اتوبوسی به نام هوس (A Streetcar named Desire) ۱۹۵۱
فیلمی از الیا کازان با بازی ویوین لی و مارلون براندو که از روی نمایشنامهای به همین نام اثر تنسی ویلیامز ساخته شدهاست. براندو برای نقش اصلی مرد انتخاب شد. اجرای او در هر شب نمایش، تماشاگران را مجذوب خود میکرد. در زمان اکران فیلم اقتباسی، مارلون براندو نزدیک به سه سال را صرف بازی در نقش شخصیت استنلی کوالسکی کرده بود. فیلم داستانی دارد که هفتاد سال است توسط منتقدان تحلیل و کالبدشکافی شود. مضامین توانمندسازی زنانه، اختلالات اجتماعی و سمی بودن رابطه، شاید امروز بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. عمق داستان باعث شده است که اتوبوسی به نام هوس محبوبیت زیادی بین منتقدان سینما و علاقه مندان به تئاتر در سراسر جهان پیدا کند.
پدرخوانده (The Godfather) ۱۹۷۲
شاهکار مافیایی فرانسیس فورد کاپولا، پدرخوانده، مارلون براندو را میبیند که یکی از بهترین بازیهای تاریخ سینما را اجرا میکند. براندو در ابتدا نسبت به ایفای نقش دون ویتو کورلئونه ابراز تردید کرد، نه به خاطر عمق تاثیرگذار شخصیت، بلکه به دلیل ایتالیایی بودن او. براندو تنها کسی نبود که نسبت به نقش خود تردید داشت. استودیوهای پارامونت براندو را مجبور کردند تا از دستورالعملهای سختگیرانه پیروی کند تا رفتارش تأثیر منفی بر صحنهبرداری نداشته باشد. اگرچه برخی از اعضای تولید هرگز باور نداشتند که فیلم به پایان برسد، پدرخوانده اکران شد و بلافاصله تبدیل به یکی از بهترین فیلمهای تمام دوران شد.
اینک آخرالزمان (Apocalypse Now) ۱۹۷۹
فیلمی حماسی، ماجراجویی و جنگی واقع شده در جنگ ویتنام به کارگردانی فرانسیس فورد کوپولا و فیلمنامهنویسان آن جان میلیوس و کوپولا هستند. داستان این فیلم برداشتی آزاد از رمان دل تاریکی نوشتهٔ جوزف کنراد است. اینک آخرالزمان یکی از بحث برانگیزترین و مهمترین فیلمهای تاریخ سینما است. مارلون براندو تصمیم گرفت دوباره با فرانسیس فورد کاپولا برای فیلم اینک آخرالزمان همکاری کند. اگر ساخت اولین فیلم مشترک آنها به نام پدرخوانده رویای بدی بود، پس تولید آخرالزمان اکنون یک کابوس تمام عیار در یک جهنم بود. براندو به هیچ وجه کمکی به مقابله با طوفان نکرد، زیرا او مدام در طول فیلمبرداری وزن خود را تغییر میداد. کاپولا مجبور شد بدن براندو را با لباسهای گشاد و تیره بپوشاند. با وجود موانع تولید، آخرالزمان اکنون به عنوان تحسین برانگیزترین فیلم در مورد مداخله ایالات متحده در ویتنام شناخته میشود.
آخرین تانگو در پاریس (Last Tango in Paris) ۱۹۷۲
یک درام فرانسوی/ایتالیایی ساختهٔ برناردو برتولوچی که در این فیلم بازیگرانی چون مارلون براندو، ماریا اشنایدر و ژانپیر لئو حضور دارند. آخرین تانگو در پاریس تا ابد با جنجالی که به پا کرد همراه خواهد بود تا خود فیلم واقعی. اتهامات ماریا اشنایدر در مورد سوء استفاده جنسی علیه کارگردان فیلم نباید نادیده گرفته شود. خود فیلم یک تصویر خام، قدرتمند و پر احساس است و یکی از بهترین بازیهای براندو را دارد. آخرین تانگو فیلمی است که با وجود جنجال باید آن را دید.
در بارانداز (On the Waterfront) ۱۹۵۴
فیلمی به کارگردانی الیا کازان که نگاهی با جرأت و انتقادی به فساد در اتحادیه بارانداز هوبوکن نیوجرسی دارد. فیلمنامه فیلم با اقتباسی آزاد از رویدادهای واقعی نوشته شده است. الیا کازان، کارگردان و مارلون براندو، سومین همکاریشان را با هم دارند و شاید مشهورترین کار مشترک آنها باشد. براندو نقش یک بوکسور سابق به نام تری مالوی را بازی میکند که مجبور است دستورهای جانی فریندلی (لی جی. کاب)، رئیس اتحادیه کارگران بارانداز که فردی حقه باز و نادرست است. را اجرا میکند. تری در اسکله کار میکند. جایی که فساد به همان اندازه بیداد میکند.
تازهکار (The Freshman) ۱۹۹۰
یک فیلم جنایی کمدی آمریکایی با بازی مارلون براندو و متیو برودریک که حضور یک اژدهای کومودو در این فیلم، حواشی منحصربفردی پیرامون آن ایجاد کرد. تازهکار یکی از عجیبترین و منحصر بهفردترین فیلمهایی است که تاکنون ساخته شده است. هر چند وقت یکبار یک اجرای مورد ستایش جهانی الهام بخش یک طنز با همان بازیگر است؟ در اینجا، براندو به شخصیت پدرخوانده بازمیگردد. این بار با لحنی کمدی. تازهکار یک فیلم واقعاً خندهدار است که همه طرفداران براندو باید آن را ببینند.
زندهباد زاپاتا! یا زندهباد ساپاتا! (Viva Zapata) ۱۹۵۲
فیلمی زندگینامهای به کارگردانی الیا کازان است. حماسه انقلاب مکزیک ویوا زاپاتا! یکی از شاخصترین فیلمهای براندو است. او نقش امیلیانو زاپاتا، یک مبارز آزادی واقعی مکزیکی را بازی میکند که به دنبال پس دادن زمین به مردم در منطقه جنوبی مورلوس بود. در یک نوبت نادر، در واقع آنتونی کوئین، بازیگر نقش مکمل بود که نمایش را از ستاره مارلون براندو ربود. کوین که دارای میراث مکزیکی بود، اسکار را برای بازی در نقش برادر امیلیانو، اوفمیو، به خانه برد.
سوپرمن (SuperMan) ۱۹۷۸
فیلمی ابرقهرمانانه به کارگردانی ریچارد دانر که بر اساس داستانهای مصور سوپرمن ساخته شده است. یک موجود بیگانه یتیم از سیاره اش که در حال نابودی است، به زمین فرستاده میشود. او در زمین بزرگ شده و به اولین و بزرگترین ابرقهرمان این سیاره، یعنی «سوپرمن» تبدیل میشود.
در این فیلم کریستوفر ریو در نقش سوپرمن ظاهر شده است. همچنین مارلون براندو نقش پدر سوپرمن را بازی میکند. جین هاکمن نیز در این فیلم حضور دارد. پس از بازی تحسین برانگیزش در پدرخوانده، براندو دوباره در هالیوود خواهان داشت. در سال ۱۹۷۸، با قیمتی گزاف پذیرفت که در فیلم سوپرمن ساخته ریچارد دانر بازی کند. او در این فیلم نقش مکمل پدر سوپرمنز جور ال را بازی میکند. عملکرد او در فیلم بسیار متفاوت از آن چیزی است که مخاطبان از براندو انتظار داشتند. با این وجود، فیلم از نظر انتقادی و تجاری خوب عمل کرد.
وحشی (The Wild One) ۱۹۵۳
وحشی فیلم دیگر مهم براندو در دهه درخشان ۱۹۵۰ بود. او که در نقش یک موتورسیکلت سوار یاغی در این فیلم خوش درخشیده بود، بت نسل جوان شد. تصویری که او از یک جوان عاصی عصر راک اند رول نشان داد، نماد این عصر شد. ازآنجابهبعد، تأثیر براندو روی نسل جوان دو چندان شد. تصویر جدید جوانان یاغی در آمریکا بر اساس ظاهر براندو در فیلم «وحشی» (موتورسیکلت بزرگ، کاپشن چرمی و شلوار جین) شکل گرفت. پس از نمایش موفق این فیلم، فروش کارخانجات بزرگ موتورسیکلت آمریکا سیر صعودی پیدا کرد. «وحشی» در بیرون از آمریکا نیز با مؤفقیت تجاری روبرو شد و اثراتی مشابه بر فرهنگ کشورهای دیگر جهان گذاشت.
امتیاز (The Score) ۲۰۰۱
فیلمی جنایی در ژانر دلهرهآور که کارگردانی آن را فرانک اوز برعهده داشته و بازیگرانی چون رابرت دنیرو، ادوارد نورتون، آنجلا باست و مارلون براندو (براندو در آخرین حضور سینماییِ خود در نقش جک؛ مالخری که هماهنگی کار را برعهده دارد) در آن به ایفای نقش پرداختهاند. تنها بازی مشترک و مقابل هم رابرت دنیرو و مارلون براندو در فیلم امتیاز رقم خوردهاست، هرچند هر دوی آنها برای بازی در نقش «ویتو کورلِئونه» در فیلمهای پدرخوانده و پدرخوانده: قسمت دوم موفق به کسب اسکار شدهبودند. فیلمنامهٔ امتیاز براساس داستانی از دانیل ای. تیلور و برندهٔ جایزهٔ اِمی کاریو سالم نوشته شدهاست. این فیلم در باکس آفیس موفق بود و تماشاگران از دیدن براندو سالخورده در یک فیلم، هرچند در نقشی کوچک، خوشحال شدند.
بسوزان (Burn) ۱۹۶۹
فیلمی ایتالیایی به کارگردانی جیلو پونتهکوروو که در آن مارلون براندو به نقش سر ویلیام والکر نقش آفرینی کرده است. موسیقی متن این فیلم را انیو موریکونه آهنگساز بزرگ و مشهور ایتالیایی ساخته است. مارلون براندو نقش خود در این فیلم را بهترین بازی خود مینامید.
ژولیوس سزار (Julius Caesar) ۱۹۵۳
براندو در نقش مارک آنتونی روم باستان در یک فیلم شکسپیری، تئاتری و هنرمندانه بازی کرد. این فیلم نزدیک به ۴،۰۰۰،۰۰۰ دلار در بازار فروش داشت. این درآمد بالا تنها به دلیل هزینههای گزاف تولید، سود متوسطی را برای استودیو به همراه داشت. این فیلم پس از انتشار به خوبی مورد بازبینی قرار گرفت و از آن زمان تاکنون مورد ستایش بوده است و برنده جایزه اسکار بهترین کارگردانی هنری در سال ۱۹۵۳ شد.
تعقیب (The Chase) ۱۹۶۶
فیلم درام تکنیکالر به کارگردانی آرتور پن که فیلم به ماجرای فرار از زندان یک متهمبهقتل و رخدادهای پس از آن میپردازد. مارلون براندو، جین فوندا و رابرت ردفورد در این فیلم نقشآفرینی کردهاند. داستان در شهر کوچکی در تگزاس اتفاق میافتد که شریف کالدر (براندو) منتظر بازگشت فراری به نام بابر (ردفورد) است. این فیلم برای پرداختن به آرمانهای مترقی آن زمان، مانند عدالت اجتماعی و ذهنیت ضد اوباش ساخته شده است. نتیجه یک فیلم ترکیبی است که بین کارهای اولیه و بعدی براندو گیر کرده است.
مردان (The Men) ۱۹۵۰
فیلمی در ژانر درام، رمانتیک و جنگی به کارگردانی فرد زینمان که براندو نخستین بار در فیلم «مردان» بازی کرد. او برای بازی، یک ماه در بیمارستان مجروحان جنگی بستری شد تا جزئیات نقش را دریابد، کاری که بسیاری از بازیگران باتجربه آن دوران مانند لارنس الیویه یا کلارک گیبل آن را حماقت محض میدانستند.
سربازهای یکچشم (One-Eyed Jacks) ۱۹۶۱
وسترن سربازهای یکچشم مارلون براندو تنها فیلمی است که او کارگردانی کرده است. این فیلم براندو را در نقش ریو دنبال میکند که به دنبال انتقام و ثروت در سراسر آمریکای غربی سرگردان است و به زندان میافتد و از آن بیرون میآید. متأسفانه این فیلم چندان موفق نبود و براندو در مقام کارگردان چندان خوب ظاهر نشد.