به گزارش خبرنگار مهر، نمایش «مجلس ضربت زدن» به کارگردانی محمد رحمانیان این شب ها در مجموعه تئاتر شهر روی صحنه است و در این یادداشت به ابعاد مختلف و نقد و بررسی آن پرداخته شده است. «مجلس ضربت زدن» در حالی این شبها در تئاتر شهر روی صحنه است که یکی از دغدغههای خود را ارائه چهرههای واقعی از حضرت علی(ع) میداند؛ امری که خود در آن موفق نبوده است.
«مجلس ضربت زدن» نمایشی است که به نویسندگی «بهرام بیضایی» و کارگردانی «محمد رحمانیان»، از پنجم تیرماه در سالن اصلی تئاتر شهر به صحنه رفته است. رحمانیان در «مجلس ضربت زدن» گروهی نمایشی را نشان می دهد که می خواهند شب ضربت خوردن امیرالمومنین را به نمایش بگذارند، اما با نظر مُمیِزان وزارت «فرهنگ و ارشاد اسلامی» نمی توانند چهره حضرت را به نمایش بگذارند. نویسنده نمایشنامه که فردی روشنفکر است، این موضوع را تقبیح و مدعی می شود حکومت برای معرفی نکردن چهره واقعی امیرالمومنین آن را از دیدگاه مردم سانسور می کند. او با تشبیه روشنفکران به امیرالمومنین، حضرت را همچون روشنفکران کشته شده در قتل های زنجیره ای، قربانی طرز تفکرش در عصر خود معرفی می کند. رحمانیان در انتهای نمایش، قربانی شدن نویسنده توسط افراد خودسر را به نمایش می گذارد.
نمایشنامه نویس و کارگردان، در این نمایش ادعا می کنند چهره واقعی امیرالمومنین برای نسل امروز معرفی نشده و علت آن را نشان ندادن چهره ایشان در آثار هنری عنوان می کنند؛ چنان که بخشی از نمایش در حالی به روایت زندگی حضرت علی(ع) اختصاص دارد، که چهره ایشان نمایش داده نمی شود. کارگردان عبدود را در مبارزه با امیرالمومنین در جنگ خندق نشان می دهد که در حال مبارزه با فردی خیالی است که پس از کلی جست و خیز کشته می شود.
وی در ادامه با اشاره به لیلةالمبیت، بازیگران را نشان می دهد که تنها پتویی را به روی زمین کشیده اند. آنها همچنین به لحظه قدمگاه حضرت اشاره می کنند. بازیگرانی به دور نقطه ای نورانی جمع و فردی عنوان می کند که این لحظه، یکی از تاریخی ترین لحظه های تاریخ است؛ اما چون نمی شود ایشان را نشان داد، دیده نمی شود. این بخش ها به صورتی کمدی به نمایش درآمده و موجب خنده مخاطبین می شود. نویسنده روشنفکر همچنین در طول نمایش مدعی می شود که صحنه نمایش، مجلس احضار روح و آوردن فردی شبیه از اعماق تاریخ نیست و نمی شود فردی شبیه حضرت را پیدا کرد.
نمایشنامه نویس در ادامه مدعی می شود حکومت در حالی امیرالمومنین را به عنوان اسوه و شخصیتی برجسته و انحصاری معرفی می کند که اجازه نشان دادن آن به هنرمندان داده نمی شود. به همین دلیل مردم هیچ گاه تصور رسیدن به چنین شخصیتی را به ذهن نیاورده و شخصیت ایشان از دهان ابن ملجم ها و افراد شقی روایت و معرفی شده است.
حکومت از این خلاء سوءاستفاده و حضرت را آن طور که دلخواه خویش است معرفی می کند. نمایشنامه نویس در ادامه بی محابا مدعی می شود همان گونه که عدل توسط ابن ملجم از میان برداشته و ظلم و تزویر باقی مانده هم اکنون هم روشنفکر که نماد عدالت است، توسط افراد خودسر از میان برداشته و حکومت سرشار از ظلم و تزویر باقی مانده است. چنان که بیضایی در این نمایش صراحتا اشاره می کند مجلسی که خوارج برای ترور معاویه، عمروعاص و حضرت علی(ع) جمع شده اند همان مجلس برنامه ریزی برای قتل های زنجیره ای است.
بیضایی، چهره روشنفکر حضرت را عامل پنهان کاری حکومت معرفی می کند و برای اثبات روشنفکر بودن ایشان، حدیثی در خصوص تربیت فرزندان بر اساس زمانه را قرائت می کند. او سپس نتیجه گیری می کند منظور امیرالمومنین این است که هر زمان، مقتضیات خودش را داشته و نمی شود چیزی را که ۱۴۰۰ سال پیش جاری بوده را به مردم امروز اجبار کرد. نویسنده، اسلام و خدای واحد را تنها راه حلی برای وحدت اقوام بدوی ۱۴۰۰ سال پیش معرفی می کند. او می گوید امروز دیگر نمی شود با القابی همچون ابوتراب و جداکننده درب خیبر و ... حضرت را معرفی کرد بلکه باید جنبه های انسانی حضرت را برای مردم گفته و ایشان را از عرش به روی زمین بیاوریم چرا که او هم همچون روشنفکران امروزی، تنها فردی آزاده بوده و افراد خودسر نتوانستند او را تاب بیاورند و به همین علت فرقی میان او و روشنفکر امروزی وجود نخواهند داشت. این اشاره به اندازه ای ملموس است که رحمانیان خود در ابتدای نمایش اجرای آن را تقدیم به صاحبان اثر یعنی امیرالمومنین و بهرام بیضایی می کند.
این ادعا که عدم نمایش چهره حضرت علی (ع) موجب عدم انتقال فضائل ایشان می شود امری نامربوط و به نوعی غلوآمیز است. احساس می گردد این موضوع بیشتر محملی است برای تشبیه روشنفکران به آن حضرت و ادعای رسم نخبه کشی در جامعه اسلامی است؛ چراکه تشبیه بازیگران تعزیه به هنرمندان امروزی، نشان از عدم شناخت یا به عمد نادیده گرفتن فضای رسانه در دنیای امروز است. فضای رسانه ای صد سال پیش تا کنون بسیار تغییر کرده و ماهیت آن تغییر کرده است. بازیگران تعزیه اغلب از مردم بازاری و کشاورز امین و مذهبی همان منطقه بوده و به مناسبت های مختلف تنها به اجرای آن نقش می پرداختند اما در دنیای امروز، بازیگری تخصصی شده و اجرای یک نقش توسط یک فرد در فضای رسانهای گسترده، نقش او را در افکار عمومی تثبیت می کند. نسبت دادن ذهنی مخاطبین میان بازیگران و نقش های مقدس، موجب می شود به تصور قدسی و پاکی که از آن معصوم دارند لطمه بخورد. قابل اشاره است که تاکنون هنرمندان زیادی همچون «داود میرباقری» در سریال امام علی (ع) توانسته اند بدون نمایش چهره حضرت علی (ع)، فضائل اخلاقی ایشان را به نمایش بگذارند. و اساسا این توانمندی هنرمند است که بتواند درامی طراحی کند که با نپرداختن به چهره حضرت، فضیلت های ایشان را به مخاطبین انتقال دهد.
برداشت این موضوع که آیا نظر امیرالمومنین در خصوص تربیت فرزندان بر اساس زمانه، یعنی قبول کردن شرایط اجتماعی، عرفی و عقل مادیگرانه روشنفکرنمایی قرن بیستم جامعه ایرانی، تنها می تواند یک نظر شخصی نمایشنامه نویس باشد، که آن هم به دلیل عدم وجود اطلاعات عمیق دینی و مذهبی به هیچ وجه قابل اتکا نیست. به همین دلیل این ادعا که دین اسلام و خدای واحد تنها دلیل اتحاد و عدم تفرقه مردم عرب و قومیت های مختلف بوده و برای فضای جامعه امروزی قابل استناد نیست هم غیرعقلانی است. نمایشنامه نویس و کارگردان برخلاف ادعای اولیه خود برای نمایش چهره واقعی حضرت علی، خود با استناد به یک حدیث و عدم تفسیر صحیح و یک سویه نگاه کردن به آن، چهره ای مجعول و غیرواقعی از آن را به مخاطبین نشان داده اند؛ چهره ای که در جهت منفعت صنفی و شخصی خودشان و تشبیه کردن روشنفکران به آن مقام والا و قدسی است.
مدیران دولتی و مناصب اجرایی جمهوری اسلامی ایران بارها و به مناسبت های مختلف قتل های زنجیره ای را محکوم و آن را نتیجه عملکرد افرادی خودسر معرفی کرده اند. اما این ادعا که روشنفکران دارای ارج و قرب و رتبه معنوی و شهودی همچون امیرالمومنین بوده غیرقابل قبول و به نوعی طنازانه می آید. و در ادامه این که ایشان همچنان مدعی هستند جریانهای خودسر در جامعه حاضر و اقدام به حذف اندیشه و مخالفین میکنند امری بعید و قابل تامل است. چنان که ایشان نمایشی در معوج نشان دادن چهره امیرالمومنین به عنوان اولین امام شیعیان را به لطف مدیران وزارت «فرهنگ و ارشاد اسلامی» در بهترین سالن جمهوری اسلامی ایران، بهترین زمان ممکن، همزمان با ماه رمضان، شبهای قدر، ضربت خوردن حضرت و شهادتشان به دست آورده و هر شب آن را اجرا میکنند. نمایشی که علیرغم حاشیههای فراوانی که رحمانیان خود علاقهمند به ایجاد آن است هر شب در تهران به اجرا رفته و تیزی انتقادهای ناجوانمردانه خود را به چهره مبارک و تفکرات والای آن حضرت و در ادامه سیاستهای کلان فرهنگی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران مینشاند.
نکته قابل اشاره این است که احتمال چنین موارد و مسائلی در این نمایشی پیش از اجرا برای مدیران و دلسوزان فرهنگی قابل پیشبینی بوده است؛ چنان که رحمانیان پیش از شروع نمایش فوق و در نشستی خبری به صراحت به موضوع قتلهای زنجیرهای و نخبهکشی اشاره کرده است. او نمایش فوق را سفارشی از سوی مدیران وزارت «فرهنگ و ارشاد اسلامی» دانسته و آنها را پاسخگو در این خصوص معرفی میکند. رحمانیان خود بارها به حساسیت نمایش اشاره و از نگرانیهای خود برای توقیف نمایش فوق گفته است؛ نگرانیهایی که بعد از بازدید وزیر محترم «فرهنگ و ارشاد اسلامی» از پشت صحنه نمایش فوق مرتفع نشده و رحمانیان دوباره پیش از هر اجرای نمایش آن را تکرار و افراد خودسر را به صبر و سعه صدر فرا خوانده و از آنها میخواهد که ضربه دیگری بر فرق شکافته تئاتر وارد نکنند.
در آخر باید به این نکته اشاره کرد که رحمانیان در حالی مدعی است این تئاتر را با نظر مدیران ارشاد و تایید آنها اجرا کرده است که وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی، پیش از نیز فیلم سینمایی «لانتوری» را فیلمی قرآنی معرفی کرده است. فیلمی که دارای شاخصههای متعددی علیه قصاص به عنوان حکمی الهی است. از این رو بعید نیست که نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به این نمایش، به اختلاف در نشان دادن چهره ائمه تقلیل و آن را به آثاری همچون فیلم سینمایی «رستاخیز» ارتباط دهند.»