پنج شنبه, 29 آذر 1397 13:14

نگاهی به آثار این روزهای سینما و تلویزیون که عموماً اندوه را به مخاطب هدیه می‌کند/ ساختِ فیلم‌های تلخ چه‌قدر ضرورت دارد؟

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

الهه عبداللهی*/سی و یک نما_ بررسی انتقادی آثار هنری در عرصه سینما و تلویزیون اين طور نشان مي‌دهد كه عموم فعالان اين حوزه بيشتر به ساخت آثار تلخ تمايل دارند. دليل اين امر را مي‌توان در عوامل متعددي جست‌و‌جو كرد. اول اينكه شايد به زعم بسياري از سينماگران، تراژدی بيشتر تواناییِ نمايش مهارت عوامل مختلف فيلم(از فيلنامه‌نويس و كارگردان گرفته تا بازيگر) را داراست. دوم اينكه مخاطب با توجه به شرايط اقتصادي و اجتماعي، در چنين آثاري همزاد‌پنداري عميق‌تري با قهرمان‌هاي داستان خواهد داشت. سوم اينكه بسياري از سينماگران مايل هستند با پرداختن به موضوعات اجتماعي و با به تصويركشيدن معضلات کنونی، افراد متخصص و یا تأثیرگذار در تصمیمات روز کشور را تشویق کنند تا چاره‌اي براي حل مشكلات بينديشند. چهارم اينكه تجربه نشان داده است که چنين فیلم‌هایی(به واسطه حرفه‌ای بودن جزئیات مختلف اثر) بيش از ديگر موضوعات، برگزيده منتقدان بوده و در رویدادهای سينمايي بيشتر مورد تشويق قرار گرفته است.

 فارغ از دلايلي كه سينماگران را به سوی آثار تلخ سوق مي‌دهد، در مطلب حاضر به این موضوع اشاره خواهیم داشت که ساخت چنين آثاري در رویکردی فلسفي چگونه ارزيابي مي‌شود؟

در یک تقسیم بندی به زبان ساده، ۴ شیوه تفكر در بيان اهميت هنر و اثر هنری متصور است.

اولين شيوه تفكر، اصالت را برای «لذت» یا «حظ ناشی از مواجهه با اثر هنری» قائل است. به عبارتي ارزش و اهميت اثر هنري در اين ديدگاه از اين حيث بررسي مي‌شود كه لذتي را برای مخاطب به همراه دارد. این لذت می‌تواند در زمینه سرگرم نمودن مخاطب یا انتقال حس شادی به او تعریف شود و یا «حیرتی» شیرین باشد که مخاطب به واسطه حرفه‌ای بودن اثر هنری تجربه می‌کند.
در دومين شيوه، مقوله «زيبايي» اهميت مي‌يابد و به عبارتي ديدگاهي زيبايي شناسانه ارزشمند قلمداد می‌شود. در اينجا اثر به عنوان «منبع زيبايي» مورد اهميت قرار مي‌گيرد. به تعبیری آنچه مورد نظر فیلمساز است، ساختِ یک «اثر هنری» به معنای واقع کلمه خواهد بود.
در سومين رويكرد كه مي‌توان عنوان «بيان‌گرايي» را براي آن انتخاب كرد، هنر به مثابه ابزاري براي «بيان احساس خالق اثر» مطرح است و در رويكرد چهارم هنر منبعي براي «حصول معرفت» به شمار مي‌آيد.
حال با اين اشاره مختصر به ۴ رويكرد لذت‌گرایی، زیباگرایی، بیان‌گرایی و شناخت‌گرایی پاسخ به اين سوال ضروري مي‌نمايد كه سازنده يك فيلم سينمايي يا تلويزيوني، از ساخت اثر خويش چه هدفي را دنبال مي‌كند و با در نظر گرفتن مخاطباني كه پاي تماشاي فيلم او مي‌نشينند، به دنبال ايجاد لذت(حظ) در آن‌هاست؟ مي‌خواهد چالش‌هاي زندگي فردي و اجتماعي را به تصوير بكشد و يا به دنبال راه‌حلي براي چالش‌هاي مذكور است؟ بناي خلق يك اثر هنري را دارد؟ یا تنها به دنبال بیان احساس خود در خصوص یک موضوع است؟

 

معرفی فیلم-نگاهی به آثار این روزهای سینما و تلویزیون که عموماً اندوه را به مخاطب هدیه می‌کند

 

فيلمساز به تناسب پاسخي كه در ذهن براي اين پرسش دارد، مي‌تواند نگاه فلسفي خود را هم رقم بزند.
مي‌توان پاسخي را به طور موقت مفروض گرفت و آن اينكه سينماگران با ساخت آثاري با محوریت اعتياد، فقر، خيانت و ... ، به نوعي چاره‌انديشي روي آورده و يا تنها به آگاهی بخشیِ افرادي كه در سطوح مديريتي جامعه تاثيرگذار هستند، بسنده می‌کند. اگر سينماگران چنين رويكردي را داشته باشند، به طور حتم به دنبال هدفی قابل تأمل هستند و جوامع امروزي به طرح مساله از طريق چنین آثاري نيازمند است. اما سوال اينجاست كه آيا ضرورت دارد نحوه بيان؛ گزندگي و تلخي افراطي را به مخاطب منتقل كند؟ از سويي ديگر این پرسش مطرح خواهد شد که آیا اکثر سازندگان فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی (كه به لحاظ كيفيت تولیدات در سطوح پايين‌تري در مقايسه با آثار سينمايي هستند)هم دغدغه‌ای مشابه دارند؟ به بیان دیگر درصد محدودی از مخاطبان توليدات تلويزيوني در گروه افرادي قرار مي‌گيرند كه بايد جهت رفع دغدغه‌های کنونی چاره‌انديشي كنند و تعداد بیشتری از بینندگان، پس از درگيري‌هاي روزمره، به دنبال بهبود روحيه، حظ بصري و به عبارتي سرگرمي هستند.

آنطور که در کتاب «مبانی فلسفه هنر» نوشته «آن شپرد» اشاره شده است «در جوامع معاصر تاثیرات محتمل فیلم بر مخاطبان آن مهمتر از تاثیرات محتمل ادبیات یا نمایشنامه است. تعداد کسانی که فیلم‌ها را در سینما یا تلویزیون (یا از طریق اینترنت) می‌بینند بسیار بیشتر از کسانی است که کتاب می‌خوانند یا به تئاتر می‌روند. همچنین از آنجا که فیلم دو حس بینوایی و شنوایی را با هم به کار می‌گیرد، می‌تواند در مقایسه با هنرهای دیگر آدمی را به نحوی بسیار کاملتر درگیر سازد و برای افراد زیادی، منفک شدن از خواندن یک کتاب بسیار ساده تر از چشم برگرفتن از یک فیلم است.»

حال يك خانواده معمول را تصور كنيد كه هنگام تماشاي سريال‌هاي تلويزيوني همواره با صحنه‌هايی پر از اشك، نزاع، تشييع جنازه یا موضوعاتی نظیر بن‌بست عاطفي، خيانت، اعتیاد و ... مواجه مي‌شوند. آيا اين صحنه‌ها اساساً توصيه راه حل را هم در خود نهفته دارند؟
به عنوان مثال صرفنظر از ساخته‌هاي انگشت‌شمار پیرامون مقوله مرگ، صرفِ نمايش مراسم عزاداري، شيون نزديكان متوفي(كه در توليدات تلويزيوني به كرات به چشم مي‌خورَد) بناست چه پيامي به مخاطب منتقل شود؟ آيا اين توليدات عموماً تلویزیونی، قابليتِ انتقال آگاهي‌هاي ارزشمند در خصوص مرگ را دارد؟ پاسخ قطعاً منفی است. به عبارتی در این فیلم‌ها تنها به ارائه تصاويری کلیشه‌ای و غم‌آلود بسنده می‌شود که نه تنها پیامی قابل تأمل را به بيننده منتقل نمی‌کند كه تلخ كردن كام مخاطب تنها دستاورد آن خواهد بود. به بیان دیگر اگر سازندگان فیلم یا سریال به دنبال طرح مسأله، ارائه راهكار،آگاه نمودن مخاطبان و افراد تاثيرگذار جامعه هستند، بدون شك در مسير دستيابي به هدف خود گام‌هاي ضعيفي برداشته‌اند.

 

معرفی فیلم-نگاهی به آثار این روزهای سینما و تلویزیون که عموماً اندوه را به مخاطب هدیه می‌کند

 

آثار سينمايي هم از همین زاویه قابل بررسی است. بدون شك برخي از آثار در حيطه زيبايي‌گرايي با شعار هنر براي هنر ساخته شده‌اند و بناي آن دارند به عنوان اثري هنري مورد توجه قرار بگيرند. تعداد اين آثار ارزشمند، بسيار محدود است.
در سوي ديگر ميدان، ساخته‌های بسیاری قرار می‌گیرند كه نه قابليت تبديل به يك اثر قابل توجه سينمايي(هنری) را دارند و نه در تلاش برای انتقالِ پیام‌های سازنده به مخاطب و حصول معرفت از سوی آن‌ها موفق عمل می‌کنند؛ اما همچنان تلخ و گزنده و غمبار هستند. سوال اساسي اين است كه افزايش تمایل به چنين آثاري چه تبعاتي خواهد داشت؟ يكي از نتايجِ افزایش ساخت فيلم‌های تلخ، مي‌تواند انتقال احساس غم و اندوه به مخاطبانی باشد که صرفاً به منظور سرگرمي و فراغت از دغدغه‌های روزمره مهمانِ سالن‌های سینما شده‌اند.
ركورد شكني‌هاي پي در پي فيلم‌هاي ضعيف در ژانر كمدي با ارقام فروش ميلياردي، بارها اين فرضيه را تقويت كرده كه مخاطب روي چنين آثاري حسابي ويژه باز كرده است، فیلم‌هایي كه بناست ساعاتي میان مخاطبان و دغدغه‌هاي روزمره‌شان فاصله ایجاد کرده، آن‌ها را سرگرم کرده و روحیه‌ شادی را در آن‌ها احیا کند. به طور حتم ساختِ فیلم‌های ضعیف هم آسیب‌هایی را برای سینما به همراه خواهد داشت. بنابراین ضروری به نظر می‌رسد سينماگران ضمن ارتقاي دانش خود در زمينه حرفه خويش، به بیان موضوعات و مفاهيم اجتماعي در قالب‌های مختلف بپردازند. به طور حتم شیوه بیان، محدود به زبان طنز نمي‌شود. چه بسيار آثار موفقي در سينماي جهان که هم به موضوعات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی پرداخته و هم مخاطب را با چشم‌هاي گريان، راهي منزل نکرده است.

 

معرفی فیلم-نگاهی به آثار این روزهای سینما و تلویزیون که عموماً اندوه را به مخاطب هدیه می‌کند

 

*روزنامه نگار و استاد دانشگاه

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید