شکارچی گوزن (The Deer Hunter)
شکارچی گوزن به کارگردانی مایکل چیمینو و با بازی رابرت دنیرو، کریستوفر واکن و مریل استریپ، از تأثیرگذارترین فیلمهای ضد جنگ ویتنام است. این فیلم داستان سه دوست را روایت میکند که از یک شهر کوچک صنعتی برای جنگ به ویتنام میروند و زندگیشان برای همیشه تحت تأثیر وحشتهای جنگ قرار میگیرد. این فیلم با صحنههای بیرحمانه و تأثیرگذار، بهویژه بازی رولت روسی، به خوبی نشان میدهد که چگونه جنگ نه تنها جسم، بلکه روح انسانها را نیز در هم میشکند و زخمهای عمیقی بر جا میگذارد که هیچگاه التیام نمییابند.
هیروشیما عشق من (Hiroshima Mon Amour)
هیروشیما عشق من به کارگردانی آلن رنه، اثری فرانسوی-ژاپنی است که به طور غیرمستقیم به پیامدهای جنگ جهانی دوم و بمباران اتمی هیروشیما میپردازد. این فیلم داستان رابطه یک بازیگر زن فرانسوی و یک معمار ژاپنی را روایت میکند و در خلال دیالوگها و تصاویر شاعرانه، به خاطره جنگ، فجایع آن و تلاش انسان برای فراموشی یا به یاد آوردن گذشته تلخ اشاره میکند. این فیلم نه تنها فاجعه اتمی را به عنوان نمادی از جنون جنگ به تصویر میکشد، بلکه به تأثیرات پایدار آن بر روان و تاریخ بشریت میپردازد.
غلاف تمامفلزی (Full Metal Jacket)
غلاف تمامفلزی به کارگردانی استنلی کوبریک، یکی دیگر از شاهکارهای سینمای ضد جنگ ویتنام است. این فیلم به دو بخش تقسیم میشود: نیمه اول به آموزش وحشیانه و غیرانسانی تفنگداران دریایی در پادگان میپردازد که چگونه انسانیت از آنها سلب شده و به ماشینهای کشتار تبدیل میشوند. نیمه دوم فیلم، آنها را در جهنم ویتنام دنبال میکند. کوبریک با رویکردی بیرحمانه و واقعگرایانه، پوچی جنگ و تأثیرات مخرب آن بر سربازان را به تصویر میکشد و ماشین جنگی آمریکا را به چالش میکشد.
متولد چهارم ژوئیه (Born on the Fourth of July)
متولد چهارم ژوئیه به کارگردانی الیور استون و با بازی تام کروز، بر اساس زندگی واقعی "ران کویچ"، کهنه سرباز ویتنام، ساخته شده است. این فیلم داستان کویچ را روایت میکند که پس از جانباز شدن در جنگ، به یک فعال ضد جنگ تبدیل میشود و به شدت از دولت آمریکا و سیاستهای جنگی آن انتقاد میکند. این فیلم به خوبی سرخوردگی و ناامیدی کهنه سربازان پس از بازگشت از جنگ و مواجهه با واقعیتهای جامعه را به تصویر میکشد و به انتقادی تند از جنگ ویتنام و مسئولین آن میپردازد.
اینک آخرالزمان (Apocalypse Now)
اینک آخرالزمان به کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا و بازی مارلون براندو، سفری جنونآمیز به اعماق تاریکی و جنون جنگ ویتنام است. این فیلم داستان کاپیتان "ویلارد" را روایت میکند که مأمور میشود تا یک سرهنگ ارتش آمریکا را که در عمق جنگلهای کامبوج، امپراتوری شخصی خود را برپا کرده و دیوانه شده است، پیدا کرده و به قتل برساند. اینک آخرالزمان نه تنها خشونت بیحد و مرز جنگ را به تصویر میکشد، بلکه به جنون ذاتی آن و تباهی روح انسان در مواجهه با وحشتهای بیکران میپردازد و مرزهای اخلاقی جنگ را زیر سوال میبرد.
مهلکه (The Hurt Locker)
مهلکه به کارگردانی کاترین بیگلو و با بازی جرمی رنر، نگاهی دقیق و پرتنش به زندگی یک گروه خنثیکننده بمب ارتش آمریکا در جنگ عراق دارد. این فیلم، بر خلاف بسیاری از فیلمهای جنگی دیگر، نه به دنبال قهرمانسازی است و نه به دنبال ارائه پیامهای سیاسی صریح. در عوض، با تمرکز بر جنبههای روانشناختی و اعتیاد به آدرنالین ناشی از خطر، به عمق زندگی سربازانی میرود که در مناطق جنگی در معرض مرگ و زندگی قرار دارند. این فیلم به طور غیرمستقیم، پوچی و تکرار بیمعنای خشونت را در جنگهای مدرن به تصویر میکشد.
در دره اِلاه (In the Valley of Elah)
در دره اِلاه به کارگردانی پل هگیس و با بازی تامی لی جونز، سوزان ساراندون و شارلیز ترون، داستان پدری کهنه سرباز را روایت میکند که به دنبال ناپدید شدن پسرش پس از بازگشت از جنگ عراق است. این فیلم نه تنها به جنایات جنگی و پیامدهای روانی جنگ بر سربازان میپردازد، بلکه به نلاشی حقیقت و مواجهه با واقعیتهای تلخ پس از جنگ اشاره میکند. "در دره اِلاه" نقدی بر عدم حمایت کافی از کهنه سربازان و آسیبهای روانی پنهان جنگ است که اغلب نادیده گرفته میشوند.