یکشنبه, 06 اسفند 1396 03:30

گفت و گوی اختصاصی با فرزند حسین رضایی بازیگر «زیر درختان زیتون»/ هیچ‌کس سراغی از پدرم نگرفت

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)

 

ریحانه محمودی (سی و یک نما ) –وقتی با دختر "حسین رضایی" تماس گرفتم، بر سر مزار پدرش بود. اسمش نیلوفر است. چه اسم زیبایی برای دخترِ مرد جوان و عاشق پیشه‌ی "زیر درخت زیتون" که می خواست در حال و هوای شهر زلزله زده‌اش، با عشق خود زیر یک سقف برود. مردی که می دانست زندگی چه‌قدر می‌تواند کوتاه باشد. 

آرزوی پدر نیلوفر این بود که ستاره شود و ستاره بماند. اتفاقی که برای خیلی از نابازیگرهایی که در قاب یک فیلمساز بزرگ حاضر شده و با دنیای پر جاذبه‌ای آشنا می شوند نمی‌افتد. اتفاقی که خواسته و نا خواسته روی نگاه و زندگی شان، تاثیر می‌گذارد.
 
 
از حال و احوال پدرتان در این سال‌ها بگویید و اینکه چرا به این زودی از دنیا رفتند: 
 
_ بیماری ریوی پدرم از حدود سه سال پیش آغاز شد. اما حال روحیشان بسیار خوب بود. فوق‌العاده خونگرم و خوش برخورد بودند و قلب خیلی مهربانی داشتند و تا آخرین لحظه هم روحیه‌ی خوبشان را حفظ کردند. 
 
چهره‌های زیادی مانند پدر شما در یک‌ فیلم مهم و شاخص حضور پیدا می‌کنند و تحسین می‌شوند و بعد از آن بلافاصله به دست فراموشی سپرده شده سر آخر هم درگذشتشان در تنهایی و عزلتی سابقه‌دار اتفاق می‌افتد. مواجهه‌ی پدرتان با این انزوا پس از دیده‌شدن در "زیر درختان زیتون" چگونه بود؟ 
 
_با این که این موقعیت بسیار آزار دهنده و ناخوشایند است ولی پدرم روحیه‌ی خیلی خوبی داشت و نشانی از افسردگی از خود بروز نمی‌داد. طی همه‌ی این سال‌ها پدرم پیگیر برقراری ارتباط و حضور در عرصه‌ی هنر بود ولی هرگز خانواده‌اش را درگیر نمی‌کرد. من بعد از فوت پدرم متوجه شدم که "زیر درختان زیتون" فیلمِ به این مهمی بوده و موفق به کسب جوایز بسیار جهانی شده حتی نمی دانستم پدرم جایزه‌ی بهترین بازیگری را گرفته بود. 
 
پدر شما در دو فیلمِ شاخص "زندگی و دیگر هیچ" و "زیر درختان زیتون" ایفای نقش کردند آیا آن دوران را به خاطر دارید؟ 
 
_من در آن زمان بسیار کم سن و سال بودم و چیز چندانی در خاطر ندارم‌. 
 
پس از بازی پدر در دو فیلم از زنده یاد عباس کیارستمی پیگیری یا تماسی از طرف شخص ایشان یا گروه فیلم سازیشان با پدر برقرار شده بود؟ 
 
_خیر. با اینکه خود پدر بسیار علاقه مند و مشتاقِ ادامه‌ی این ارتباط بودند این اتفاق نیفتاد. حتی خود من پیام‌هایی برای استاد محمدعلی کشاورز فرستادم که با پاسخ مواجه نشد. 
در این سال‌ها نه کسی پدر را حمایت کرد نه کمکی و نه حتی یک احوال پرسی ساده. 
 
بعد از بازی آقای رضایی در "زیر درختان زیتون" پیشنهاد همکاری دیگری به ایشان داده شده بود یا خیر؟ 
 
_پیشنهادهایی داشتند و در فیلم‌هایی هم حضور داشتند که ما از سرنوشت آن فیلم‌ها بی خبریم. فیلمی به کارگردانی ابوالفضل اکبری بود که پدرم با علی اوسیوند در آن فیلم حضور داشتند. دو روز پیش هم آقای مهدی محمدی در تماسی گفت که پدرم در فیلم کوتاهی به کارگردانی او به ایفای نقش پرداخته بود. 
 
چرا دوران حضور وی در سینما اینقدر کوتاه بود؟ 
 
_پدرم در یکی از مصاحبه‌هایش گفته بود که توان مالی اش طوری نبود که بتواند در خانه بنشیند و کار نکند و منتظر بماند تا پیشنهاد کار هنری‌ای به او شود. با این که پیشنهادهای زیادی هم نداشت اما همانطور که گفتم از همان ایفای نقش‌ها در فیلم‌های بعد از "زیر درختان زیتون" هم هیچ اطلاع و نشانه‌ای نداریم. پدرم به مدت هشت سال در یک کارخانه‌ی تولید مواد شیمیایی مشغول به کار شد و بعد از آن به سمت شغل آزاد رفت. 
 
 
این چند روز اخیر، در مراسم درگذشت پدرتان عضوی از خانواده‌ی سینما حضور داشت؟ 
 
_خیر هیچ‌کس. حتی یک نفر. 
 
پیغام تسلیت یا تماس چطور؟ از طرف سینماگران یا برای مثال از طرف خانواده‌ی زنده‌یاد عباس کیارستمی؟ 
خیر من پیغامی دریافت نکردم. فقط عکس و فیلم‌هایی که برای پسر آقای کیارستمی می‌فرستادم، ایشان در کانال یا صفحه‌ی اینستاگرامشان منتشر کردند. 
 
با این اوصاف باید شما و خانواده و حتی هم شهری هایتان گله مند باشید از بی توجهی و بی مهری‌‌ها 
 
_بله آن زمان که پدرم دست نیاز دراز کرد هیچ کس دستش را نگرفت پس الان هم بود و نبود آن‌ها فرقی نمی‌کند وقتی پدرم دیگر نیست. 
 
 
از طرف وزارت ارشاد، سازمان سینمایی یا نهاد‌های مربوط، تماسی در این سال‌ها با پدرتان برقرار شد؟ و یا به صورت مشخص بعد از فوتشان؟ 
 
_تماس و پیغامی به آن معنا وجود نداشت فقط تا آنجایی که اطلاع داریم قرار است روز چهارشنبه در سینمای زیتون در رودبار فیلم "زیر درختان زیتون" نمایش داده شود و به نوعی بزرگداشتی برای پدرم هم باشد. به ما گفته‌اند که قرار است هنرمندانی نیز در این مراسم که ورودش برای عموم رایگان و آزاد است حضور داشته باشند. 
 

دیدگاه‌ها  

+1 #1 محسن 1402-11-15 01:44
کاش زنده بود ... روحش شاااد
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید