محمدحسین مهدویان: یک سکانس مشمئزکننده
بازی بَد محمدحسین مهدویان در تک سکانسی از زخمکاری بازگشت به کارگردانی وی، انقدر به چشم نیامد که پیراهن نازک و چسبان با دکمههای باز و حرکات زبان و لب او مشمئزکننده بود. تغییر در ژانر فیلمسازی برای هر کارگردانی قابل پیشبینی است اما بعضی از تغییرات را نمیشود هضم کرد.
ضمن اینکه بعید است "هادی قمیشی" بازیگر پیشکسوت در نقش املشی رضایتی به اینکه مهدویان علاقه خاصی به سکانسهای استخر و مردان لخت در هر سن و سالی دارد، داشته باشدو بیننده را هم، چنین حرمت شکستنهایی آزار میدهد.
رعنا آزادیور: بازی سرِپا و درست
بازی رعنا آزادیور در سریالهای اخیر، اکثر اوقات به دلیل نوع نقشهایی که بهعهده گرفته نزدیک به هم است اما این چیزی از توانایی او در ایفای نقش سمیرا کم نمیکند.گر چه ما در فصل اول با یک سمیرای کاملا مبتلا به شیزوفرنیا و تخریب شده و افسرده خداحافظی کردیم که تا این اندازه سرپابودن یکبارهی او در فصل دوم میتواند نشانه ضعف ساختاری فصل دوم باشد و نه بازی رعنا آزادیور.
الناز ملک: بازیگری خوب که به درستی وارد قصه شد
شخصیت سیما با بازی خوب الناز ملک که به نظر بهترین بازی در شخصیتهای اضافه شده به زخمکاری است را میتوان ویژگی مثبت بازیگری در فصل دوم این سریال دانست.
مهران غفوریان: یک نقش غیرکمدی باورپذیر
در اوایل فصل دوم زخمکاری باورپذیری مهران عفوریان در نقش کاملا متفاوت ، جدی و البته منفی "شفاعت" کمی سخت به نظر میرسید که به مرور زمان، بازی خوب وی ما را با این شخصیت همراه کرد.
مرتضی امینی تبار: بازیگر خوب اما نامناسب برای شخصیت میثم
اینکه یک بازیگر در نقشی مکمل بتواند توجه مخاطب را به خود جلب کند، دلیل برآن نمیشود تا بتوان بار یک سریال را به دوش او گذاشت. گریم بد مرتضا در نقش میثم پسر مالک که با ریشی سیاه، لاغری صورت و جثهاش را چند برابر به چشم میآورد هم در ناموفق بودن این کاراکتر که باید کاریزمای بالایی میداشت بی تاثیر نبوده و با وجود اینکه بازی او اصلا بد نیست اما ارتباط گرفتن با این شخصیت را دشوار کرده است.
جواد عزتی: آکساسوآرِ صحنه
تیتراژ با اسم "جواد عزتی" شروع میشود. مالکی که در پایان فصل اول کشته شد و حالا با ناشیانهترین شکل به زخم کاری بازگشته؛ از روایت تا اجرا، از فرم تا ساختار.
دلیل بازگشت مالک هم احتمالا این بود که بدون جواد عزتی، موفقیت فصل دوم به خطر می افتاد.
و حالا جواد عزتی در قالب مالکی که زخمکاری خورده، روانپریش است و از گوربرگشته با چهرهای آشفته، گاه و در بعضی قسمتها رونمایی میشود اما نه در حد و اندازهای که از بازی "جواد عزتی" و نقش مالک انتظار هست و به بیان دیگر، تاثیری در روند و تعلیق قصه ندارد.
الهه حصاری: ورودی خوب اما ناتمام
الهه حصاری در نقش کیمیا در ابتدای فصل دوم سریال زخمکاری، حضور و جایگاه خوبی داشت که بعد از آن از قصه محو شد و باید دید در آینده چطور به بازگشتِ زحمکاری ملحق میشود.
کامبیز دیرباز: بازی خوب اما غلوشده
طلوعی شخصیت کلیدی است که به زخمکاری اضافه میشود. شخصیتی که از هر نظر غلو شده است. یک سرگشتگی بین آدمی سنتی اما مدرن که اگر خاصهی این شخصیت هم همین است، در شخصیت پردازی موفق نبست، تا جایی که کامبیز دیرباز در ارائه این نقش بلاتکلیف مانده و به همین دلیل، هر جا که از بازی گلدرشت در نقش طلوعی فاصله میگیرد خوب است اما در بعضی از سکانسها، هم به نقش و هم به تواناییهای خود در بازیگری لطمه میزند.
سید جواد هاشمی: بازی به اندازه در نقشی که برای او نوشته شده
بعضی از بازیگران دوست دارند از نقششان جلو بزنند و همین موجب عدم باورپذیری یک شخصیت در فیلم یا سریال میشود. جواد هاشمی در نقش دستمالچی اما در فصل دوم زخمکاری حد و اندازه نقشش را میداند که به نظر میرسد در ادامه جایگاه بیشتری در قصه داشته باشد.