چهارشنبه, 10 تیر 1394 04:30

به بهانه حضورمانکن ها در برنامه ماه عسل / شاید تو شیشه ی آسمانخراشی را تمیز می کنی که عروس و دامادش "پزر" و "ساقدوش" دارند

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
به بهانه حضورمانکن ها در برنامه ماه عسل / شاید تو شیشه ی آسمانخراشی را تمیز می کنی که عروس و دامادش  "پزر" و "ساقدوش" دارند به بهانه حضورمانکن ها در برنامه ماه عسل / شاید تو شیشه ی آسمانخراشی را تمیز می کنی که عروس و دامادش "پزر" و "ساقدوش" دارند

کنار هم قرار دادن یک خانم مدلینگ با نام تلطیف شده و غیر منشوری "پزر"  با دستکش که آرایش ناخن هایش را بپوشاند، در کنار دختر جوان و ساده ای که از پنج سالگی برای امرار معاش با موتور روی دیواری به نام دیوار مرگ می راند تا در شهر بازی تماشاچیان را سرگرم کند فوق العاده بود و ای کاش این دو در کنار هم و با سوال هائی یکسان به چالش کشیده می شدندو رو در روی خانمی قرار می گرفتند که در معدن و زیر زمین کار می کند تا پارادوکس یک واقعیت ما را کمی به فکر بیاندازد ویا اینکه می شنیدیم  پسر جوانی که ساقدوش داماد می شود و برای یک شب 500 هزار تومان می گیرد با جوانی که مادرش خبرندارد برای کسب درآمد با اتکا به یک طناب شیشه ی آسمانخراش ها را پاک می کند چه آرزوهای مشترکی دارند. شاید صاحب یکی از این ساختمان های بلند پدر همان دامادی باشد که به ساقدوش پسرش 500 هزار تومان می دهد و عروس هم همان کسی است که برای پزیشن خود در شب عروسی نیاز به "الهام عرب" دارد.

هما گویا (سی و یک نما) – برنامه ی ماه عسل امسال مثل سال های گذشته نقطه ی مشترک نگاه مخاطب به گیرنده ها در آخرین دقایق روزه داری نیست. اگر هم نگاه به همان میزان باشد، درصد رضایت و علاقمندی حتما تغییر کرده است. این چند روز بارها به این فکر کردم که چطور احسان علیخانی که می دانم قاب و تصویر را می شناسد و میداند میزانسن و دکوپاژ در یک برنامه گفتگومحور می تواند در نوع چیدمان افراد هم مفهوم پیدا کند، چرا تصمیم گرفت تا یک ترکیب دادگاهی را برای میزبانی در نظر بگیرد و یکی، دو نفر مثل متهمین درجه یک در وسط و بقیه مثل شاهدان عینی یا شاید هیئت منصفه در کناری قطار شوند. آن هم در یک دکور کهکشانی بی در و پیکر و بخار و اتمسفر و جو و...

مسئله ی دکور در تلویزیون کم کم دارد به فاجعه بدل می شود. از شیدهای آباژور که مصرف دو منظوره دارند و از آنها به عنوان گلدان هم می شود الهام گرفت تا همین دکور پر خرج و پرکار ماه عسل که هیچ تناسبی با مهمان های اکثرا رنج کشیده و محروم آن ندارد و بیشتر به نظر خودنمائی می آید تا هنرنمائی.

امسال برنامه ماه عسل از معمولی ترین و تکراری ترین سوژه ها برخوردار بود تا اینکه قسمت دهم آن با نگاه به مشاغل متفاوت و غیرمعمول توجه من را به شدت جلب کرد و حس کردم که چقدر فکر پشت این انتخاب است و تا چه اندازه می تواند تاثیرگزار باشد اما متاسفانه اصلا خوب مدیریت نشد.

کنار هم قرار دادن یک خانم مدلینگ با نام تلطیف شده و غیر منشوری "پزر"  با دستکش که آرایش ناخن هایش را بپوشاند، در کنار دختر جوان و ساده ای که از پنج سالگی برای امرار معاش با موتور روی دیواری به نام دیوار مرگ می راند تا در شهر بازی تماشاچیان را سرگرم کند فوق العاده بود و ای کاش این دو در کنار هم و با سوال هائی یکسان به چالش کشیده می شدند تا پارادوکس یک واقعیت ما را کمی به فکر بیاندازد ویا اینکه بدانیم پسر جوانی که ساقدوش داماد می شود و برای یک شب 500 هزار تومان می گیرد با جوانی که مادرش خبرندارد برای کسب درآمد با اتکا به یک طناب شیشه ی آسمانخراش ها را پاک می کند چه آرزوهای مشترکی دارند. شاید صاحب یکی از این ساختمان های بلند پدر همان دامادی باشد که به ساقدوش پسرش 500 هزار تومان می دهد و عروس هم همان کسی است که برای پزیشن خود در شب عروسی نیاز به "الهام عرب" دارد.

اما متاسفانه کار درست مدیریت نشد و هیچکس آن دختر موتور سوار را ندید، فردای آن روز همه جا پر شد از عکس های خانم مانکن. یکی به حضور این مهمان با کلاس که از هر سه کلامش یکی خارجی بود واز جمله غیر متعارف "بی خیالش شو" در یک برنامه تلویزیونی زنده استفاده می کرد اعتراض داشتند و یکی دیگر عکس های الهام عرب را در دنیای مجازی به اشتراک می گذاشت. اما هیچ جا عکسی از دختر ی که جانش را کف دست می گذارد نبود.

شک ندارم که آن دختر اگر موهایش را رنگ می کرد، توسط جراحان کارکشته  ما، بینی را عروسکی می کرد وروی گونه هایش چال مصنوعی می کاشت، ابروها را هاشوری تاتو می کرد و لب و دهنی تغییر می داد و لنز و مژه مصنوعی و ناخن مصنوعی، حرکات مصنوعی و ...مصنوعی و ...مصنوعی حتما از مدل عروس مهمان ما به مراتب بیشتر توجه جلب می کرد. این دو سه روز خیلی به این مسئله فکر می کنم. ...خیلی...

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید