داستان فیلم حول محور باب فرگوسن میگردد؛ یک انقلابی سابق که اکنون ۱۶ سال است در یک شهر پناهگاه (Sanctuary City) به نام باکتان کراس، کالیفرنیا، زندگی گوشهگیرانهای را همراه با دختر مستقل و نوجوانش ویلا در پیش گرفته است. باب که فردی پارانوئید و معتاد به حشیش است، سعی دارد از گذشته انقلابی خود و دشمنان آن فرار کند.
این آرامش نسبی با بازگشت دشمن دیرینهاش، سرهنگ استیون جِی. لاکجاو از سازمان مجری قانون ICE (مهاجرت و اجرای گمرکات)، برهم میخورد. وقتی ویلا به طرز مرموزی ناپدید میشود، باب مجبور میشود به دنیایی بازگردد که تمام تلاش خود را برای رها کردنش کرده بود. داستان در واقع کاوشی است در مورد اینکه چگونه "نبردهای گذشته، چه درونی و چه بیرونی، مدتها پس از فرونشستن غبار، همچنان زندگیها را شکل میدهند."

منتقدان عموماً استقبال بسیار گرمی از فیلم داشتهاند و آن را یک شاهکار مدرن نامیدهاند. این فیلم در سایتهای تجمیع نقد، امتیازات بالایی کسب کرده است (۹۷٪ در راتن تومیتوز و ۹۶٪ در متاکریتیک).
روایت پرانرژی و بدون توقف: منتقدان آن را "یک سواری هیجانانگیز فوقالعاده جنبشی" توصیف کردهاند که با وجود مدت زمان تقریباً سه ساعته، هرگز از نفس نمیافتد. (HighOnFilms)
ادغام ژانرها: اندرسون با جسارت، درامی خانوادگی و لطیف را با یک حماسه اکشن انفجاری ترکیب کرده که مملو از تعقیب و گریزهای هیجانانگیز و سکانسهای اکشن با مدیریت عالی است.
بُعد انسانی و خوشبینی: برخلاف بسیاری از "فیلمهای لحظه" که عصبانی یا بدبینانه هستند، این فیلم یک اثر عمیقاً انسانگرایانه است که به شخصیتهایش اهمیت میدهد و حتی خوشبینی ارائه میدهد.

بازیهای درخشان: بازیگران اصلی ستایش شدهاند. دیکاپریو به عنوان قلب و طنز فیلم، و شان پن در نقش سرهنگ لاکجاو به عنوان یک شخصیت شرور ترسناک و در عین حال ضعیف در هسته اصلی، بازیهایی درخشان ارائه دادهاند. چیس اینفینیتی نیز به عنوان یک ستاره در حال ظهور مورد تحسین قرار گرفته است.
اهمیت سیاسی و فرهنگی: فیلم به دلیل ترکیب ایده پینچون در مورد ضدفرهنگ و ضدانقلاب با لحنی طنزآمیز و مرتبط با مسائل روز آمریکا (مانند برخورد با مهاجران و کلاس حاکم پنهان)، یک اثر بسیار ضروری و بهموقع تلقی شده است.

برخی منتقدان و مخاطبان نیز به نکات زیر اشاره کردهاند:
عناصر ابزورد و کارتونی: گاهی اوقات طنز و پوچی فیلم، به ویژه در مورد شخصیتهای شان پن و تیانا تیلور، ممکن است اغراقآمیز و حواسپرتکن به نظر برسد.
کمبود عمق در برخی موضوعات: برخی منتقدان معتقدند که با وجود اینکه فیلم به مسائل جدی مانند نژادپرستی و برتری سفیدپوستان در آمریکا اشاره میکند، اما به اندازه کافی عمیق به آنها نمیپردازد و طنز آن در برخی جاها، از عمق موضوعات میکاهد. (International Cinephile Society)
ناهماهنگی زمانی در ایدئولوژی: برخی اشاره کردهاند که فعالان فیلم، با وجود قرار گرفتن داستان در زمان حال، از نظر فرهنگی بسیار شبیه به چپ نو (New Left) دهههای گذشته هستند که کمی نابههنگام به نظر میرسد.
"نبردی پس از نبردی دیگر" علیرغم اینکه ممکن است با عناصر عجیب و غریبش برای همه سلیقهها مناسب نباشد، یک شاهکار استادانه، جذاب و هیجانانگیز است. پل توماس اندرسون با این فیلم ثابت میکند که میتواند در ژانر اکشن نیز موفق باشد، در حالی که امضاهای سبک خود شامل شخصیتپردازی عمیق و طنز کجومعوج را حفظ کرده است. این فیلم نه تنها رکورد گیشه کارگردان را شکست، بلکه به عنوان یکی از مهمترین فیلمهای سال مورد ستایش قرار گرفته است.
بازی لئوناردو دیکاپریو و شان پن در فیلم "نبردی پس از نبردی دیگر" (One Battle After Another) به شدت مورد توجه منتقدان قرار گرفته و دو روی یک سکه را به نمایش میگذارد: یکی قهرمان متزلزل و کلافه و دیگری شرور کاریزماتیک و دیوانه.

لئوناردو دیکاپریو در نقش باب فرگوسن
دیکاپریو در نقش باب فرگوسن، یک انقلابی شکستخورده که اکنون در انزوا و با وابستگی به حشیش زندگی میکند، تصویری از قهرمان معاصر و ضدقهرمان رقتانگیز را ارائه میدهد.
- کمدی و قلب فیلم: دیکاپریو، همانند نقشآفرینیهای اخیرش در فیلمهایی چون به بالا نگاه نکنید، جنبه کمدی و ناشیانه شخصیت را به خوبی به تصویر میکشد. باب فرگوسن یک "انقلابی از همپاشیده" است که اغلب کلافه، نامرتب و پارانوئید به نظر میرسد. منتقدان او را "دلقکی با قلب شکسته" توصیف کردهاند که حتی در بحرانیترین لحظات (مثلاً در جستجوی شارژر تلفن در ردا)، لحظات خندهداری خلق میکند.
- لنگرگاه احساسی: با وجود تمام جنبههای کمدی و بیمسئولیت، دیکاپریو موفق میشود هسته احساسی فیلم را حفظ کند. این شخصیت تنها یک هدف واقعی دارد: نجات دخترش ویلا. این فداکاری و تلاش او برای تبدیل شدن به قهرمانی که مدتها پیش رهایش کرده بود، بار عاطفی و انسانی فیلم را سنگین میکند. او لنگرگاه داستان است که باعث میشود بیننده با او همراه شود و برای وضعیت رقتانگیز او دل بسوزاند.
- ظرافت درونی: دیکاپریو با ظرافت، لایههای ناامنی، پشیمانی و وحشتهای درونی باب را به نمایش میگذارد. او بهویژه در صحنههایی که با دخترش ویلا و یا با شخصیت بنیسیو دل تورو (سنسی سرخیو) تعامل دارد، عمق و احساس را به نمایش میگذارد و فیلم را از یک اکشن صرف به یک درام خانوادگی تبدیل میکند.

شان پن در نقش سرهنگ استیون جِی. لاکجاو
شان پن در نقش سرهنگ لاکجاو، یکی از به یاد ماندنیترین نقشهای شرور کارنامه خود و پل توماس اندرسون را ایفا کرده است. او نیروی تاریک، ترسناک و در عین حال مضحک فیلم است.
- شرارت کارتونی و کاریزماتیک: پن، لاکجاو را به شخصیتی دیوانه، مذهبی افراطی، نژادپرست و آزارگر تبدیل کرده است که در عین حال به شکل عجیبی کاریزما دارد. منتقدان او را یک "کارتون دندانقروچهکننده و مارمولکوار" توصیف کردهاند که بهاندازه کافی ضربان قلب دارد تا یک تهدید ملموس باقی بماند.
- تسلط و نامطلوبی: اجرای پن خیرهکننده و درخشان توصیف شده است. او با تسلط کامل، نه تنها حرکات فیزیکی (مانند سر تکان دادن و چانههای برجسته) را به نمایش میگذارد، بلکه روان پریشان و عقدههای پنهان لاکجاو را نیز به تصویر میکشد. به ویژه وسواس جنسی او نسبت به پرفیدیا (همسر سابق باب) لایه دیگری از ضعف و جنون را به شخصیت اضافه میکند که او را به شدت نامطلوب و غیرقابل دوست داشتن میسازد.
- تجربهای متفاوت: بسیاری از منتقدان، این نقشآفرینی پن را در رده بهترین اجراهای او در طول تاریخ سینما قرار دادهاند. او موفق شده است یک شرور را خلق کند که همزمان هجویهای بر افراطگرایی سیاسی راست رادیکال آمریکا باشد و هم یک شخصیت سینمایی بهیادماندنی که به شدت خشن و هیجانانگیز است.
در نهایت، تقابل بازی درونی و رنجدیده دیکاپریو با شور و خشونت برونگرای شان پن، موتور محرک اصلی فیلم و یکی از دلایل اصلی تحسین منتقدان از این اثر بوده است.
مشخصات کلیدی فیلم
- کارگردان و نویسنده: پل توماس اندرسون (Paul Thomas Anderson)
- بازیگران اصلی:
- لئوناردو دیکاپریو (Leonardo DiCaprio) در نقش باب فرگوسن (Bob Ferguson)
- شان پن (Sean Penn) در نقش سرهنگ استیون جِی. لاکجاو (Colonel Steven J. Lockjaw)
- چِیس اینفینیتی (Chase Infiniti) در نقش ویلا (Willa)، دختر باب
- تیانا تیلور (Teyana Taylor) در نقش پرفیدیا بورلی هیلز (Perfidia Beverly Hills)، مادر ویلا و شریک زندگی سابق باب
- بنیسیو دل تورو (Benicio del Toro)
- رجینا هال (Regina Hall)
- موسیقی: جانی گرینوود (Jonny Greenwood)
- تصویربرداری: استفاده از فرمت کلاسیک ویستاویژن (VistaVision) که جلوههای بصری خیرهکنندهای به فیلم بخشیده است.

