در همان سال وی به خاطر تهیه کنندگی "گرگ وال استریت" به همراه مارتین اسکورسیزی نامزد بهترین فیلم شد که باز هم جایزه را به برد پیت، دد گردنر، جرمی کلینر، استیو مککوئین، و آنتونی کاتاگس برای "۱۲ سال بردگی" باخت. حالا سوال این است که مرد بیچاره ما چه باید بکند تا برنده جایزه اسکار شود؟
بخت و شانس از او روی برگردانده است
اول، اجازه بدهید ببینیم شانس و اقبال نامزد ما را چه کسانی از او گرفته اند
لئوناردو قبلا دو بار برای بهرتین بازیگر نقش اول مرد برای فیلم "هوانورد" در سال 2005 و برای فیلم "الماس خونین" در سال 2007 نامزد دریافت جایزه شده بود اما جیمی فاکس برای ری و فارست ویتاکر برای آخرین پادشاه اسکاتلند دست رد به سینه او زدن و هر دو سال جایزه را از او ربودند. در سال 1994 نیز برای بازی در فیلم "چه چیزی گیلبرت گریپ را آزار میدهد" نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شده بود که آن دفعه نیز تامی لی جونز برای فیلم "فراری" جایزه را از دست لئوناردو قاپید. همچنین در سال 2014 دی کاپریو با نقش آفرینی فوق العاده در فیلم "گرگ وال استریت" نامزد هم بهترین فیلم و هم نامزد بهترین بازیگر نقش اول مرد شد با اینکه حلقه منتقدان و همچنین خود متیو هم او را تحسین کردند باز اسکار از دست تان او در رفت. این ها باعث می شود تا لئوناردو را بدشانس بدانیم.
او بیش از حد خودش را با همه چیز سازگار می کند
با موفقیت در سال 1993 با دو فیلم "زندگی این پسر" و "چه چیزی گیلبرت گریپ را آزار میدهد" لئوناردو شروع خوبی را تجربه کرد با اینکه هنوز در مراحل نوجوانی بود بسیار خودش را با شرایط هر دو فیلم وفق داد و توانست تحسین همه را برانگیزد و این سازگاری نوجوانانه را در فیلم تاتیاتیک به سازگاری جوانانه پیوند داد و تبدیل به یکی از بازیگران درجه یک هالیوودی شد.
وقتی به گذشته بازی های دی کاپریو نگاهی می کنیم نمی توانیم اشتباهی در مسیر بازیگری او پیدا کنیم اما آنچه مورد پسند آکادمی بوده نه این سازگاری بلکه ظاهر شدن دراماتیک در فیلم بوده به همین خاطر جایزه را متیو مککانهی و دانیل دی- لوئیس با بازی های درام خودشان تصاحب می کردند که خواسته اسکارنشین ها نیز بود.
در واقع، لئوناردو دی کاپریو به عنوان یک بازیگر حرفه ای به معنای موردنظر آکادمی ظاهر نشد هر چند در بسیاری از فیلم ها در جایگاه بسیار خوبی قرار گرفته است.
او در بازیگریش "حیله گری و تقلب" نمی کند
در فیلم "چه چیزی گیلبرت گریپ را آزار میدهد" وی در نقش آرنی پسری عقب مانده ذهنی را بازی می کند اما بازیش با توجه به اینکه می توانست عواطف بیننده ها را با حرکات فیزیکی و تیک های عصبی اش برانگیزاند چندان به مذاق آکادمی نشین ها خوش نیامد و شاید بشود گفت خودش هم چندان نخواسته تا احساسات آنها را لکه دار کند!
مککانهی وزنش را کاهش می دهد، کالین فرث ادای لکنت زبانی در سخنرانی پادشاه در میاورد، جیمی فاکس در ری ادای کورها را در میاورد اما لئوناردو به هیچ کدام از این ادا در آوردن ها نزدیک هم نمی شود انگار خودش است که در نقش فرو رفته است.
وقتی بهترین کارش را می کند متوجه آن نیست
سخت است یک فیلم "با ارزش اسکار" را تعریف کرد، به ویژه بعد از "جاذبه" که همه جوایز را از سال 2014 به چالش کشیده اما بسیاری از فیلم های ارزشمند این سالها تمایل دارند بیشتر به موضوعات غنی مطرح در سال بپردازند. "12 سال بردگی" و "تئوری همه چیز"نمونه های خوب این سالها برای بررسی موضوعات روز و دراماتیک هستند در صورتی که اگر شما به فیلم های بزرگ و حرفه ای لئوناردو دی کاپریو نگاهی بیندازید مثل جزیره شاتر، رومئو و ژولیت، مولفه هایی که در فیلم های بالا گفته شد را نمی توانید در آنها پیدا کنید. خود لئوناردو نیز چندان تمایلی برای بازی در چنین نقش هایی ندارد. اما فیلم هایی هم که بازی کرده تحسین منتقدان را در پی داشته ولی باز آکادمی چندان توجه ای به او نکرده اند و شاید خودش هم جندان توجه ای برای به دست آوردن دل آنها نکرده است.
شرکت های فیلمسازی از او سوءاستفاده می کنند
کافی است نام دی کاپریو در پوستر فیلمی به چشم بخورد تا کیفیت فیلم را تضمین کند. اگر لئوناردو نیز به بازیگران اطرافش مجال می دهد تا از تجربه ها و دانشی که آنها می دانند در او نهفته است استفاده کنند با وجود لئوناردو در فیلم آنها مطمئن هستند که او به سان لنگری فیلم را برقرار نگه خواهد داشت.
با این حال، وقتی نوبت دادن جایزه ها می شود کریستوف والتز در "جانگوی رها شده" تارانتینیو بیشتر از دی کاپریو تحسین می شود؛ همچنین در "دارو دسته نیویورکی" دی- لوئیس و در "مردگان"، مارک والبرگ و در "هوانورد" کیت بلانشت و در "تایتانیک" کیت ونسلت، ارج و قرب بیشتری از دی کاپریو دریافت می کنند!
قیافه اش
از "زندگی این پسر" به بعد، لئو به عنوان یک دلبر عاشق تبلیغ شد، حتی در رومئو و ژولیت تا مرز پسری زیبا و عاشق پیشه معرفی شد که دل از دخترها می برد تا اینکه طلسم این گونه تبلیغات با بازی در تاتیانیک هم به نوعی قویتر شدن و هم شکست. او بعد از این فیلم سعی کرده از نقش های پر رزرق و برق دار فاصله بگیرد و نان و هنر چهره زیبایش را نخورد و به سمت مولفه های دیگر سینمایی برود همان مشکلی که جانی دپ و تام کروز نیز به نوعی درگیرش بوده اند.
اما به یاد هم داشته باشید که پل نیومن بازیگر مشهوری که توانست با استعداد طبیعی و قیافه خدادادی اش شش بار نامزد دریافت جایزه شود.