یکشنبه, 22 مرداد 1396 04:30

گربه هائی روی شیروانی داغ سینما

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)
گربه هائی روی شیروانی داغ سینما گربه هائی روی شیروانی داغ سینما

سی و یک نما - کشمکش های زندگی یک زوج در شرایط مختلف از سوژه های قابل پرداخت در ژانر ملودرام سینماست که در فیلم های کلاسیک عمیق تر و روانشناسانه تر به آن پرداخته می شد اما به تدریج از بحث واکاوی یک معضل اجتماعی کم کم به نگاه از منظر تمایلات جنسی نزدیک شد.بی مناسبت نیست تا نگاهی داشته باشیم به سه فیلم موفق و ماندگار قدیمی که به خوبی از سه زاویه متفاوت به این مسئله می پردازد

گربه روی شیروانی داغ
"بریک پالیت" (پل نیومن) به حالتی مست به ورزشگاه دوران دبیرستان خود رفته و به یاد قدیم شروع به پریدن از روی موانع دو و میدانی می‌کند و با این کار به زمین می‌خورد و پایش می‌شکند.
صبح روز بعد، بریک، که با چوب‌دستی راه می‌رود در خانه پدرش در اتاقی با همسرش «مگی گربه» (الیزابت تیلور) مشغول صحبت هستند. آن‌ها برای جشن تولد ۶۵سالگی پدربزرگ (پدر بریک) به منزل خانوادگی در می سی سی پی آمده‌اند. پدر بیمار است و به زودی خواهد مرد.
بریک از افسردگی رو به مشروب‌خواری آورده و به دلایلی همه ابراز محبت‌های همسرش را پس می‌زند. مگی که بی‌فرزند است سعی می‌کند بریک را تشویق کند تا نگذارد کوپر (جک کارسون)، برادر بریک و زنش مِی (مدلین شروود) که چندین بچه دارند، بعد از مرگ پدربزرگ همه ارث و میراث او را با نقشه تصاحب کنند.
مگی هم‌چنین سعی می‌کند موضوعی مربوط به اسکیپر، دوست و هم‌تیم قدیم بریک که خودکشی کرده را توضیح بدهد که با عصبانیت و حساسیت شدید بریک از حرف زدن در این مورد منع می‌شود.بریک فکر می کند که مگی و دوست صمیمی اش به او خیانت کرده اند و دنبال دلیل خودکشی اسکیپر می گردد.
پدربزرگ ساعتی بعد به اتاق بریک می‌آید و از پسرش می‌خواهد که دلیل الکلی‌شدن و افسردگی‌اش را توضیح بدهد. بریک با عصبانیت درخواست‌های پدربزرگ را رد می‌کند. اصرار شدید پدربزرگ باعث می‌شود موضوع خودکشی اسکیپر، دوست صمیمی بریک به میان بیاید.
مگی به اتاق می‌آید و توضیح می‌دهد که از آن‌جا که بریک بیشتر وقت خود را با اسکیپر می‌گذرانده ،به اسگیپر حسادت می کرده و یک روز که بریک در یک مسابقه حساس ورزشی حضور نداشته ،اسکیپر که مشروب هم خورده‌بوده سعی می‌کند به مگی نزدیک شود و مگی هم با خود فکر می‌کند اگر دوست صمیمی شوهرش حاضر است با زن دوستش رابطه داشته باشد موقعیت خوبی خواهد بود تا ناراستی این «دوست» را به بریک نشان بدهد. اما مگی نمی تواند چنین کاری کند.مگی می‌گوید که عاشق شوهرش است و برای این عشق حاضر است «هر کاری» بکند توضیح می‌دهد که در اتاق اسکیپر تاب نیاورده و بدون این‌که هیچ اتفاقی بین او و اسکیپر بیفتد آنجا ا ترک کرده است.
در ادامه صحبت‌های پرحرارت پدربزرگ و بریک معلوم می‌شود که اسکیپر بعد از این جریان با اضطرابی بسیار شدید بارها و بارها به دوستش بریک زنگ زده بوده ولی بریک که از ماجرا بویی برده‌بود تلفن را عمداً برنمی‌داشته. پس از این‌که اسکیپر خودکشی می کند، بریک دچار عذاب وجدان بدی شده و رو به مشروب‌خواری بی‌رویه آورده‌است.
بریک هم‌چنین سعی می‌کند به پدر پول‌دوست خود بفهماند که او هیچ‌گاه نتوانسته عشقی به فرزندانش نشان بدهد و بریک از این بی‌مهری و تمرکز پدر به خرید وسایل و دادن پول به فرزندان رنج می‌برد. پدر بعد از صحبت‌های زیاد و خرد شدن وسایل عتیقه خانه به‌دست بریک که می خواهد خودش را خالی کند، متوجه اشتباه خود می شود.کوپر، برادر بریک و زنش می، در طبقه پایین سرگرم آماده کردن ذهن مادربزرگ برای بخشیدن همه ارث به آن‌ها بعد از مرگ پدربزرگ بودند که مگی به دروغ از «باردار بودن» خود خبر می‌دهد. بریک و پدر که از پله‌ها به پایین می‌آیند و پی به عشق و نیت خوب مگی برده‌اند، دروغ مگی را تائید می کنند.حالا پدر و بریک هم به نظر می آید تازه همدیگر را پیدا کرده و به هم نزدیک شده اند هر چند شاید کمی دیر باشد.آنها با هم به اتاق می روند و این فیلم وام گرفته از نمایش به پایان می‌یابد.
این فیلم از روی نمایشنامه ی "تنسی ویلیامز" و به کارگردانی "ریچارد بروس" محصول سال 1958 است وصدای "چنگیز جلیلوند" و زنده یاد "ژاله کاظمی" به جای پل نیومن و الیزابت تایلور در ماندگاری نسخه دوبله ی این فیلم تاثیر گزار بوده اند.

چه کسی از ویرجینیا ولف می ترسد؟
فیلم درباره زندگی مشترک و از هم گسیخته است که در حقیقت خیلی وقت است نابود شده است.
"مارتا" (الیزابت تایلور) و "جورج" ( ریچارد برتون) که تعادل روحی مناسبی ندارند زوج جوانی را که از قبل نمی شناختند (نیک و هانی) برای شام به منزل دعوت می کنند و در مقابل زوج جوان و ساده ای که به دعوت آنها جواب مثبت داده اند، یکدیگر را توبیخ و سرزنش می کنند . آنها هر یک دیگری را برای از دست دادن فرزندشان مقصر می دانند و مرد شروع به شکنجه ی روحی زن می کند. کم کم حرف ها ی آن دو روی رابطه ی این زوج جوان که حالا مست هم هستند تاثیر می گذارند.تمام این فیلم برگرفته از دیالوگ هائی است که حتی نباید به آسانی از کنار یکی از آنها گذشت.
اقتباس مایک نیکلاس از نمایشنامه ادوارد آلبی، اوّلین کارگردانی فوق العاده و مطمئن او، حس کاملی از فیلم را به بیننده می دهد. امّا واقعیت این است که تیلور و برتون که در دنیای واقعی دو بار با هم ازدواج کرده بودند، سبب شد تا رابطه آنها در این فیلم شدیدتر و حساس تر به نظر آید. این فیلم به کارگردانی "مایکل نیکولز"محصول سال 1966 نامزد سیزده جایزه اسکار شد، و 5 جایزه را نیز از آن خود کرد؛ از جمله جایزه بهترین بازیگر زن برای الیزابت تیلور.

کرامر علیه کرامر
" تد کرامر" (داستین هافمن) در یک شرکت تبلیغاتی کار می کند و مدتهاست که توجه زیادی به خانواده اش ندارد. شبی پس از موفقیت در بستن یک قرارداد بزرگ، زمانی که به خانه می آید متوجه می شود که همسرش "جوانا " (مریل استریپ) می خواهد او را ترک کند. جوانا پسرش بیلی و همسرش را رها کرده و شبانه از خانه می رود. تد که نتوانسته مانع او شود با گذشت زمان و تاثیری که رفتن جوانا و مسئولیت بیلی روی زندگی شغلی او می گذارد وی را در بحران شغلی قرار می دهد و از کار اخراج می شود.پس از هجده ماه از جدایی او و جوانا، ناگهان جوانا برمی گردد و بیلی را می خواهد. تد مخالفت کرده و جوانا به دادگاه شکایت می کند .تد دنبال هر راه چاره ایست تا فرزندش را نگه دارد اما همه شرایط به ضرر اوستو در آخر دادگاه به نفع جوانا رای میدهد . حالا تد و بیلی باید از هم خداحافظی کنند. آنها در این هجده ماه به شدت به یکدیگر وابسته شده اند. جوانا دنبال بیلی می آید اما قبل از آن می خواهد خصوصی با تد صحبت کند. او آنقدر عاشق پسرش هست که بفهمد دیگر نمی تواند جای تد را برای بیلی بگیرد.
داستین هافمن و مریل استریپ برای بازی در این فیلم هردو توانستند جایزه اسکار را تصاحب کنند و "جاستین هنری" خردسال در نقش بیلی توجه همه ی منتقدین و مردم را به خود جلب کرد.

"خسرو خسرو شاهی" و "زهره فروزنده "دوبلورهای این دو در نسخه ی فارسی فیلم بودند.
این فیلم به کارگردانی "رابرت بنتون" محصول سال 1979 است.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید