آن زمان به نظرم آمد فضای آرایشگاهِ زنانه بستری جذاب برای نوشتن یک متنِ. کمدی-تراژدی است که کسی هم هنوز سراغ این فضا نرفته و این شد که نوشتمش.
"بعد از هرگز" هیچ گاه به اجرای عموم نرسید، جز دو اجرا در جشنواره ی بانوانِ آن سال ها... در سال های اخیر، هم با گروه هایی که خواهانِ اجرای صحنه ی آن بودند مخالفت کردم، هم با تجدید چاپش! به نظرم اگر همان اوایل دهه ی هشتاد به اجرا می رسید، فضای آن بکر بود. حالا دیگر متن نیاز به بازنویسی دارد و من هم بی رحم هستم با متن های خودم...!
تابستانِ پیش همین متن موجبِ آشنایی من با شکوفا کریمی شد، سازنده ی مستندِ خوبِ ایرانستاگرام و رفیقِ عزیزِ این روزهایم... موقعیتِ متن و زنهایش را دوست داشت. گفتم باید بازنویسی شود. از آن متن رسیدیم به طرحی با قصه های هولناک که دیگر فقط چند نام از آن شخصیت های متن مانده بود و مکانِ آرایشگاه، همین!
در میانِ کار شکوفا طرحی را برایم تعریف کرد که عجیب جذبم کرد و قصه ی آن زنِ افغان پیشی گرفت بر زن های بعد از هرگز... آن طرح را نوشتم و این روزها پیش تولیدِ آن فیلم است... باز هم اجرای صحنه ی " بعد از هرگز" ماند...
دلم نیامد با نمایش نامه خوانی اش به کارگردانی مریم باقری مخالفت کنم. خانمی جوان که جدا از پویایی و این که متن هایم را دنبال می کند، انگار زن های "بعد از هرگز" را هم چندان
نمی توانم بنشانم کُنج کتاب خانه و خودشان باز هم راهِ خودشان را پیدا می کنند!
این متن شنبه، دوم تیرماه، در رپرتوار نمایش نامه خوانی ملاقات با متون سالخورده ی عمارت نوفل لوشاتو خوانده خواهد شد
هاله مشتاقی نیا- نمایشنامه نویس و خالق آثار برگزیده و تحسین شده تئاتر*