برای درک فیلم های این دهه، باید دو جنبه مهم فیلم های دهه 90 را لحاظ کرد، یکی پرداختن به مسائل اجتماعی و آگاهی دهنده و دیگری پرداختن به سبک های جدید و کم هزینه تر که از نیمه دوم این دهه شروع می شود. در اینجا 15 فیلم که نشان دهنده اوضاع فیلمسازی این دهه سینمای بریتانیا است را با هم مرور می کنیم.
1- فول مانی / The Full Monty / 1997
فیلمی کمدی و موزیکال که پیتر کاتنیو کارگردانی کرده و داستانش مربوط به شش مرد است که کارشان را در کارخانجات شفيلد انگلستان از دست داده اند، مأيوس و مستأصل تصميم مي گيرد يک «نمايش» راه بيندازند. آنان مورد تمسخر و تحقير دوستان و آشنايان قرار مي گيرند و ناگزيرند پنهاني و پراکنده زیر نظر زنی رقاص تمرين کنند. اما سرانجام نمايش خود را با موفقيت روي صحنه مي برند.
2- قطار بازی / Trainspotting / 1996
قطار بازی هنوز هم موفقترین و پُر سر و صداترین فیلم دنی بویل است که اصولاً جنجال و شلوغی را دوست دارد، چه در سینما و چه حاشیههایش. قطار بازی که عنوانش را از یکجور بازی گرفته، از دل روایت مستندگونهٔ عیاشیها و چرندگوئی بیوقفهٔ چند جوان هپروتی انگلیسی، قصد دارد همهٔ مظاهر و مؤلفههای فرهنگ پاپ این روزها را به نقد بکشد و نیش و کنایهای نثار نسل بیهدف و فاقد آرمانی کند که به نظر کارگردان، کاری جز دود کردن و ساقیگری و مزخرف گفتن ندارند. اگر هدف فیلمساز بیزار کردن تماشاگر از این همه بطالت و لاابالیگری است، قطار بازی را باید فیلم موفقی بدانیم. جلوهگری کارگردانی بویل خیلی مدیون ضرباهنگ تد و دیوانهوار و گفتوگوها و نماهاست که به ضرب موسیقی، قرار است تماشاگر را تا آخرین لحظه رها نکند. مکگرهگور با این فیلم راهش را به سوی ستاره شدن باز کرد و آمار فروش فیلم در انگلستان بیسابقه بود، تا جائیکه از آن بهعنوان یک ̎فیلم ـ کالت̎ (فیلمی برای ̎سرسپردگی̎) نام میبرند.
3- ناتینگ هیل / Notting Hill / 1999
فیلمی کمدی و درام با حضور جولیا رابرتز و هیو گرانت که موفق شده نامزد سه جایزه گلدن گلاب شود و راجر مایکل آن را کارگردانی کرده و ریچارد کرتیس فیلمنامه اش را نوشته است. داستان هم از آنجا شروع می شود که «ویلیام تاکر» (با بازی هیو گرانت) در محله ی ناتینگ هیل (غرب لندن) کتاب فروشی دارد. یک روز «آنا اسکات» (با بازی جولیا رابرتز)، ستاره ی امریکایی که به لندن آمده تا در فیلمی بازی کند، در حال گشت و گذار وارد مغازه ی «ویلیام» می شود و کتابی می خرد. اما ارتباط این دو که قاعدتا باید در همین جا تمام شود، ادامه پیدا می کند و پس از چندی به رابطه ای عاطفی تبدیل می شود.
4- گور کمعمق / Shallow Grave / 1994
فیلم بیشتر یک ̎فیلم سیاه̎ جدید است، بیش از آنکه یک نو هیچکاکی محض باشد، در عینی که با توجه به لحن گزندهاش و البته توجه و علاقه و اصرار منتفدان انگلیسی، نوعی ̎کمدی سیاه̎ برای مخاطب اصل فیلم ـ تمام بریتانیا ـ به شمار میآید، حتی آنان بحث را به این محدوده کشاندهاند که این یک کمدی سیاه اسکاتلندی است تا یک فیلم انگلیسی، چرا که دارای طنز سیاهی در حد فرهنگ اسکاتلندیهاست. اختلاف فرهنگی و تفاوت زاویهٔ دید باعث میشود که مخاطب غیربومی نوع طنز را کاملاً حس و درک نکند، پس آنچه میماند، ظاهر ̎سیاه̎ فیلم است: مجموعهای از توطئه، سوءظن، و روابط بیمارگونه که در زیر سطح ظاهری و سالم قرار دارند. فیلم اما برای تماشاگری که از مشکلات سینمای انگلستان دور است، اثری الکن و جانیفتاده به حساب میآید، به خاطر در نیاوردن روابط در این مثلث، گرایش مردان به زن، هوش غریزی زن، مسخ و تغییر حال یکی از شخصیتها و ... بنابراین فیلمی جانیفتاده و سادهانگارانه مانده است. تنها نکات جذاب و تازه فیلم، حفظ مسیر یک خطی فیلم است، چرا که فیلم هیچ لزومی به دادن اطلاعات اضافه به مخاطبان نمیبیند، چرا که از ابتدا با تکگوئی از شخصیت (مردهٔ) فیلم آغاز میشود و تقریباً میکوشد که همهچیز را از دیدگاه او ـ که طبعاً اطلاعاتش ناقص است ـ توضیح دهد. اما این تمهید ظریف که به سبک و سیاق ̎فیلم سیاه̎ تعلق دارد، مشکلات فیلم را رفع نمیکند. بویل میکوشد یک الکساندر مکندریک باشد، اما نه به قالب ̎فیلم سیاه̎ (یا کمدی سیاه) میرسد (تا آن را بشکند) و نه میتواند چیز تازه (یا حتی دیگری) ارائه دهد.
5- چهار عروسی و یک تشییع جنازه / Four Weddings and a Funeral / 1994
چارلز̎ (گرانت) همراه با دوستانش معمولاً در مراسم ازدواج دیگران شرکت میکند، اما نه او و نه دوستانش هیچکدام زندگی زناشوئی را تجربه نکردهاند. ̎چارلز̎ در یکی از این مراسم، ̎کاری̎ (مکداول) را میبیند و شیفتهٔ او میشود. ̎کاری̎ شبی را با ̎چارلز̎ میگذراند و روز بعد به امریکا میرود. دو ماه بعد، در یک مراسم عروسی دیگر در لندن، ̎چارلز̎ دوباره ̎کاری̎ را میبیند که نامزد کرده است، اما همچنان محبتش را به او ابراز میکند. در مراسم ازدواج ̎کاری̎، ̎چارلز̎ در مییابد که ̎فیونا ̎ (تامس) مدتهاست او را دوست دارد، اما سکتهٔ قلبی یکی از دوستانشان و مرگ ناگهانی او باعث میشود تا به تشییع جنازه بروند و به آن موضوع نپردازند. ده ماه بعد ̎چارلز̎ تصمیم میگیرد با یکی از دوستان سابق خود ازدواج کند، اما وقتی بار دیگر ̎کاری̎ را میبیند که از همسرش جدا شده، تغییر عقیده میدهد.
فیلمهای با موضوع ازدواج معمولاً دو ساعت جشن در فضائی شلوغ را تداعی میکنند، اما کمدی نیوئل فراتر از این میرود و به روایتی دربارهٔ جادوی عشق حقیقی بدل میشود. او سعی میکند هرکدام از ازدواجها را در لوکیشنی متفاوت نشان دهد، اما آدمها، مراسم صرف غذا، و صحبتهای تکراری و کسلکننده همه یکی هستند و زمانی که نوبت ازدواج ̎چارلز̎ میرسد، تماشاگر آرزو میکند ای کاش این فیلم فقط دو عروسی و یک تشییع جنازه داشت!
6- عریان / Naked / 1993
عریان جهشی ناگهانی است از هجویههای آرام قبلی مایک لی دربارهٔ زندگی خانوادگی طبقات فرودست انگلیسی به دنیای تیره و تار و پیچیدهٔ جوانانی سرگشته، که به راه و رسم زندگی معقول شهری تن ندادهاند ( ̎جانی̎ شغل و موقعیت خانوادگی ̎ لوئیز̎ را تحقیر میکند). به رغم تفاوت در خلق و خوی شخصیتها و به ویژه برجسته شدن خشونت، عریان اساساً شیوهٔ چند شخصیتی فیلمهای مایک لی را با تب و تاب و هیجان بیشتری ادامه میدهد، ضمن اینکه وجوه اجتماعی مفروض فیلم ـ مثلاً مسئلهٔ بیخانمانی و خیابانگردی در لندن ـ تا حد زیادی تحتالشعاع سفر حماسی پوچگرایانهای قرار میگیرد که در آن همراه شخصیت جسور و دمدمی ̎جانی̎ ـ با بازی درخشان تولیس ـ هستیم، همسفری که به سختی میتوان با او احساس نزدیکی کرد.
7- خرید / Shopping / 1994
فیلم پل آندرسون نمونهٔ کامل سینمائی است که در اوایل دههٔ ۱۹۹۰ در انگلستان به وجود آمد تا این سینما را از وضعیت نمایش در یکی دو سالن هنری شهرهای مختلف جهان به سینمائی با تماشاگر انبوه و عام برساند. خرید یک اکشن کاملاً سنتی و البته خوش سلیقه و درست چیده شده است که از نمونههای هالیوودیاش کم نمیآورد، همانند آنها شخصیتپردازی را قربانی تعقیب و گریزهای هیجانانگیز و درگیریهای خیابانی میکند و از اینکه تماشاگرش را روی صندلی میخکوب کند، شرمگین هم نیست. فیلم در زمان نمایش از سوی روشنفکران انگلیسی با واکنشهای تندی روبهرو شد. همانطور که از سوی طرفداران سینمای انگلستان هم به سطحی بودن در حد اکشنهای هالیوودی متهم شد. از نخستین نقش آفرینیهای فراست و لو و از جمله فیلمهای جوانانه دههٔ ۱۹۹۰ که مثل همیسه با یاغی بیهدف (نیکلاس ری، ۱۹۵۵) مقایسه شد.
8- برزد آف / Brassed Off / 1996
فيلم (Brassed Off) ساخته کارگردان انگليسي «مارک هرمن» به مخمصه و مشکلات معدنچیها میپردازند. فیلم را خود مارک هرمن نوشته و پرداختن به مسائل اجتماعی و سیاسی در دل فیلم موج می زند داستان فیلم داستانی واقعی است و لوکیشن فیلم روستایی کوچک در یورکشایر جنوبی است که همان جای اصلی است که اتفاقات برای اشخاص و کارگردان معدن اتفاق افتاده است. مشکلاتی که از استخراج معادن زغال سنک بر سر اهالی روستا می آید و در این بین داستان عاشقانه ای هم در جریان است گلوریا با بازی تارا فیتزجرالد عاشق اندی با بازی ایوان مک گرگور می شود و در طول داستان حوادثی برایشان و روستاییان پیش می آید. از طرفی هم اهالی می خواهند جامعه خود را از دست سودجویان غاصب نجات بدهند. فیلم به طور صریحی در زمره فیلم های سیاسی قرار نمی گیرد و بیشتر یک موفقیت برای هرمن برای ساختن درامی قوی به همراه کمدی دلنشین است. موسیقی متن فیلم از جنبه های قوت فیلم شمرده شده است.
9- جنون شاه جرج / The Madness of King George / 1995
اهمیت کار نیکلاس هیتنر، پس از چند سال اجرای موفقیتآمیز نمایشنامهٔ بنت بر صحنهٔ تآتر، برگردان این اثر نمایشی به قالب سینماست، و این موفقیت تا به آنجاست که فیلم نه یک تآتر ـ فیلم شده یا فیلمی از یک اجرای تآتری بلکه اکنون اثری سینمائی است. این تنها به مدد انتخاب طراح صحنهٔ نابغه، کن آدام از مکانها و قصرهای واقعی (که در انگلستان، در هر گوشه و کنارش به چشم میخورند و هنوز مورد استفادهاند) یا طراحی لباس خیرهکننده (کار مارک تامپسن) نیست، حتی میشود گفت که هنوز شکل صحنه به صحنهای فیلم، به خصوص در بخشی که ما آرام آرام متوجه دیوانگی شاه میشویم، وجود دارد و این بخشها هنوز مجزا از هم و پاره پاره ماندهاند، بلکه به مدد تداوم بازیگری در کار هوتورن و میرن و پرداخت سینمائی به چنگ آمده که صحنه را از حالت یک ̎سن تآتر̎ در میآورد و دوربینی که بیش از یک ثبتکننده است، دخالت میکند و حتی در صحنههائی، مثل صحنههای شکنجه (بستن شاه به صندلی و درمان طولانی او) جانبداری هم میکند، و نیز به مدد حرکت دوربینی که به فیلم ضرباهنگی سینمائی بخشیده است. شخصیتپردای هیتنر ـ بنت ـ هورتون از شاه: روحیهٔ روستائی، غیر اشرافی و انسانیاش و نیز رگهای بسیار ظریف از طنز و شوخطبعی که در این شخصیتپردازی به کار رفته شخصیت را چند بعدی و برجستهتر نشان میدهد، اما در هر حال مثل اغلب فیلمهای این ̎نوع̎، با این سینمائی است بر مبنای دو عنصر صحنهآرائی و لباس و بازی بازیگرانی که به مدد ماهها اجرای صحنهای در بار آوردن شخصیت، تبحر یافتهاند و حالا با تبدیل تکگوئیهای طولانی به قطعات و عبارات کوتاهتر و تقطیع همزمان با تدوین فیلم به آن جان دادهاند.
