به گزارش سی و یک نما به نقل از روابط عمومی فیلم، فیلم «کولبرف» به کارگردانی میلاد منصوری و تهیهکنندگی سید روحالله حسینی لرگانی برنده چهار جایزه از جشنواره آمریکای جنوبی شد.
«کولبرف» در بخشهای کارگردانی: میلاد منصوری، بهترین فیلم: سید روحالله حسینی لرگانی، بازیگری مرد: حسین سلیمانی و بازیگر مکمل مرد: حسین مهری برگزیده جشنواره آمریکای جنوبی شد.
همچنین فیلم کوتاه میلاد منصوری به نام «سربست» نیز جایزه بهترین فیلم و بهترین طراحی هنری یعنی مجموع طراحی لباس، صحنه و گریم را از این جشنواره به دست آورد.
«کولبرف» اولین فیلم بلند میلاد منصوری است که پیش از این در اولین حضور بینالمللی خود در ۶ بخش نامزد دریافت جایزه از جشنواره فیلم بلغارستان شد. همچنین مهدی رضایی برای فیلمبرداری و زندهیاد علی انصاریان برای بازیگری مرد جایزه این جشنواره را از آن خود کردند.
از پوستر بینالملل «کولبرف» به طراحی سینا افشار همزمان با اعلام نتایج جشنواره رونمایی شد.
هر ۲ فیلم «کولبرف» و «سربست» از ١٨ الی ٢۵ جولای مصادف با ٢٧ تیر الی ۵ مرداد در جشنواره ۱۹ ساله ایشیا ایتالیا به مدت سه روز اکران خواهند شد.
بازیگران فیلم عبارتند از حسین سلیمانی، حسین مهری، دنیز متوسلی، مهتاب ثروتی، چیا بابامیری، علی فراستی، آرتین امجدی، با حضور پیام احمدینیا و با هنرمندی زندهیاد علی انصاریان.
میلاد منصوری کارگردان این فیلم درخشان درباره بازیگران و عوامل فیلم و نحوه کار در کوهستان در شرایط کرونا اینگونه توضیح می دهد:
میخواهم جدا از بقیه بچهها که خیلی خوب و درست کار کردند، درباره دو بازیگر فیلم صحبت کنم. میخواهم راجعبه دنیز متوسلی صحبت کنم که پس از سریال هیولا و چند کار دیگر برای این فیلم با او قرارداد بستم و یک ماه و نیم زودتر از گروه به کردستان رفت و بین کولبرها زندگی کرد. برای یک دختر تهرانی که پیش از این در این مدل فیلمها نبوده و با اقای مدیری کار کرده، خیلی جالب است که به کردستان برود و با خیلی از کولبرهایی آشنا شود که بعدها از طریق ایشان به پروژه معرفی شدند. ایشان حتی روزهایی را کولبری کردند و به کوهستان رفتند و زبان آنها را به طور کامل یاد گرفتند. به درجهای رسیدند که همه فکر میکردند از بومیهای این منطقه هستند. در کنار ایشان آقای حسین سلیمانی که مطمئن هستم سال درخشانی را در پیش رو دارند چون به شدت بازیگر درست و کاربلدی است و به شدت در کنار کمکهایی که به پروژه کردند، برای نقش سیروان زمان گذاشتند و تحقیق کردند و سفر رفتند و لحظه به لحظه به من پیشنهاد میدادند. او جزو بازیگرانی بود که هیچ ترسی از تغییر چهره و به هم خوردن لباس و صورتش نداشت و گریمور ما محمدرضا میرباقری خیلی روی گریم صورتش کار کرد و گریم خوبی داشت. او به شدت برای نقشش زحمت کشید تا جایی که در صحنههای کولبری، حسین لباسهای صحنهاش را به کولبرها میداد و لباس کولبرهای واقعی را میپوشید که به شرایط نزدیکتر شود. واقعا تفاوت او با کولبرها قابل تشخیص نبود و به شدت برای این نقش تلاش کرد. در کنار اینها از میان بچههای پشت دوربین، مهدی رضایی، فیلمبردار ما شانه به شانه من برای این کار دوید و از تمام وجودش از استفاده کرد چون شرایط ما هم سخت بود و ما باید میدویدیم تا فیلم را بسازیم و طوری نبود که مثلا 90 روز وقت داشته باشیم. صدابردار ما، فرشید احمدی، طراح صحنه، فرهاد عسگری، دستیار من میثم بیدقی و تک تک بچهها از روز اول زحمت کشیدند که این فیلم تولید شود. بعد هم در زمان پس تولید بچهها زحمت کشیدند و الآن هم تیم پخش ما خانمها سولماز اعتماد و آوا فیاض مدیر روابط عمومی ما کسانی هستند که دوست داشتم راجعبه انها صحبت کنم و زحمت کشیدند. فربد جلالی، کالریست ما، حسین قورچیان، صداگذار ما، عوامل تدوین و دیگر نفراتی که بودند و زحمت کشیدند.
و خاطره ای از کارگردان فیلم «کولبرف» درباره زنده یاد علی انصاریان:
علی واقعا انسان شوخطبع و خندانی بود و تمام لحظات کار کردن در کنارش پر از خاطره بود و همه بچههای کولبرف با علی رفیق بودند و او را قلبا دوست داشتند. در تمام روزهای فیلمبرداری علی وقتی بازی داشت و جلوی دوربین میآمد، قبل از گرفتن پلان همیشه به شوخی میگفت:«دوستان اصلا نیاز نیست استرس داشته باشید و فکر کنید من هم یک آدم معمولی هستم و راحت بازی خودتان را کنید. میدانم بازی جلوی من سخت است اما استرس نداشته باشید!» حالا جالب است با یکی دو نفر از بچهها بیشتر شوخی میکرد و برخلاف رزومه آنها میگفت:« میدانم اولین کار بلندتان است و قبلا فقط فیلم کوتاه و کار دانشجویی کردهاید اما من سر چند کار سینمایی رفتهام و اصلا ترسی ندارد و همان کارهایی که قبلا کردهاید را بدون استرس انجام دهید. اصلا به این فکر نکنید که علی انصاریان جلوی شما بازی میکند چون شما را به هم میریزد!» این بود که هر وقت علی انصاریان میآمد با صدای بلند داد میزد:« علی انصاریان آمده ولی نیاز نیست استرس بگیرید و من هم کمک میکنم.» این خیلی باعث خنده بچهها میشد و همه میدانستند وقتی علی میآید این را به همه میگوید و این از روی شوخطبعی او بود و برای حال بچهها میگفت.