سی و یک نما * - حماسه جنگ جهانی دوم کریستوفر نولان (Christopher Nolan) «دانکرک» نام دارد که روایتگر تمایلات و آرزوها، لحظات غیراحساسی و تخریبکننده و بسیار مردانهمحور است و بهترین و بدترین تمایلات کارگردان را به نمایش میگذارد. بهترین آن برنده میشود و بدترین آن، به خاطره سپرده میشود.
این فیلم، فیلمی است که بسیار خشن و موفق به نظر میرسد و به نوعی کمتر از یک فیلم جنگی و بیشتر از نمایش یک فاجعه (یا بقا) است. این یک کار گروهی و بازگوکننده تخلیه سربازان انگلیسی از بندرگاه و ساحل دانکرک، در فرانسه، در اواخر ماه مه و اوایل ژوئن 1940 است که توسط آلمانیهایی که نیروهای متفقین را بهخاطر آخرین تجسس عملا به دریا رانده و محصور کرده بودند، به دام افتاده بودند.
بعد از مشاهده این فیلم خواهید دید که علیرغم تصورتان از هرگونه ترس و وحشتی، هنوز موارد ترسناکتری هم وجود دارند؛ ترس از ارتفاعات، آتش، خفگی، فضای محصورشده، تاریکی و فرار. این فیلم در قاب تصاویر شفاف و ترسناک هویت ون هویتما (Hoyte van Hoytema)، فیلمبردار کار، ارائه شده است و اگر نسخه سینمایی آن با فرمت 70mm IMAX را ببینید، به خاطر شکل غیرمعمول تصاویر، تنگناها و طاقتفرسایی بیشتری از فیلم را حس خواهید کرد. نسبت تصویر این فیلم شباهتی نزدیک به «آکادمی» قدیمی رایج در فیلمهای ساخته شده در دهههای اولیه سینما دارد: تقریبا مربعشکل و دراز است تا کشیده. این بدین معنی است که وقتی شما در کابین خلبان هستید یا هنگام شیرجه درون آب و یا درحال دویدن پشتسر یک سرباز تکتیرانداز آلمانی هستید، ایده «دید تونلی»، اصطلاحی که توسط خیلی از بازماندگان فاجعه بهکار میرود، روی صفحه نمایش پدیدار میگردد.
این فیلم در اکثر سینماها با فرمت تصویری کشیدهتری نمایش داده میشود؛ اما شک دارم که این چیزی از تاثیر کلی فیلم بکاهد. این فیلمی تودهای حاوی انداختن بمبهای سمعی یا بصری یکی پس از دیگری و مقداری مکث است تا شما را به اندیشیدن در مورد چیزی که مشاهده کردید وادار کند.
«دانکرک» فیلمی است که من دوست دارم آن را قاب مزرعه مورچه بنامم: این یک پرتره از یک جامعه یا گونهای است که برای زندگیاش میجنگد. علاقه زیادی به پرداختن به تعهدهای اشخاص ندارد، مگر اینکه آنها سعی در نجات خود یا دیگران داشته باشند. اگر هنگام دیدن فیلم گیج شدهاید که از لحظهای به لحظه بعد چه کسی به چه کسی است یا چه چیزی به چه چیزی است؛ میتوانید مطمئن باشید که این یکی از ویژگیهای روشهای نولان است.
تام هادری (Tom Hardy) نقش یک خلبان جنگنده را بازی میکند که سعی دارد خلبانان آلمانی را قبل از اینکه سربازان روی زمین را به آتش بگیرند و قایقها را در بندرگاه غرق کنند، از آسمان بیرون کند. شاید او بیشتر صحنههای فیلم را پشت یک ماسک بگذراند –مانند آخرین همکاریاش با نولان در فیلم «شوالیه تاریکی برمیخیزد»- اما بههرحال او با اجرای این کاراکتر، تاثیر قویای بر فیلم میگذارد. مارک ریلانس (Mark Rylance) نقش یک شهروند دارای پسرهای نوجوانی را بازی میکند که مصمم است قایق تفریحی کوچک خود را به دانکرک برساند و تا جایی که میتواند انسانهای زیادی را نجات دهد. هری استایلز (Harry Styles) سریع از شهر به ساحل میرود و به یک لنگرگاه طولانی میرسد که به اقیانوس ختم میشود؛ این تنها راهی است که قایقهای بزرگ میتوانند به اندازه کافی به ساحل نزدیک شوند تا گیرافتادگان را سوار کنند.
مشکلاتی نیز سد راه این فیلم است که یکی ناشناس ماندن شخصیتها است؛ صرفا به خاطر اینکه حیله جنگی، بخش طراحی خودآگاه فیلم است، به این معنی نیست که همیشه جواب میدهد و لحظاتی وجود دارد که ممکن است از دیدن بازیگرانِ نقش حمایتی فیلم بهعنوان چیزی غیر از نقشهای ستودنی، تعجب کنید و این باعث شود همانطور که فیلم ذاتا سخت و خشن است؛ اما از نظر احساسی هم بسیار قوی به نظر برسد. یکی دیگر از قضاوتهای غلط در مورد فیلم، موسیقی آن، توسط Hans Zimmer، است؛ طنین بلندی از درامهای پرشور، آکوردهای ترکیبی ارتعاشی و اثرات صدای سیمهایی که برای جلوگیری از سکوت، قدرتشان تحلیل میرود؛ حتی زمانی که سکوت و یا سروصدای محیط جنگ ممکن است به همان اندازه یا بیشتر، موثر باشد.
همانند اکثر فیلمهای نولان، این فیلم درک نسبی از زمان است. «دانکرک» در موضوعات بازِ فصل-مانندش، رخ دادن یک داستان فرعی بزرگ در طول یک هفته، داستانی دیگر در روز بعد و یک داستان دیگر در ساعت بعدی را برای ما روایت میکند. این یکی از چند اثری است که میتوان ایده کلی آن را در سراسر فیلم مشاهده کرد.
منبع: http://www.rogerebert.com/reviews/dunkirk-2017
مترجم: فرشته اخوان / اختصاصی سی و یک نما
استفاده از این مطلب با ذکر نام مترجم و سی و یک نما به عنوان منبع بلامانع است