جمعه, 22 مرداد 1395 16:39

نگاهی به فیلم سینمایی "پسر شائول" (Son of Saul) / نمایش سرگرمی ای به نام قساوت

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
نگاهی به فیلم سینمایی "پسر شائول" (Son of Saul) / نمایش سرگرمی ای به نام قساوت نگاهی به فیلم سینمایی "پسر شائول" (Son of Saul) / نمایش سرگرمی ای به نام قساوت

عادل متکلمی آذر (سی و یک نما)- لاسلو نمش مجارستانی، در فیلم "پسر شائول" که سال گذشته توانست اسکار بهترین فیلم خارجی زبان را از آن خود کند، روایت کاراکتری را بازگو می کند که با چیرگی خاص وی، تبدیل به سوژه ای برای بیان ذهنیات خود نمش می شود، به جای اینکه دانسته هایی از خود کاراکتر برای تماشاگر به تصویر بکشد. نمش در توجیه این کارش می گوید: «او چهار ماه در آنجا کار کرده و از این رو، توانایی مشاهده وحشت را از دست داده و چون به این اتفاقات عادت کرده، بیش از این قساوت ها را نمی بیند.»

پسر شائول (Son of Saul) در زمانی به دقت انتخاب شده و در مکانی بسیار واقعی می گذرد: زمان اکتبر 1944 و مکان آشوتیس-بیر کنائو، بدنام ترین اردوگاه مرگ نازی ها. آیا این مکان جای خوبی برای یک فیلم هیجان انگیز است؟ مگر در آشوتیس هم تعلیقی در کار بوده است؟ مگر ویژگی آشوتیس ایجاد هیجان بوده است؟ درست است که فیلم از لحاظ بصری فیلمی خوش ساخت، هیجان انگیز، نوآورانه، و تجربه ای جدید از هلوکاست ارائه می دهد، اما مشکل اینجاست که هیجان انگیزی و نوآوری بخشی از هلوکاست نبوده است، آیا نسل کشی و کشتار دسته جمعی و رنج بشری را می توان به تجربه ای دیداری و سینمایی فروکاست؟ اما پسر شائول فیلمی است که با هیجان، بی پروایی و با شمایلی تازه اعماق تازه ای از اشمئزاز را رو می کند.

_SonOfSaul_makingof_003.jpg

 

داستان حول محوری جنون آمیز می چرخد: ماموریت شائول آزلندر، عضو دسته های ویژه زندانیان یهودی، که نقشش را گزا روهریگ شاعر و نابازیگر به نحوی پر تنش ایفا می کند، و رفتاری به فراخور موقعیت بی روح و زخم خورده بروز می دهد. شائول در حالی که ماشین وار وظایفش را انجام می دهد، سعی می کند نگذارد جسد پسربچه ای، که مدعی است پسر خودش است، مثله و سوزانده شود، به امید اینکه خاخامی در میان زندانیان پیدا کند و پسرک را در بین این کستار به طور رسمی به خاک سپارد. این انگیزه ی نه چندان معقول طرح داستانی حداقلی فیلم را به جلو می برد: جستجوی تزکیه از طریق ایثار، عمل از سر ایمان در دنیایی ورای فهم. با به خطر انداختن جانش، شائول برای خود هدفی تعیین می کند، روشن کردن بارقه ای از انسانیت در برخورد با توحشی به غایت غیرانسانی.

پیش نیاز فیلمنامه را آزادی عمل بسیار ناواقع گرایانه شائول در اردوگاه شکل می دهد، که به وی و همچنین به ما این امکان را می دهد تا شاهد ساختار قدرت و فریب کاری های درون گروه ویژه زندانیان باشیم، همه رشوه های رد و بدل شده، سرقت ها، و سازو کارهای کشتار دسته جمعی در مقیاس صنعتی. از لحاظ تجربه ی سینمایی خاصی که در فیلم شاهد آن هستیم و راه را برای انگیزش احساسات تلطیف شده و همذات پنداری می بندد، فیلم پسر شائول آنتی تزی برای فیلم هلوکاستی اسپیلبرگ است، اما هر چقدر هم که لاسلو نمش در این راه بیشتر تلاش کند، باز همچون فهرست شیندلر، با فاصله از واقعیتی می ایستد که به دنیال دست یافتن به آن است. دوربین با تجربه ماتیاس اردلی بدون توقف با قهرمان فیلم همراه است، هماره به دنبال و یا در کنار اوست و به صورتی که این کار توهمی از بی واسطگی را در تماشاگر پدید می آورد. توهمی که از غرق شدن در این دوزخ ساخت بشر به تماشاگر دست می دهد.

son-of-saul.jpg

 

قساوت های نشان داده شده در فیلم معمولا بیرون از پرده، تار و مبهم هستند، و در قالب صداهایی قساوت آورتر از تصویر می نشیند، مجموعه ای از سر و صداهای بدیمن، اپرایی ناموزون از مویه ها، ضرب و شتم ها، و قصابی ها به گوش می رسد که بر شنیع بودن صدای فیلم تاکید می کند. از فکر کردن به اینکه چه چیزهایی در زمان فیلمبرداری و صداگذاری این فیلم گذشته، لرزه بر تن آدم می افکند: چگونه می شود از سیاهی لشکرها خواست که صدای مرگ ناشی از خفگی با گاز را در بیاورند؟ چگونه می شود حرکت گروه های ویژه کارگران زندانی در نقل و انتقال زنان برهنه را طراحی و هماهنگ کرد؟ در کل، پسر شائول به خاطر مهارت فنی و زیرکی استوارش فیلمی است که در گونه فیلم های اکسپلویتیشن قرار می گیرد و متاسفانه برای تجربه اش احتیاجی به هیچ شهامتی هم نیست.

بهره گیری با ظرافت نمش از دیدگاه ذهنی و سوبژکتیو، با ترفند به تماشاگران تلقین می کند که شما هم در جریان ماجرا افتاده اید و اگر زندگی در آشوتیس جهنم بر روی زمین بوده، هم اکنون دیگر می شود حسش کرد، و اگر این کار را بتوان بدون از دست دادن مشاعر انجام داد، پس شرایط آنچنان دهشت انگیز نبوده است. این نتیجه گیری مایوس کننده همه فیلم هایی است که فارغ از سبک مطبوع شان درباره هلوکاست ساخته شده اند؛ از زندگی زیباست روبرتو بنینی تا دغل بازان استفان روزویتسکی، همگی امر درک ناپذیر را قابل فهم جلوه می دهند، و از این رو آن را بی ارزش می کنند. پسر شائول اما مدعی است که ما را واداشته تا همه آن امر درک ناپذیر را احساس کنیم، به چشمان خود ببینیم و با گوش هایمان بشنویم که در آشوتیس چه افتاده است و تنها همین ادعا فیلم را به اثری ریاکارانه و متظاهرانه تبدیل می کند.

Son_Of_Saul.jpg

 

نمش کاری به دلالت اخلاقی نسل کشی ندارد و سرراست به سراغ تابوها می رود: ممنوعیت استفاده از تصاویر هلوکاست توسط کلود لانزمن در فیلم شوآه را کناز می گذارد، ملاحظات درست سیاسی را با جسارت های سینمای اش به سکوت وادار می کند و این ها دلایلی هستند برای اینکه نمش به فکر سرگرمی است. نمش به قدری نبوع دارد که بر روی بسیاری از موضوعات انگشت بگذارد و از طرفی همه را با زیرکی و رندی خاصش نیمه کاره رها کند چون می خواهد با آشوتیس و شوآه! مخلوقش سرگرمی ایجاد کند و نه بیشتر. مثلا موضوع قربانی منفعل بودن را در فیلم بوسیله نمایش دادن اتفاق شورشی که 7 اکتبر 1944 در آشوتیس رخ داده به بحث می گذارد، و سرراست با مسئله تصویرسازی و مشروعیت آن دست و پنجه نرم می کند، در فیلمی که با دوربین 35 میلیمتری و با قاب آکادمی فیلمبرداری شده، و به طور تلویحی به عمق فیلمبرداری و تاریخمندی رسانه رسوخ می کند. حتا در صحنه ای به مقاومت بوسیله فیلمبرداری می پردازد، آنگونه که زندانیان واقعی در پائیز 1944 سعی کردند با دوربینی قاچاقی انجام دهند، اما این تلاش های نبوغ آمیز نیمه کاره باز نمی توانند از حد سرگرمی فراتر بروند و تبدیل به بحثی مستدل شوند.

پسر شائول یک فیلم هیجان انگیز و سرگرم کننده است که به طور کاملا عمدی زشت و وقیح ساخته شده است، داستانی خوش ساخت از عملی شنیع که بر روی توان غافلگیری موضوع خود حساب کرده است؛ اما در انتها به یاد جمله یکی از بازماندگان هولوکاست می افتیم که : "رمانی در مورد آشوتیس نه یک رمان خواهد بود و نه در مورد آشوتیس." حالا پسر شائول نیز این سخن را با قاب سینما تصدیق کرده است که این فیلمی در مورد آشوتیس نیست. نمش اردوگاه ها را چشم نواز از کار در آورده اما این تنها مخلوق ذهنیات اوست؛ حاصلی است از نظریه های مورد علاقه اش و نه برخاسته از رنج های حقیقی تاریخ. پس این فیلمی در مورد آشوتیس نیست!

sonofsaulgezarohrigrifleathead-628x348.jpg

بازیگران: گیزا روریگ ـ لونته مولنار و

فیلم‌نامه: لازلو نمش ـ کلارا رویر

کارگردان: لازلو نمش

۱۰۷دقیقه؛ محصول مجارستان؛ سال ۲۰۱۵

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید