.
او بازیگر پر کاری نبود و نقش های کافه ای هم نداشت اما بعد از انقلاب مجبور شد تا از دنیای بازیگری خداحافظی کند تا سال هشتاد و یک که با سریال طنز "بدون شرح" دوباره وارد این عرصه شد
حضور او در سریالهائی نظیر "کوچه اقاقیا" ، "زندگی به شرط خنده" ، "من یک مستاجرم " چهره ی او را برای نسل های بعد از انقلاب شیرین و دلپذیر و برای آنهائی که او را در گذشته هم بیاد داشتند عبور و یاد آوری گذشته ها شد.
کتایون از سال هشتاد و سه توانست با فیلم بازنده دوباره جلوی پرده سینما برود و یکی از آخرین حضورهای او در سینما بازی خوب او در فیلم "ورود آقایان ممنوع" رامبد جوان است.
وی مدتی است که به یک نوع از بیماری سرطان خون مبتلا شده و بعد از مدتها سکوت از مسئولین و تهیه کنندگان گلایه می کند.
کتایون امیرابراهیمی می گوید که تهیه کنندگان به راحتی از پرداخت دستمزد های او شانه خالی کردند و عقیده دارد که احترام و توجه لازم به حقوق بازیگران در سنین بالا گذاشته نمی شود .
او چیزی بیشنر از حق خودش نمی خواهد . .
رسیدگی مسئولینی که میدانند بیماری او تا چه اندازه هزینه مالی دارد و در شرایط کنونی وضعیت دارو و درمان برای بیماری های خاص به چه صورت است وحالا با توجه به فعال نبودن مغز استخوان و عدم خون سازی با کم خونی مواجه شده و نیاز به تامین خون دارد و این خواسته ی غیر منصفانه ای نیست
و حق طبیعی اوست که از تهیه کنندگانی که با آنها همکاری داشته است بخواهد تا دستمزد فراموش شده ی وی را بپردازند.
کتایون با شخصیت قابل احترامش ، با بازی گرمش و با چهره ای که زمانی به "الیزابت تیلور" ایران معروف بود و حتی گذر زمان هم دلچسبی سیمایش را از بین نبرد یکی از اهالی جامعه ی هنری است و گر چه بهترین حضورش بعد از انقلاب در سریال "من یک مستاجرم" است اما در جامعه هنری مستاجر نیست ، صاحب خانه است و حق آب و گل دارد.
برای او آرزوی سلامتی می کنیم ، برای مسئولان آرزوی نگاهی پر مهر تر و برای تهیه کنندگان انصافی بیشتر.