سی و یک نما - مرگ، غمانگیزتر میشود وقتی در روز تولد اتفاق بیفتد و شاید تاثیرگزار تر.
به بهانهی سالروز تولد و درگذشت "ژاله کاظمی" از ماندگارترین و تاثیرگذارترین صداها در دوبلهی ایران، سه ستاره را در این رابطه انتخاب کردیم، که هر سه بانو هستند، هر سه در حرفهی خود ماندگار و شاخصند، هر سه در شب تولد خود از دنیا رفتند، هر سه علت مرگ مشابهی داشتند و جالب اینکه یکی از آنها، صداپیشهی آن دیگری نیز بوده است.
مصطفی رفعت/ سی و یک نما - در In Like Flynn که بهتازگی اکران شده؛ روایتی متفاوت از زندگی یک چهره معروف سینمای کلاسیک را شاهدیم. در این ساخته راسل مالکهی؛ توماس کوکوئرل نقش ستاره سالهای دور استرالیا در هالیوود یعنی «ارول فلین» را بازی میکند و دورانی از او را بهتصویر میکشد که در جستوجوی طلا، ماجراجوییهایی را در سفری پرماجرا به «پاپوآ گینه نو» از سر میگذراند و هنوز با آثاری مانند «رابینهود» و «رودخانه نقرهای» در جهان شناخته نشده بود. ازاینرو، نگاهی به تعدادی از آثاری داریم که زندگی ستارگان بزرگ سینما را دستمایه ساخت قرار دادهاند.
جیمز دین
درام زندگینامهایِ «جیمز دین» در سال 2001 که توسط مارک رایدل برای قاب تلویزیون کارگردانی شده؛ به زندگی ابرستارهای میپردازد که با کوتاهترین کارنامه هنری، به اسطوره تبدیل شد. نقش او را در این کار، جیمز فرانکو بازی کرد که بهجز نام کوچک مشترک؛ شباهت ظاهری دیگری با او نداشت اما بهخوبی از پس این نقش دشوار برآمد و نقدهای مثبتی هم دریافت کرد. پیشترها در دهه 90 قرار بود که مایکل مان سراغ ساخت اثری برپایه زندگی جیمز دین برود و برای اینمنظور حتی با لئوناردی دیکاپریو نیز مذاکره کرد اما نشد و پروژه بین کارگردانهایی دیگر همچون دس مکآنوف، دنیس هوپر و میلچو مانچفسکی دستبهدست شد؛ تااینکه بخت به رایدل رو کرد. فرانکو نیز با تست از بین 500 بازیگر دیگر انتخاب شد.
زندگی و مرگ پیتر سلرز
سال 2004 یک اثر مشترک بریتانیایی،آمریکایی بهنامِ «زندگی و مرگ پیتر سلرز» پخش شد که برداشتی موفق از کتابی بههمیننام نوشته راجر لوئیس بود و به زندگی کمدین مطرح انگلیسی؛ پیتر سلرز میپرداخت. استیون هاپکینز این اثر را کارگردانی کرد و ایفای نقش اول را هم بهعهده جئوفری راش گذاشت. البته میریام مارگولیس، امیلی واتسون و شارلیز ترون نیز بهترتیب در این فیلم، درقالبِ مادر (پگ)، همسر اول (آن هووِ) و همسر دوم (برت اکلند) او ظاهر شدند. این فیلم، جایزه گلدن گلوب بهترین مینیسریال و جئوفری راش هم جایزه بهترین بازیگر در یک مینیسریال را دریافت کردند. سلرز که از بزرگترین طنزپردازان تاریخ سینماست؛ برای «دکتر استرنج لاو» و «حضور» جایزه اسکار گرفت و با نقش «سربازرس ژاک کلوزو» در «پلنگ صورتی» جاودانه شد.
گیبل و لمبارد
سیدنی جی. فیوری در سال 1976 اثر بیوگرافیکال «گیبل و لمبارد» را ساخت که ماجرای دلدادگی و ازدواج دو ستاره مطرح سینمای کلاسیک یعنی کلارک گیبل و کارول لمبارد را بهتصویر میکشید. موزیک این اثر را هم چهره شناختهشدهای همچون میشل لوگران؛ نوازنده پیانو و آهنگساز فرانسوی ساخت که قطعاتش برای فیلمهای «چترهای شربورگ» و «حادثه توماس کراون» ماندگار شدند. در این اثر، جیمز برولین بهجایِ گیبل و جیل کلایبورگ بهجایِ لمبارد ایفای نقش کردند که البته نتوانست بهلحاظِ ساختاری؛ نگاه مثبت منتقدان را جذب کند و هرچه موفقیت داشت را باید مدیون قصه پرکشش عاشقانه و البته واقعیاش دانست. البته اگر سازندگان فیلم، بهجایِ تمرکز بر رابطه ستاره «بربادرفته» با لمبارد، به هر پنج ازدواج او میپرداختند؛ شاید بازخورد و نتیجهای درخورتر نصیبشان میشد.
نازنینمادر
شاید بتوان گفت که این فیلم، متفاوتترین اثر زندگینامهای درباره ستارگان سینما نهفقط در این فهرست؛ بلکه در کل فیلمهایی ازایندست محسوب میشود. عنوان آنرا میتوان «مامانی عزیزم» نیز ترجمه کرد که درواقع، برمبنای کتابی با همین نام از کریستینا کرافورد ساخته شده و در آن، از بخشهای مستند نیز استفاده کردهاند. داستان این فیلم، درباره بخش پنهان زندگی شخصی جوآن کرافورد؛ ستاره آثاری همچون «چه بر سر بیبی جین آمد» و «میلدرد پیرس» است که چگونه به آزار دخترخواندهاش (نویسنده این کتاب) میپرداخت. نقش او را در این اثر، فِی داناوِی بازی میکرد که نتوانست بازی مقبولی را برای منتقدان و مخاطبان بهنمایش بگذارد. فیلم حتی برنده جایزه «تمشک طلایی» بدترین اثر سال 1981 شد و کارگردانش فرانک پِری بهشدت مورد نکوهش قرار گرفت.
6
چاپلین
رابرت داونی جونیور برای ایفای نقش بزرگمرد تاریخ سینما؛ چارلی چاپلین، در این ساخته ریچارد اتنبرا در سال 1992، تا پای دریافت اسکار و گلدن گلوب پیش رفت و توانست بالاخره جایزه بهترین بازیگر مرد را از جشنواره بافتا دریافت کند. جالب آنکه جرالدین چاپلین؛ دختر این اسطوره هنر هفتم نیز در این فیلم در نقش مادربزرگ پدریاش یعنی هانا چاپلین ظاهر شده است. درواقع، این اثر برداشتی وفادار به متن از کتابهای «زندگینامه من» و «چاپلین: زندگی و هنرش» است که اولی را ویلیام بوید، برایان فوربز و ویلیام گلدمن مشترکاً نوشتهاند و دومی ماحصل زحمات منتقد معروف فیلم؛ دیوید روبینسون است. داستان فیلم از این زاویه تعریف میشود که چاپلین مُسن؛ خالق شخصیت «ولگرد کوچک» حالا ساکنِ سوئیس، به یادآوری خاطرات گذشتهاش میپردازد.