دوشنبه, 13 فروردين 1403 17:22

ستاره‌هایی که سالروز تولد و مرگشان یکی است / به بهانه سالروز درگذشت ژاله کاظمی

نوشته شده توسط سی و یک نما
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
ستاره‌هایی که سالروز تولد و مرگشان یکی است / به بهانه سالروز درگذشت ژاله کاظمی ستاره‌هایی که سالروز تولد و مرگشان یکی است / به بهانه سالروز درگذشت ژاله کاظمی سی و یک نما

سی و یک نما - مرگ، غم‌انگیزتر می‌شود وقتی در روز تولد اتفاق بیفتد و شاید تاثیرگزار تر.

به بهانه‌ی سالروز تولد و درگذشت "ژاله کاظمی" از ماندگارترین و تاثیرگذارترین صداها در دوبله‌ی ایران، سه ستاره را در این رابطه انتخاب کردیم، که هر سه بانو هستند، هر سه در حرفه‌ی خود ماندگار و شاخصند، هر سه در شب تولد خود از دنیا رفتند، هر سه علت مرگ مشابهی داشتند و جالب اینکه یکی از آنها، صداپیشه‌ی آن دیگری نیز بوده است.

31mama 0301131632.jpg

ژاله کاظمی

ژاله کاظمی در دوازدهم فروردین ۱۳۲۲ در تهران و در یک خانواده فرهنگی متولد شد. پدر و مادرش زمانی که ژاله نه ساله بود از هم جدا شدند و ژاله در ده سالگی باید در کنار برادر بزرگش که در آبادان کارمند شرکت نفت بود زندگی می‌کرد. سال‌هایی از کودکی و نوجوانی را در آبادان گذراند. از همان دوران نوجوانی در برنامه‌های تئاتر و شعر و ادب رادیو محلی آبادان شرکت می‌کرد.

او که برادر دیگرش هوشنگ کاظمی به عنوان دوبلور فعال مشغول به کار بود، به گویندگی گرایش پیدا کرده و گویندگی و دوبلاژ را به شکل حرفه‌ای آغاز کرد. در هجده سالگی سفری به رم داشت، جایی که دوبله فیلم به زبان فارسی توسط عده‌ای از ایرانیان مقیم ایتالیا از اوایل دهه ۱۳۳۰ آغاز شده بود. ژاله کاظمی طی شش ماه اقامت در آنجا، در کنار پیشگامان دوبله مانند منوچهر زمانی، نصرت کریمی و حسین سرشار در زمینهٔ دوبله فعالیت کرد و تجربه اندوخت. در دهه ۱۳۴۰، که دوران طلایی دوبله در ایران خوانده می‌شود، بر قلهٔ این حرفه ایستاد و معتبرترین زن گویندهٔ فیلم و یکی از چند دوبلور درجه‌اول بود که علاوه بر گویندگی، در زمینهٔ مدیریت دوبلاژ هم فعالیت می‌کرد.

ژاله کاظمی به‌جای بسیاری از ستاره‌های سینما صحبت کرده‌است، از جمله ویوین لی در «اتوبوسی به‌نام هوس»، اینگرید برگمن، اوا گاردنر، جنیفر جونز، جوآن وودوارد، لزلی کارون، الیزابت تیلور در «گربه روی شیروانی داغ» و «چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد؟»، شرلی مک‌لین، جولی اندروز در «اشک‌ها و لبخندها»، ونسا ردگریو، الی مک‌گراو، جولی کریستی در «دکتر ژیواگو»، فی داناوی، باربارا استرایسند، میا فارو در «گتسبی بزرگ»، لیزا مینه‌لی و سوفیا لورن در تمام فیلم‌هایش.