10- روزی دراز به پایان می رسد / The Long Day Closes / 1992
درامی بیوگرافی است که ترنس دیویس کارگردانی کرده و داستان فیلم حول محور زندگی پسری ۱۱ ساله به نام "بود" و اعضای خانواده وی است. بود که بتازگی وارد مدرسه ای جدید شده و تلاش می کند خود را با شرایط مدرسه وفق دهد، جایی که مدام به او زور میگویند، همیشه برای فرار از مشکلات در یک سینما مخفی میشود.
دیویس با سبکی مجلل تر جو تلخ و شیرین خانواده ای را بعد از مرگ پدر بازسازی می کند. حرکات آهسته دوربین و دیزالوهایی که با تغییر شرایط نوری هماهنگ است و آوازهایی که در حکم پل صوتی هستند. کنش های زمان های مختلف و دیناهای واقعی و تخیلی را به شیوه ای ناملموس به هم وصل می کنند.
فیلم مثل فیلم سینما پارادیزو به علاقمندی و سینما دوستی پسری می پردازد که در زیر پروژکتورهای روشنایی سینما احساس امنیت می کند و عشق سینمایی بودن خود دیویس را روایت می کند و عاشقانه ای برای سینماست. و در واقع دوران کودکی کارگردان در سال 1950 در لیورپول را نقل می کند. این فیلم با یک سری تصاویر غیرواقع گرایانه شباهت عجیبی به سینما پرادیزو دارد ترکیب تمایلات بلوغ پسر به همراه مسائل دینی و موسیقی هم بیشتر به فیلم "بازی برای امروز" ساخته آلن کلارک در سال 1974 شبیه است.
11- رازها و دروغ ها / Secrets and Lies / 1996
پس از عریان (۱۹۹۳)، شاهکاری که فضا و لحنی متمایز از درامهای طبقه متوسط قبلی مایک لی داشت، رازها و دروغها بازگشتی است به قلمروی آشنای لی و یک شاهکار دیگر. مدرک دیگری درباره این که نحوه کار لی با بازیگر در سینمای امروز جهان تا چه حد استثنائی و غنی است. طبق معمول لی، فیلمنامه تمام شدهای در کار نبوده و بداههپردازی، تعیین کننده کیفیت نهائی صحنهها بوده است. نتیجه، ملودرام پیچیدهد و نافذی است درباره "رازها و دروغها"ی زندگیهای کوچک و خانوادههای از هم گسیخته. شخصیتهای معمولی و عاری از فریبندگی لی توجه تماشاگر را همچون یک "ستاره" به خود جلب میکنند. بهویژه بلتین در نقش "سینتیا" توفانی از احساس، رنج و محرومیت برپا میکند.
12- بقایای روز / The Remains of the Day / 1993
تاب مشهور و جایزهٔ بردهٔ ایشیگورو، حالت دفترچه خاطرات حسرتبار پیشخدمتی را دارد که سالها سرگرم در انجام وظیفه، به گذشت زمان و آنچه پیرامونش میگذشته، بیتوجه بوده است و وقتی به خود آمده که دیگر دیر شده است. دستمایه، به رغم ژاپنی بودن نویسنده به معنی کامل کلمه ̎انگلیسی̎ است و فیلم همانقدر دربارهٔ عمر بر باد رفتهٔ ̎استیونز̎ محجوب (با بازی بس کنترل شدهٔ هاپکینز) است که دربارهٔ دگرگونیهای انگلستان در فاصلهٔ پیش و پس از جنگ جهانی دوم. سهگانهٔ آیوری / مرچنت / جهابوالا با مهارت، قطعهای مجلسی را اجرا میکنند که مصر است تمی یکسان را در تمام موومانهایش تکرار کند و لحن دلتنگکنندهای را دارد. خبری از یک لارگوی تغزلی یا یک آلگروی سریع نیست و تمام قطعه از متانت یک آدجوی طولانی و فکورانه برخوردار است.
13- شکسپیر عاشق / Shakespeare in Love / 1998
فیلمی است در ژانر درام و رومانس که جایزهٔ اسکار بهترین فیلم را در سال ۱۹۹۸ بدست آورد. بخش عمدهٔ داستان این فیلم، تخیلی است ولی بخشهای کوچکی از آن با حقایق زندگی شکسپیر منطبق است.داستان در زمان ملکه الیزابت اول و سال ۱۵۹۳ اتفاق می افتاد. زمانی که به گفته اول فیلم اوج شکوفایی تئاتر بوده است.با اینحال تئاتر مخالف زیادی داشته است.در آن زمان دو تئاتر معروف در لندن مشغول به کار بوده اند. «تئاتر کرتین» در شمال شهر که صاحبش «ریچارد باریج» از هنرپیشه های معروف بود و دیگری «تئاتر رز» که توسط تاجر ورشکسته ای به اسم «فیلیپ هنزلو» اداره می شد. هنزلو به شخصی به نام «هیو فنیمن» بدهکار بود و برای اینکه از شر بدهکاری و همینطور شکنجه های او راحت شود به او پیشنهاد کرد که در کار جدید و کمدی ای که شکسپیر برای او مینویسد به اسم «رومئو واتل، دختر دزدان دریایی» سهیم باشد. فیلمنامه ی «شکسپیر عاشق» درباره ی داستان نوشته و اجرا شدن نمایشنامه ی «رومئو و ژولیت» نیز هست. روایت فیلمنامه از روند نگارش و اجرای «رومئو و ژولیت» با داستان این نمایشنامه و بافت سیاسی-اجتماعی که این نمایشنامه در آن اتفاق می افتد نیز پیوندهای مهمی برقرار می کند. از سویی «عشق» که مضمون و موضوع اصلی نمایشنامه ی «رومئو و ژولیت» را شکل می دهد در پیوند با همین موضوع و مضمون در فیلمنامه ی «شکسپیر عاشق» قرار گرفته است.
14- بازی آشکار / The Crying Game / 1992
جادیگ (ویتاکر)، سرباز سیاهپوست انگلیس، توسط اعضای ارتش آزادیبخش ایرلند بوده و محکوم به اعدام میشود. ̎فرگوس̎ (ری)، مأمور اجرای حکم، عامدانه به ̎جادی̎ مهلت فرار میدهدو. با این همه ̎جادی̎ بر حسب تصادف کشته میشود. ̎فرگوس̎ به لندن میرود و سراغ ̎دیل̎ (دیویدسن)، دوست ̎جادی̎ را میگیرد.
فیلمی که اگر کسی چرخش ناگهانی فیلمنامهٔ آن را از ̎سیاست̎ به ̎عشق̎ هضم کند، لذتبخش خواهد بود، در غیر اینصورت با آن هیچ ارتباطی برقرار نخواهد شد! با اینکه رابطهٔ میان ̎فرگوس̎ و ̎دیل̎ به حد کافی جذاب و استثنائی است، با این حال برندهٔ اصلی فیلم، ̎جادی ̎ با بازی ویتاکر است.
15- گلنگدن ، قنداق و دو لوله تفنگ تازه شلیک شده / Lock, Stock and Two Smoking Barrels / 1998
بارزترین خصوصیت فیلم های گای ریچی، لحن دوگانه آنها در روایت، پرداخت سکانس های اکشن و دیالوگ نویسی است که هم طنز به نظر می رسند و هم جدی و مهیج و پر از تعلیق. این ویژگی، در کنار نمایش زد و بند گنگسترهای هجو شده و خرده روایت های زیادکه باعث روایت خارج از زمان او می شود و گاه زمان فصول متوالی را در فیلم های او پس و پیش می کند، دلایل اصلی شباهتی است که اغلب منتقدان سینمایی میان کارهای ریچی و آثار تارانتینو یافته اند و به آن اشاره کرده اند.جدا از تاثیرپذیری سبکی این دو از یکدیگر نمی توان شباهت زیادی بین شان دید وگرنه این دو در بسیاری از جهات سینمای متفاوتی دارند،خصوصا" موقعیت های گروتسک فیلم به کمدی های سیاه، طنز قوی و کارهای گای ریچی را نمی توان در تارانتینو دید.
"گلنگدن، قنداق و دو لوله تفنگ تازه شلیک شده" اولین فیلم ریچی بود که با بودجه محدودی ساخته شد و هیچکدام از شرکت انگلیسی حاضر به خرید و پخش آن نشدند تا یک شرکت آمریکایی حاضر به این کار شد و فیلم بعد از مدتی به یکی از پرفروشترین فیلم های تاریخ انگلستان تبدیل شد.فیلمی نوآورانه از ژانر کمدی سیاه که با وجود شخصیت های زیادی و پیچیدگی های فرمی لذت بخش و پر تنش است.کات ها و تدوین خاص گای ریچی از این فییلم هر چند برگرفته از وئدیو کلاب هایی است که ساخته بود اما امتیازات زیادی داشت.