علی جنتی فرهنگ و ارشاد اسلامی امروز درباره وضعیت کیارستمی و اینکه آیا به ملاقاتش میرود؟، از پیگیریهایش سخن به میان آورد و در این باره گفت: «آقای دکتر هاشمی وزیر بهداشت را آماده کردم، سریع رفت بیمارستان و پزشکان متخصص را آنجا احضار کرد. خود آقای دکتر هاشمی گفت: اگر آن شب نرفته بودم، آقای کیارستمی تمام بود وضعش (فوت کرده بود). بحمدالله الان وضعش بهتر شده است... .»
این دیالوگ در نگاه اول همان تبلیغات مرسومی است که هاشمی در حضور در دوران بیماری هنرمندان انجام میدهد اما حقیقت آن است که وزیر بهداشت اعتراف صادقانهای به صورت خصوی برای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی داشته و واقعاً اگر راساً در پروسه درمان کیارستمی نظارت نمیکرده، شاید این کارگردان به واسطه خطاهای پزشکی اکنون در میان ما نبود.
در واقع اگر کیارستمی یک چهره مشهور نبود، اکنون در بیمارستان کشته شده بود و وجه شهرتش باعث شده او برخلاف برخی بیماران غیرمشهور که شانس حضور وزیر بهداشت بر بالینشان را ندارند، زنده بماند. این بزرگترین فاجعه برای نظام سلامتی است که سالیانه چند هزار میلیارد تومان از بودجه کشور را دریافت میکند و مدعی است که استانداردهای مرسوم دنیا را دارد.
نشان صداقت وزیر بهداشت درباره کشته شدن مردم غیرمشهور در بیمارستانها را میتوان در یادداشت اخیر بهمن کیارستمی فرزند عباس کیارستمی درباره آنچه بر پدرش گذشته، جست. او نوشته بود: «صبح یکی از روزهای شلوغ آخر اسفند، در راه بیمارستان که بودم رادیوی ماشین روشن بود. آقای لاریجانی، رییس قوه قضاییه داشت به عاملین قانون میگفت امسال در تعطیلات نوروز حواسشان خوب جمع باشد و در این ایام با ساخت و سازهای غیر قانونی و زمین خواری مبارزه کنند. اما چرا زمین خواران و کوه خواران در ایام نوروز تعطیل نمی کنند بروند شمال؟
چون این تعطیلات آنقدر طولانی و آنقدر تعطیل است که تا تمام شود میتوان دور هکتارها زمین دیوار کشید، یا شروع به ساختن خانهای کرد و تا روز سیزده سقفش را هم زد. تعطیلات که تمام شد و خانهات مسقف شد، دیگر بعید است قوه قضاییه به راحتی بتواند حکم تخریب بدهد. به همین دلیل مامورین شهرداری و منابع طبیعی، امسال برای محکم کاری و پیشگیری از زمین خواری و کوه خواری به تعطیلات نوروزی نرفتند و سر پستشان بودند. قدردان آنهاییم.
حالا این تعطیلات تمام شده، ابوی ما در بستر بیماری چشمانش را گشوده و از لرزش دل و دستم آنقدر کم شده که بتوانم چند خطی، نه درباره حال ابوی که خدا را صد هزار مرتبه شکر امروز خوب است، که از دلایل بیزاریام از تعطیلات طولانی نوروز بنویسم. البته کیست که از هوای بهاری و نغمههای نوروزی بدش بیاید. اما این تعطیلات اجباری واقعا هیچ وقت برایم مفرح ذات نبوده است وهمیشه فکر کردن به تعطیلاتی بیشتر از ۴۸ ساعت باعث دلشورهام شده، امسال فهمیدم حق داشتهام و تا به حال دِژا ووی نوروز سال ۱۳۹۵ را میدیدهام.
