یقینا اگر نویسنده و کارگردان سریالِ گناه فرشته، "حامد عنقا" نبود؛ خیلیها رگِ گردنی میشدند و هیهات میگفتند که حالا سکوت کرده اند.
در کجای قانون، یک زندانی متهم به قتل و در قسمتهای بعدی، با حکم اعدام در ملاقات حضوری با وکیلش تنها و بدون مراقب، ملاقات میکند؟
در زندانهای نه تنها ایران بلکه دنیا، برای وکیل و موکل خلوت تدارک می بینند؟ که از قضا در باورهای دینی و اسلامی نامحرم هم هستند و زیر یک سقف بودن مکروه است.
در کدام زندان، متهم (پردیس پورعابدینی) از همان ابتدا، وکیل تازهوارد و میانسال (شهاب حسینی) را چون جذاب است، به اسم کوچک صدا میکنند؟ برایش شالگردن میبافند و اغواگران و لوند با دستان خودشان دورِ گردن او میاندازند و با کلمات عشقبازی میکنند؟
در کدام فیلم و سریال ما چنین سکانسهای اغواکننده و اورتیکی از شبِ زفاف در زندان داشته ایم که از دیدنش در جمع معذب میشدیم؟
اگر آخرین خواستهی یک دختر در واپسین روزهای قبل از اعدام و در دوران قرنطینه ، تعلقِ جسم و همبستری با معشوق باشد، کدام احمقی نامِ او را در شناسنامهاش میبَرد، صیغه را برای همین مواقع "هم" گذاشته اند.
این سریال آنقدر باگ دارد که میشود بسیار از آن نوشت اما بززگترین رپورتاژ، نقد است و نمیخواهم ناخواسته مبلغ آن باشم.
واقعا حامد عنقا برای باورپذیری شخصیتِ محوری " گناه فرشته" که حتی عنوان فیلم هم وامگرفته از نام اوست چه کرده که مخاطب، نه حسِ همذات پنداری با او را دارد ، نه به گناه و بیگناهی او فکر میکند و نه دلواپس اعدامش می شود.
و باز تکرار میکنم: " اگر این سریال را شخص دیگری میساخت، نویسنده و تهیهکننده ای که به این هم قانع نیست و میخواهد کارگردان هم باشد حتما واکنشها متفاوت میشد.
هما گویا