1-ارین براکوویچ
سال 2000 بود که «جولیا رابرتس» رقم دستمزد خود را بین بازیگران زن شکست و با دریافت چک 20میلیوندلاری، راه را برای سهمخواهی بیشتر بازیگران زن از گیشه فیلمها باز کرد. شاید این جسارت، ناشی از بازی در نقش «ارین براکوویچ» در همان سال بود؛ زنی مطلقه از اهالی کانزاس که با داشتن سه فرزند؛ بهعنوانِ دستیار یک وکیل شروع به کار میکند. هیچکس او را در این شغل جدی نمیگیرد اما او بهتنهایی یک شرکت قدرتمند بهنامِ PG & E را بهاتهامِ آلودهکردن منبع آب شهر، سرنگون میسازد. خانم براکوویچ داستان زندگی خود را بهمبلغِ 100هزاردلار به «یونیورسال» فروخت و رابرتس برای ایفای نقش او همزمان برنده جایزه بهترین بازیگر زن از جشنوارههای اسکار، اسکرین، بافتا و گلدن گلوب شد که یکجور رکوردشکنی بود.
2- ماجرای رُزا پارکس
اول دسامبر ۱۹۵۵؛ زنی رنگینپوست، از دادن صندلیاش در اتوبوس به مردی سفیدپوست خودداری کرد و درنتیجه، بازداشت و جریمه شد! این اقدام متهورانه در دههای که زمان اوجگیری رفتارهای نژادپرستانه بود؛ کشیشی جوان را به سازماندهی جنبش مدنی سیاهان واداشت؛ او کسی نبود جز «مارتین لوتر کینگ» و آن زن شجاع یعنی «رُزا پارکس» نیز تبدیل شد به «مادر جنبش آزادی». زندگی این زن، در سال 2002 توسط «جولی دش» بهتصویر کشیده شد و «آنجلا باسِت» نیز ایفای نقش او را برعهده گرفت و البته جوایز متعددی نیز برای این نقشآفرینی نصیب برد. این هنرپیشه، نقش یک فعال مدنی رنگینپوست دیگر را هم در کارنامه خود دارد؛ «بتی شباز» که بعد از ازدواج با «مالکوم ایکس»، نام خود را به «بتی ایکس» تغییر داد.
3-نویسندگان آزادی
ریچارد لاگراوِنیس در سال 2007 با استفاده از «هیلاری سوانک» در نقش اصلی، فیلمی درباره یکی از اثرگذارترین معلمهای آمریکا ساخت که بهنوعی مهجور ماند. او سراغ بازگویی خاطرات «ارین گروِل» رفت که بهخاطرِ روش آموزشِ متفاوتش بهشهرت رسید. «گروِل» در سال 1999 کتابی را منتشر کرد بهنامِ «خاطرات نویسندگان آزادی» که نوشتههای خودش و 150 دانشآموزمحل تدریسش درجهتِ تغییر خود و جهان اطرافشان بود. درواقع، این معلم جوان، سال ۱۹۹۲ و همزمان با شورشهای نژادی در لس آنجلس، برای تدریس وارد مدرسهای میشود که فضای کلاسهایش به چند گروه نژادی تقسیم شده. رابطه بین شاگردان مختلف کلاس، متشنج است اما «ارین» تصمیم میگیرد تا ذهنیت بچهها را نسبت به تنفر نژادی تغییر دهد؛ این ماجرا دستمایه آن کتاب و فیلم ملهم از آن بود.
4_سیلکوود
احتمالاً نام «کارن سیلکوود» را کمتر شنیدهاید یا اصلاً نشنیده باشید؛ این خانم که در سنین جوانی یعنی در 28سالگی (1974) در یک تصادف رانندگی درگذشت؛ بهنوعی یکی از فعالان جنبشهای کارگری بود که البته نه درجهتِ مضامین معمول مانند حقوق و دستمزد، برابری جنسیتی و ... ؛ بلکه درباره موضوعی قد علم کرد که کمتر کسی در سالهای دهه 70 برایش وارد عمل میشد: بهداشت و امنیت کارگران در تأسیسات هستهای! برشی از زندگی وی را «مایک نیکولز» در فیلم «سیلکوود» (1983) بهتصویر کشید و برای نقش او نیز سراغ «مریل استریپ» رفت. این بازیگر که برای این نقش نامزد اسکار نیز شد؛ در مصاحبهای با American Film گفت: «سیلکوود اگرچه ژاندارک نبود اما برای چیزهای خوبی مبارزه کرد و قلبم بهخاطر مرگش شکست!»
5- بیقرار
بهتر است برای نمونه آخر، سراغ فیلمی برویم که در نوع خود نیز سنتشکن است،؛ «بیقرار» یک مستند انگیزشی تحسینشده در جشنوارههای «ساندنس» و «ترایبکا»ست؛ درباره تلاشهای یک دانشجوی پیاچدی دانشگاه «هاروارد» که پیش از ازدواجش دچار تب و متعاقباً بهمعنای واقعی کلمه «علیل» میشود. «جنیفر برا» که اینروزها در فاز تازهای بهعنوانِ یک فعال مدنی ادامه حیات میدهد؛ در این مستند محصول 2017، زندگی خودش را مقابل دوربین برده است. او مسیر مبارزهاش علیه بیماری ویروسی خاصی بهنامِ «سندروم ام.ای» که حتی نشستن روی ویلچیر را برایش ناممکن کرد؛ بازگو میکند. بودجه این فیلم که فیلمبرداریاش چهارسال زمان برد، توسط راهاندازی یک کمپین حمایتی تأمین شد و «برا» در مدت ساخت این مستند، عمدتاً توسط اسکایپ به گفتوگو با سایر حاضران در پروژهاش میکرد.