امروز همه میگویند: مگه نمیدونستید که نیمه دوم اسفند نباید میرفتید بیمارستان، آخه اون موقع که وقت عمل جراحی نیست... انگار همانطور که موسم گل و وقت شکوفه داریم، موسم عمل جراحی هم داریم و یکی دو ماهی باید منتظر نشست که داروهای بیهوشی رنگ بیاندازند و جراحان سر شوق بیایند. حالا جراحان ما هم مسئول و حاذق و کاردان. عفونت پس از عمل که در حوزه تخصص جراح نیست. هست؟ نمی دانم.
در این چند هفته آن قدر اطلاعات ضد و نقیض شنیدهام که پزشک هم بودم چیزی سر در نمیاوردم، اما آنقدر فهمیدهام که عفونت، در حوزه کار پزشک عفونی است و بیماری که به هر دلیل، دو عمل جراحی را از سر گذرانده (تا پیش از آغاز تعطیلات) و بیش از یک هفته در بخش آی سی یو بستری شده، بیش از هر چیز در معرض عفونت است. اگر هنوز دست و دلمان میلرزد و میدانیم تا درمان کامل راه درازی در پیش داریم، نه به دلیل نگرانی از سرطان، بلکه به دلیل نگرانی از طبعات عفونت است.
حالا در این شرایط، پزشکی را که لااقل بنده در این مدت به عنوان پزشک عفونی بالای سر بیمار دیدم، پس از بازگشت از تعطیلات دو هفتهای در مصاحبهای گفته که ایشان پزشک معالج نبوده و پرشک مشاور بوده و نیز گفته: «چون آقای کیارستمی به عنوان بیمار عفونی در بیمارستان بستری نشدند بنابراین پیش بینی عفونت بعد از عمل وجود نداشته وگرنه هرگز بیمارستان را ترک نمیکردهاند.»
تقصیر را گردن کسی نمیانداریم. تعطیلات برای همه لازم است، به خصوص برای پزشکان که در محیط خوشایندی فعالیت نمیکنند و لازم است آب و هوا عوض کنند. همینطور برای بقیه شاغلین؛ از معلم و خبرنگار و قاضی و مهندس گرفته تا کارمندان شهرداری ومنابع طبیعی همه به تعطیلات نیاز دارند، اما حاضرم تعهد کتبی و محضری دهم که این کشور آن قدر جای خوش آب و هوا و دیدنی دارد که بشود تمام سال را در آن سفر کرد.
میگویید پزشکان معمولا عیدها میروند خارج، میگویم من زیاد خارج نرفتهام اما عقل سلیم میگوید اگر یک کشور برای تمام سال جای گشتنی دارد، حتما کره زمین هم همینطور است. هرموقعی میشود برای دو هفته کرکره را پایین کشید و رفت گشت و گذار. در اغلب جاهای دنیا اگر بیشتر مسئولین در یک زمان پستشان را ترک کنند و بروند، به آن میگویند "اعتصاب". عواقب "اعتصاب" را هم دیدهایم و شنیدهایم. ولی برای ما که به قول داریوش شایگان در تعطیلات تاریخی به سر میبریم، چند هفته که قابلی ندارد.
امروز ۱۸ فروردین است، صبح که به بیمارستان میآمدم هنوز شهر خلوت بود و در خیابان شهید بهشتی هنوز جای پارک پیدا میشد. امروز ابوی ما چشمانش را گشوده و من و عموی عزیزم در حیاط کوچک بیمارستان ایستادهایم، نفس راحتی کشیدهایم و به تعطیلات نوروز امسال فکر میکنیم. جمعی از پزشکان و کارکنان این بیمارستان، همچنین مامورین شهرداری و منابع طبیعی امسال به تعطیلات نرفتند. قدردان همه آنهاییم.»
آنچه فرزند عباس کیارستمی تشریح کرد نشان میدهد، تازه اگر چهرهای نظیر کیارستمی باشید و چند وزیر راساً پیگیر وضعیت درمانتان باشند، به چنین مصیبتی گرفتار میشوید و تا پای مرگ پیش میروید. حقیقتاً در چنین سیستم درمانی جای اشخاص غیرمشهور کجاست و باید چگونه تنشان را به دست جراحان بسپارند و امیدی برای زنده ماندن داشته باشند؟!