آنچه میخوانید جملاتی است که از زبان فریبا کامران شنیدیم:
برداشت اول
از هر بازیگری که با ایرج کریمی کار کرده، همین عبارت را خواهید شنید که یکی از بهترین تجربیات سینمایی ام در کار با آقای کریمی رقم خورد. همه ما که با مرحوم کریمی کار کردیم، بدون اینکه آگاه باشیم، حین کار ا ز ایشان فنون زیادی آموختیم و تجربه یک کلاس درس روان و دلنشین با پشت صحنه های منحصر به فرد را با ایرج کریمی پشت سر گذاشتیم.
برداشت دوم
ایرج کریمی یک فرد منعطف و خوشرو بود.در کار مثل همه سینماگران بزرگ خیلی جدی بود و گاهی عصبی هم میشد. اما این عصبی شدن هیچ ارتباطی با ما نداشت واز ویژگی های او اینکه با بازیگرها همیشه خوش برخورد بود و به آنها احترام می گذاشت.
برداشت سوم
"از کنار هم میگذریم " نه فقط برای من که برای بسیاری از همکاران، بیادماندنی ترین اثر آقای کریمی است.خود مرحوم کریمی هم علاقه زیادی به این اثر داشت. روحی که در این کار است، در کارهای دیگر تکرار نشد و برای همین در ذهنم ماندگار است.یادم می آید که آقای کریمی در سالروز 10سالگی از کنار هم میگذریم به من پیامکی با این مضمون دادند که "از کنار هم میگذریم 10ساله شد“ میخواهم بگویم این فیلم برای خود ایرج کریمی هم جایگاهی ویژه داشت.
برداشت چهارم
ایرج کریمی همیشه میگفت چرا اینقدر با مرگ شوخی میکنید؟ خاطرم هست چیزی که وقتی همیشه در فیلم ها از مرگ صحبت میشد،همین جمله بود.
نمیخواهم بگویم نگاه متافیزیکی ویژه ای به مرگ داشت، اما میگفت فکر مرگ از کودکی با من بوده است.
حسی که امروز همه نزدیکان ایرج کریمی در خاکسپاری اش داشتیم، تداعی کننده همان حس و حرف هایش بود. برای مرگ، ترسی متصور نبود.
برداشت پنجم
مرگ ایرج کریمی و فقدانش، یک خلاء عظیم در سینما ایجاد میکند.درست مثل شهاب سنگی که به نقطه ای از زمین برخورد کند و حفره ای عظیم بر جا بگذارد.
شاید باید سالهای سال بگذرد تا کسی مثل ایرج کریمی در این سینما پیدا شود. او مثل هیچکس نیست و تکرارنمیشود.
نکته عجیب در مورد آقای کریمی ذهن و خلاقیت او بود. ذهن عجیبی داشت،پر از ایده های نو که تمامی نداشت و همه ایده ها منبعی یکسان داشتند.درست مثل چشمه ای خروشان که از درون میجوشد یا مثل خورشید که نور و انرژی اش از درون خودش است.
سینمای ایران با مرگ ایرج کریمی با خلایی روبرو شد که بعدها بیشتر آن را حس خواهد کرد. باز هم تا کید می کنم که ایرج کریمی تکرار نشدنی است و بعید میدانم مشابه چنین شخصیتی را در سینمای ایران ببینیم.
فریبا کامران ،لیسانس زبان فرانسه و فارغ التحصیل بازیگری از فرهنگسرای نیاوران است کهفعالیت هنری خود را از سال 1366 در کلاسهای آزاد بازیگری دانشگاه تهران آغاز کرد.
وی برای دومین و سومین فیلم سینمائیاش "از کنار هم میگذریم " و "فرش باد " نامزد دریافت سیمرغ بلورین از نوزدهمین و بیست و یکمین جشنواره فیلم فجر شد.
کارنامه کاری وی به استثنای حضورش روی صحنه نمایش به شرح زیر است:
سقفی که بود (فیلم کوتاه، 1370)
جاده عشق (رجب محمدین، 1371)
همسایه (مجموعه تلویزیونی، 1372)
پهلوانان نمیمیرند (مجموعه تلویزیونی، 1374)
سمفونی فرشتگان (فیلم کوتاه، 1377)
گل طلائی (فیلم کوتاه. 1378)
فرزند (داستانی تلویزیونی، 1378)
از کنار هم میگذریم (ایرج کریمی، 1379)
شب لطیف است (ویدئوئی، 1380)
فرش باد (کمال تبریزی، 1381)
چند تار مو (ایرج کریمی، 1382)
باغهای کندلوس (ایرج کریمی، 1383)