سی و یک نما- نمایش "گردش عادی خون و برف" با تک پرسوناژ خود بر روی صحنه ای که در تعامل نسبی با تماشاگران است و معنا کننده کلاس های تشریح می باشد، قرار است که چه چیزی را هویدا نماید؟ فریبا کلانتر در نقش استاد دانشکده پزشکی میخواهد همزمان با تشریح جسدی، واگویه های درونی خود را برای شاگردانش شرح دهد. در واقع او با چاقوی جراحی در دستانش هر لحظه که بخشی از جسد مقابل دیدگانش را می شکافد، بخشی از درونیات خود را برون افکنی می کند. هر چقدر او چاقوی عینی اش را به آرامی و با ریتمی تسلی بخش بر پیکره بی جان مقابلش میکشد، تیزی تیغ ذهنی اش، جان او را بیشتر و بیشتر میخراشد.