ژاله کاظمی به عنوان یکی از چهره‌های شاخص و محبوب تلویزیون بود که پس از انقلاب بیکار شد اما. بعدها با عوض شدن فضا در دوره‌هایی، گاهی در خارج از تلویزیون به گویندگی می‌پرداخت. برخی از این آثار برای پخش در تلویزیون بود که گفتار متن برخی از برنامه‌ها دربارهٔ سینما را می‌خواند و گوینده چند فیلم مستند هم بود و در چند فیلم به‌جای بازیگران ایرانی حرف زد و در دوبله چند فیلم و سریال خارجی هم شرکت کرد. در پی موفقیت نمایش نسخه زیرنویس‌دار فیلم «دیگران» (آلخاندرو آمنابار) در سینماهای تهران، در دوبله فارسی این فیلم به‌جای نیکول کیدمن حرف زد و آخرین بار با صدای جادویی خود در فیلم «ساعت‌ها» به جای نیکول کیدمن صحبت کرد.

ژاله کاظمی هنرمند برجسته و صاحب نام دوبلاژ در ۱۲ فروردین ۱۳۸۳، در روز تولد ۶۲ سالگی به علت بیماری سرطان در ۶۱ سالگی در واشینگتن دی. سی درگذشت.


31mama 0301131633.jpg

اینگرید برگمن

اینگرید برگمن متولد ۲۹ اوت ۱۹۱۵ و درگذشته ۲۹ اوت ۱۹۸۲ بازیگر سرشناس سینما و اهل کشور سوئد بود که موفق به دریافت سه جایزه اسکار شده است. از فیلم‌های مشهور او، می‌توان به کازابلانکا و بدنام اشاره کرد. بنیاد فیلم آمریکا او را به عنوان چهارمین زن افسانه بزرگ پرده سینما نامگذاری کرد.

وی نخست از بازیگر مطرح سینمای سوئد بود که آوازه‌ی بازیگریش به آمریکا رسید و استعدادی که او در فیلم‌هایش به نمایش گذاشت باعث شد که در عرض سه سال به ستارهٔ زن اول سینمای آمریکا مبدل شود و پس از بازی درخشان در فیلم " دکتر جکیل و آقای هاید"،  برای ایفای نقش مقابل هامفری بوگارت در فیلم "کازابلانکا" انتخاب شد که امروزه از آن به عنوان محبوب‌ترین فیلم عاشقانه‌ی تاریخ سینمای آمریکا نام می‌برند. سپس در فیلم معروف "زنگ‌ها برای که به صدا درمی‌آیند" در مقابل گری کوپر بازی کرد تا اینکه بازی عالی او در فیلم "چراغ گاز" به کارگردانی کیوکر اولین جایزهٔ اسکار را برایش به ارمغان آورد. یک سال بعد، فیلم طلسم‌شده را با کارگردانی آلفرد هیچکاک و بازی گریگوری پک بازی کرد که موفقیت زیاد فیلم باعث شد که سلزنیک بلافاصله فیلم معروف "بدنام"را به وی پیشنهاد بدهد. این بار هم بازی او دربرابر کری گرانت و کارگردانی آلفرد هیچکاک فیلم قابل توجهی آفرید. محبوبیت روزافزون او با بازی در فیلم زنگ‌های کلیسای مریم مقدس به نقش یک راهبهٔ پرجنب‌وجوش و فروش عالیِ فیلم افزایش یافت و عموم مردم آمریکا نه‌تنها او را بازیگر محبوب خود بلکه الگویی از یک زن نجیب و نیمه‌مقدس می‌دانستند. این الگوی مقدس با بازی او در فیلم "ژاندارک" به کارگردانی ویکتور فلمینگ (کارگردان بربادرفته) به اوج رسید. طی سه سالِ پیاپی، او قهرمان مسابقات محبوبیت در آمریکا شده بود، چیزی که قبل از آن سابقه نداشت.

پس از بازی در فیلم در برج جدی، ساختهٔ آلفرد هیچکاک، و طاق نصرت، تصمیم گرفت شروع به بازی در فیلم‌های هنری از نوعی متفاوت کند؛ چیزی که از آن به‌عنوان طغیان او علیه سیستم استودیویی آن زمانِ هالیوود و سیستم ستاره‌سازی مرسوم آن تعبیر می‌شد. بدین ترتیب، برگمن پس از مشاهدهٔ فیلم رم، شهر بی‌دفاع (روبرتو روسلینی ایتالیایی) طی نامه‌ای پیشنهاد همکاری با روسلینی را داد و برای بازی در فیلم استرومبولی به ایتالیا رفت. در جریان فیلم‌برداری بااینکه شوهر و دخترش در آمریکا بودند، عشق کارگردان و بازیگر به یکدیگر رسوایی عجیبی در آمریکا به‌پا کرد و مطبوعات آمریکا بر سر این جریان جنجال عجیبی به راه انداختند، چراکه او را فقط به‌عنوان یک بازیگر مقدس و الگویی نمونه برای مردم آمریکا می‌خواستند. حتی در مجلس سنای آمریکا، او را تهدید کردند که حق ندارد دیگر به آمریکا بازگردد. علاوه بر این، فیلم استرومبولی روسلینی هم در آمریکا بایکوت شد و از نظر تجاری شکست خورد. نتیجهٔ این رابطهٔ عاشقانه و رسوای این دو هم دختری بود که بعدها بازیگر شد: ایزابلا روسلینی. بدین ترتیب، اینگرید برگمن هفت سال به‌دور از هالیوود، به همراه روبرتو روسلینی (بنیان‌گذار سبک نئورئالیسم در سینما) شروع به ساخت یک سری فیلم‌های هنری کرد؛ فیلم‌هایی همچون اروپا ۵۱، سفر به ایتالیا که امروزه در نوع خود فیلم‌هایی باارزش و هنری به‌شمار می‌آیند.

چهره‌ای که اغلب برگمن در فیلم‌هایش بازی می‌کرد نشان دهنده زنی بود که انگار برای زجر کشیدن آفریده شده است؛ زنی که تحمل بالایی داشت و به جای اینکه گلایه‌ای داشته باشد فقط با نگاه‌هایش حرف می‌زد. اغلب در جدال عشق دربرابر مرد موردعلاقه‌ای شکست می‌خورد و قربانی می‌شد. او اوج این بازی‌ها را در فیلم‌های کازابلانکا و بدنام به نمایش گذاشت که هر دو فیلم جزو باارزش‌ترین دارایی‌های عاشقانه تاریخ سینما به حساب می‌آیند.

در سال ۱۹۵۶ بالاخره ابرها کنار رفت و بازی درخشان برگمن در فیلم "آناستازیا" در برابر یول برینر باعث شد که هالیوود جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن را به او بدهد و دوباره فرزند خاطی را بپذیرد.

پس از ورود مجدد به آمریکا او بیشتر در فیلم‌های خاصی که خود انتخاب می‌کرد و اکثراً هنری بودند بازی می‌کرد. بازی‌های درخشان او در فیلم‌هایی مانند مسافرخانه ششمین خوشبختی، و سونات پاییزی (به کارگردانی هموطن و هم نامش اینگمار برگمان) هفت نامزدی اسکار را برایش رقم زد، تا اینکه برای بازی در فیلم "قتل در قطار سریع‌السیر شرق" سومین اسکارش را به دست آورد.

اینگرید در سال ۱۹۸۲ در ۶۷ سالگی بر اثر بیماری سرطان سینه که هشت سال با آن در ستیز بود در همان سالروز تولدش (۲۹ اوت) در لندن درگذشت.


هما روستا

اولین حضور "هما روستا" در سینما با فیلم "دیوار شیشه‌ای" به کارگردانی ساموئل خاچیکیان در سال ۱۳۵۰ رقم خورد. سال ۱۳۵۱، هما روستا که در دانشکده هنرهای دراماتیک مشغول تدریس بود، نمایش باغ وحش شیشه‌ای تنسی ویلیامز را با بازی دانشجویان آن دانشکده کارگردانی نمود. از جمله کسانی که با روستا در این نمایش همکاری داشتند می‌توان از امید جوهری، بدری بدیعی، مهشید افشارپناه و ناصر آقایی نام برد.

هما روستا  متولد ۴ مهر ۱۳۲۳ در همین تاریخ از دنیا رفت. او بازیگر اهل ایران بود که عمدهٔ فعالیت نخست او در کنار همسرش حمید سمندریان در تئاتر بوده است و پس از انقلاب، بابت بازی در فیلم پرنده کوچک خوشبختی (۱۳۶۶)، تمام وسوسه‌های زمین (۱۳۶۸) و از کرخه تا راین (۱۳۷۱) نامزد جایزهٔ بازیگر زن از جشنواره فیلم فجر شد. دیگر فیلم‌های برجستهٔ او، شامل مسافران (۱۳۷۰) و لژیون (۱۳۷۷) می‌شوند.

پس از انقلاب، در سال ۱۳۶۵، روستا در فیلم گزارش یک قتل به کارگردانی محمدعلی نجفی ایفای نقش نمود. او در پرنده کوچک خوشبختی (۱۳۶۶) ساختهٔ پوران درخشنده نقش معلم روان‌شناسی را ایفا کرد که برای تدریس وارد مدرسه دخترانه دانش‌آموزان استثنایی و ناشنوا می‌شود. او آن‌جا با دختر ناسازگار و ناشنوایی مواجه می‌شود که شاهد مرگ مادرش بوده و دچار اختلال روحی است. به گفتهٔ پوران درخشنده، وی برای این نقش ساعت‌ها وقت گذاشته تا با کاراکتر مقابلش ارتباط برقرار کند.

او برای این نقش نامزد دریافت لوح زرین بهترین بازیگر نقش اول زن از ششمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در همان سال گردید. او سال ۱۳۶۸ در فیلم تمام وسوسه‌های زمین به کارگردانی حمید سمندریان ظاهر شد و نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از هشتمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر گردید. او در ۱۳۶۹، جایزه بهترین بازیگر زن را از جشنواره فرهنگی و هنری روستا به خاطر بازی در فیلم ملک خاتون به کارگردانی حسن محمدزاده دریافت نمود.

روستا دههٔ ۱۳۷۰ را با بازی در فیلم مسافران کارِ بهرام بیضایی (۱۳۷۰) آغاز نمود. به عقیدهٔ مرجان یگانه‌پرست در روزنامه بهار، علی‌رغم حضور کوتاهش در فیلم، «دیالوگی که او در ابتدای فیلم می‌گوید، تعلیق و کشندگی مرگ را به جان تماشاگر می‌اندازد و تا پایان چهره و نگاه و لحن او از یاد رفتنی نیست.»
هما روستا سال بعد در فیلم از کرخه تا راین ابراهیم حاتمی‌کیا به ایفای نقش پرداخت. او در آن نقش زنی را ایفا کرد که پس از چند سال به ایران بازمی‌گردد و قصد دارد با با برادر بسیجی مجروحش دوباره ارتباط برقرار کند. او برای این نقش، با زبان انگلیسی صحبت می‌کرد. این نقش باعث شد تا در میان مردم شناخته‌تر شود. او بار دیگر نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از یازدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر گردید.

هما روستا در ۱۳۷۴ به خاطر بازی در تله تآتر شعبده‌باز جایزه بهترین بازیگر را از جشنواره سیما کسب نمود.

در ۱۳۸۳ نمایش زمستان، نوشته امید سهرابی را روی صحنه برد و در ۱۳۸۴ نیز نمایش سانتاکروز ماکس فریش را با ترجمه‌ای از خودش کارگردانی کرد. دیگر نمایش او آنتیگون در نیویورک نام دارد که در ۱۳۸۶ روی صحنه برد. بازگشت مجدد روستا به تلویزیون با سریال "ترانه مادری" در سال ۱۳۸۷ رقم خورد.

روستا در ۴ مهر ۱۳۹۴ مصادف با روز تولدش بر اثر سرطان در بیمارستانی در لس آنجلس آمریکا درگذشت. بیماری او حدود شش سال پیش از مرگ تشخیص داده شده بود. او دو ماه پیش از مرگ برای ادامه درمان به لس آنجلس رفت و همانجا درگذشت.

پیکر وی در ۱۳ مهر به ایران منتقل شد و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید