جمعه, 22 خرداد 1394 15:38

تئاتر مکانی برای ظهور و حضور اپوزیسیون ها نیست / کارگردان "آنتیگونه" از "فهرست" رضا ثروتی می گوید

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
تئاتر مکانی برای ظهور و حضور اپوزیسیون ها نیست / کارگردان "آنتیگونه" از "فهرست" رضا ثروتی می گوید تئاتر مکانی برای ظهور و حضور اپوزیسیون ها نیست / کارگردان "آنتیگونه" از "فهرست" رضا ثروتی می گوید

سی و یک نما - تئاتر سخت است. شما این را فهمیده‌اید! شما نشان داده‌اید تئاتر ژست‌های پوک و بیانیه‌های توخالی نیست. تئاتر به رخ کشیدن معلومات و یا تصاویر آخرین فیلمی که دیده‌اید نیست. تئاتر یک گردهمایی برای خواندن نمایشنامه‌ای از حفظ نیست. تئاتر محلی برای درخشش موجودات تنبل نیست. تئاتر یک بهانه برای بدست آوردن کمک هزینه دولتی نیست. تئاتر نوبتی نیست، تئاتر نوبتی نیست، تئاتر نوبتی نیست. تئاتر یک خانه است.

همایون غنی‌زاده با تحسین گروه نمایش «فهرست» از «دلقک»های زیادی که در تئاتر ایران لانه کرده و همه چیز از جمله تاریخ را جعل می‌کنند، انتقاد کرد.

وی که به تازگی این نمایش را دیده، در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری ایسنا قرار داده ،خطاب به گروه نمایشی «فهرست» چنین می نویسد که گروه نمایش «فهرست»، «نشان دادند که تئاتر ژست‌های پوک و بیانیه های توخالی نیست»، ابراز عقیده کرده است:«تئاتر مکانی برای ظهور و حضور اپوزیسیون‌های تقلبی نیست. تئاتر مهمانی‌ای برای تمجید از تماشاگرهایی که "امشب لطف کردند و با حضور خود به سالن ما صفا دادن" نیست. محل تحسین دروغین شهروندان در حال اضمحلال نیست. تئاتر تلخ است.

متن کامل یادداشت همایون غنی زاده کارگردان آثاری چون «در انتظار گودو»، «ملکه زیبایی لی نین»، «آنتیگونه»، «کالیگولا»، «آگاممنون»؛ پس از تماشای نمایش «فهرست» به این شرح است:

روی سخنم با شما گروه جوان و شاداب تئاتر «فهرست» است، شمایی که امشب جهانی را روی صحنه با مهارت خلق خواهید کرد! «فهرست» از آن دست تئاترهایی است که ماهیت خود را در هنر، بی‌تقلب و اغراق در وجود یک تیم فداکار جستجو می‌کند. فداکاری، حلقه مفقود جامعه ماست. گروه شما تبدیل به درختی پرثمر گشته که با ریشه‌هایش به خوبی از جان و ذهن کارگردانش، رضا ثروتی تغذیه می‌کند و من بعد از گروه «نرگس سیاه» و مهاجرت حامد محمدطاهری، دیگر امیدی به استقرار یک گروه و دیدن یک تلاش دسته جمعی برای هویت بخشیدن به گروه تئاتری مملو از مهارت و معجزه نداشتم.

مهارت و معجزه‌ای که از دل تمرین‌های مرتب در مکانی ثابت سر برآورده باشد. کارگردان شما رضا ثروتی عزیز، فراموش نکرده که تئاتر چیست و کجاست! تئاتر تمرین است و تمرین! تئاتر پیدا کردن سوزن در میان کوهی از کاه است! سوزنی که زخم می‌زند بر روان راکد و تنبل یک شهر، یک اجتماع ، یک آدم، یک مرده متحرک!

رضا می‌داند تئاتر یک خانه است و وجود خانه ضروریست! برای همین است شما را در مکان تمرینی ثابت مستقر کرده است، چرا که مکان ثابت، تبدیل به یک خانه می‌شود، خانه به شما زمان می‌دهد، زبان می‌دهد، آرامش می‌دهد، فرصت می‌دهد، فرصت رشد، فرصت چیدن، جمع کردن، دور ریختن! فرصت سختی کشیدن.

تئاتر سخت است. شما این را فهمیده‌اید! شما نشان داده‌اید تئاتر ژست‌های پوک و بیانیه‌های توخالی نیست. تئاتر به رخ کشیدن معلومات و یا تصاویر آخرین فیلمی که دیده‌اید نیست. تئاتر یک گردهمایی برای خواندن نمایشنامه‌ای از حفظ نیست. تئاتر محلی برای درخشش موجودات تنبل نیست. تئاتر یک بهانه برای بدست آوردن کمک هزینه دولتی نیست. تئاتر نوبتی نیست، تئاتر نوبتی نیست، تئاتر نوبتی نیست. تئاتر یک خانه است.

تئاتر مکانی برای ظهور و حضور اپوزیسیون‌های تقلبی نیست. تئاتر مهمانی‌ای برای تمجید از تماشاگرهایی که "امشب لطف کردند و با حضور خود به سالن ما صفا دادن" نیست. محل تحسین دروغین شهروندان در حال اضمحلال نیست. تئاتر تلخ است، تئاتر تلخ است و شما این تلخی را هنرمندانه در اوج کمال به کام شیرین پسند ما پرتاب کرده‌اید.

تئاتر خشن است. تئاتر بی‌رحم است، تئاتر زخم می‌زند بر پیکر بی‌رمق و ملول جامعه و سیاست! جامعه کرخت که خمیازه‌هایش اشک از چشمان ضعیفش سرازیر کرده است. تئاتر می‌گزد و چرخ عظیم و سنگین زنگار بسته روح اجتماع را با تمام خطرات و دردهایش به حرکت وا می‌دارد و گاهی خود نیز فداکارانه زیر این چرخ‌های عظیم له می‌شود! فداکاری یک وظیفه است نه از سر نا چاری بلکه از سر ایمان! فداکاری یک غریزه نیست، اثبات فرهنگ است، هویت است، تمدن است

«فهرست»، فهرستی بلندبالا از فداکاری شماست، پر از ایمان است، باید احساس غرور کنید. از غرورتان نهراسید چرا که این غرور یک تصمیم نیست، در ناخودآگاهتان است. هدیه ایمانتان به کارتان است. غروری که ریشه در ایمان دارد کاذب نیست، اما می‌دانید غرور کاذبی که پشتوانه ایمان ندارد از انسان دلقک می‌سازد.

دلقک‌هایی که خود نمی‌دانند دلقک‌اند و مضحک؟! و دردآور است بگویم امروز دلقک‌های زیادی در تئاتر ما لانه کرده‌اند. دلقک‌های پیر، دلقک‌های جوان، دلقک‌های دروغگو ، چاپلوس و ملول... دلقک هایی که آنها را هنرمندان جعلی تئاتر می‌دانم.

آنها همه چیز را جعل می‌کنند و خطرناکترین جعل آنها جعل تاریخ است. تاریخ روزنامه‌ای و مطبوعاتی تئاتر که بزرگ ثبت می‌کند هر آنچه کوچک است. از این جعل، دلقک‌ها برای بقای دلقک وار خود تغذیه می‌کنند. روزمرگی این دلقک ها مرگ تئاتر شده است ، روزمرگی را می‌نوشند و جعل و دروغ بالا می‌آورند. روزمرگی بختکی است که در خواب یک نسل گریبان تئاتر ما را گرفته و نمی‌گذارد از این کابوس بیدار شود. دلقک‌ها این خواب را دوست دارند، منافع آن‌ها در این خواب نهفته است.

در این وضعیت گروه شما تلاش می‌کند تئاتر را از بختک و کابوسش بیدار کند.

یادتان باشد «فهرست» رنگ زیبای هویت خود را فقط از نبوغ ندارد که البته نبوغ هم در اجرایتان موج می‌زند، بلکه هویت «فهرست» در ساعات و سالن تمرینش به ما خیره شده است تا با پایان اجرا برای مدت‌ها، جای پنجه‌های نقشهایتان بر وجود و ذهن ما جهت اندیشیدن باقی بماند. شما با کارگردان خوش‌فکر و عاشقتان رضا ثروتی مرگ را اسیر رویاهای خود کرده‌اید. شما جعل نیستید. چرا که یک خانه دارید! یک تئاتر واقعی.»

(این نمایش برداشتی آزاد از نمایشنامه «فهرست» اثر تادئوش روژویچ و برگردان محمدرضا خاکی است. «فهرست» روایت رهبر ارکستری است که در صدد ساخت قطعه‌ای برای مردگان است؛ قطعه‌ای که او را به انزوا می‌کشاند و با مردگانش مواجه می‌کند.)

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید