شده اند که در قسمت چهارم دیگر توانایی همراه کردن مخاطب را با خود ندارد. در واقع باید گفت که سازندگان دلایل قانع کننده ای برای خارج کردن جیسون بورن از انزوایش به کار نگرفته اند و به کلیشه های رایج ژانر اکشن اکتفا کرده اند که درش عناوین پر سر و صدایی نظیر " امنیت ملی " به چشم می خورد؛ امنیتی که در سه قسمت قبل دلایل جذاب تری برای به خطر افتادنش در اختیار مخاطب قرار می گرفت!

متاسفانه شخصیت هایی هم که به داستان اضافه شده اند و بازه گسترده ای از مسئول ارشد سیا گرفته تا قاتل کرایه ای را شامل می شوند، فاقد عمق کافی هستند و بیشتر به تیپ نزدیک هستند تا یک شخصیت. در این میان حتی قاتلی که برای از میان بردن جییسون بورن به کار گرفته شده و علاوه بر دلایل حرفه ای، انگیزه های شخصی هم در کارش دخیل کرده، هرگز چند لایه نمی شود و در همان گام اول کلیشه متوقف می شود. این وضعیت برای اثری که در سه قسمت قبل به خوبی شخصیت پردازی در آن انجام شده بود یک ضعف آشکار است.

Blair-Witch.jpg

8. جادوگر بلر

فیلم (Blair Witch) بطور آزاردهنده ای قابل پیش بینی است. از اولین لحظه که جوان های « بزودی سلاخ شونده » وارد جنگل می شوند، تمام المان های کلاسیک ژانر ترس « جنگلی » در دهه های گذشته به سراغ اثر می آید تا حوصله مخاطب از بی هیجانی سر برود.
با اینکه شخصیت های فیلم بروز شده اند و اینبار تکنولوژی های روز را هم با خود به جنگل برده اند، اما این امر هم باعث نشده تا اتفاقات مشابه نزدیک به دو دهه ی پیش مجددا برایشان رخ ندهد! راه و روشی که فیلم برای منطقی جلوده دادن این قضیه استفاده می کند هم در نوع خودش جالب است!

تکلیف سازندگان با مخاطب مشخص نیست. آنها از طرفی می خواستند یکجورایی به « پروژه جادوگر بلر » وفادار باشند و از یک طرف ویژگی های ژانر ترس را هم نسبت به آن سالها ارتقاء داده باشند اما نه در حفظ اصالت فیلم قبلی موفق بوده اند و نه قادر هستند به نزدیکی های ژانر ترس روز سینما نزدیک شوند. نتیجه اش مغلطه ای است که درش جیغ و داد، شبهای جنگلی، یکی که همیشه پشت برگ حرکت میکند و کلی ایده نخ نما وجود دارد.

Snowden.jpg9. اسنودن

سر و شکل سینمایی بخشیدن به زندگی اسنودن نیز یکی از سوالات مهم پیش از اکران اثر بود که با نمایش فیلم (Snowden) این نگرانی بجا بوده چراکه هیچ نکته سینمایی در « اسنودن » به چشم نمی خورد. در این فیلم تنها داده های اطلاعاتی با سرعت فراوان برای مخاطب شرح داده می شوند تا وی درجریان اتفاقاتی که رخ داده قرار بگیرد. اما ما در این میان از خود اسنودن چه چیزی متوجه می شویم؟ فیلم برای پاسخ دادن به این سوال یک درام نصفه و نیمه و تا حدود زیادی بی ارزش میان او و لیندسی ایجاد می کند که راضی کننده نیست.

از طرف دیگر استون در یک سوم پایانی در یک تصمیم عجیب ضرباهنگی سریع به داستان می دهد تا همانند « آرگو » ، تماشاگر دچار استرس از سرنوشت قهرمان داستانش شود اما با توجه به اینکه تقریباً تمام مردم جهان از کودک گرفته تا بزرگسال از سرنوشت این مرد آگاه هستند، این ضرباهنگ سریع می تواند خسته کننده ترین و بی رمق ترین هیجان ممکن در هنگام تماشای یک فیلم باشد!

Warcraft.jpg

10. وارکرفت

در "وارکرفت" (Warcraft) خرده داستانهای زیادی است و فیلم برای تماشاگرانی که هیچ اطلاعی از وسعت دنیای « وارکرفت » ندارند، خیلی سخت فهم می شود. اما در عوض فیلم بصورت گذری با حضور شخصیت های پرتعداد فیلم، خرده مباحثی را مطرح می کند اما بلافاصله از آن منحرف می شود و به داستان اصلی اش می پردازد که اتفاقا آن هم چنگی به دل نمی زند. کلیشه هایی که چه در خلق موقعیت های دراماتیک و مخصوصا در دیالوگ ها، به حدی ساده و بی تکلف است که قامت سینمایی را از اثر سلب نموده است.
برای خلق دنیای « وارکرفت » می بایست از جلوه های ویژه فراوانی استفاده کرد اما فیلم حتی در لحظاتی که نیازی به هنرنمایی CGI در تصویر ندارد، این تکنیک کامپیوتری را به کار می گیرد تا فیلم علنا کمتر دقایقی را به سکانس های غیر کامپیوتری اختصاص دهد. در معدود مواردی هم که در قصر شخصیت ها با یکدیگر در حال تعامل هستند، گریم عجیب و غریب و ضعف کارگردانی ، چنان توی ذوق می زند که احتمالا اهالی سینما را از خود فراری خواهد داد!

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید