دو سه بار گلزار را در جعبه تلویزیون دیده بودیم که هیچ یک به دلمان ننشسته بود. حضورش در برنامه "شب شیشه ای" رضا رشیدپور که کم مانده بود میزبان ازذوق این اتفاق غش کند و از آن ناخوشایندتر اینکه این سوپراستار مرتب متذکر میشد که علاقه ای به این حضور نداشته و یکبار هم اواسط این برنامه زنده قهر کرد که برود اما وقتی متوجه شد که هر آن ممکن است رضا رشیدپورکه از بستگان پدرش هم هست، ممکن است سکته کند به درخواست رضا عطاران( سومین رضای ناراضی در استودیو) ماند و برنامه را به پایان رساند.
بار دیگر هم که او را در قاب تلویزیون دیدیم باز هم ناراضی بود و پر غرور که مخاطب خودمانی و از هر قشر تلویزیونی بفهمد و پکر شود.
به هر حال گلزار یک سوپراستار تجاری است که مسلما طرفداران بیشماری دارد اما همان بهتر که با کنسرت ها و در فیلم های سینمایی و شبکه خانگی از وجودش لذت ببریم.البته امیدواریم که در برنامه تلویزیونی و اجرا هم موفق باشد و در کنار هم لحظات خوب و سرگرم کننده ای داشته باشیم.
حالا گلزار در برنامه ماه عسل، مردمی ترین برنامه تلویزیون که برنامه ای برای تمام فصول نیست اما برای تمام مردم است و همه مخاطبین تلویزیون اگر باب سلیقه شان باشد در این مهمانی جایی دارند.
برنامه شروع شد. او آمد. مثل همیشه جذاب و خوش تیپ.احسان علیخانی رضا رشید پور نبود، همانطور به استقبال این سوپر استار سلام بمبئی رفت که به پیشواز فلان بیمار صعب العلاج در برنامه اش می رود .
گلزار آمد و روی صندلی نشست. صندلی که خیلی از قهرمان های ایرانی در طول این یک ماه روی آن نشسته بودندو چیزی نگفته بودند و حق مهمانی را ادا کرده بودند اما اولین کلام بازیگر "عاشقانه" این بود که : "چقدر این صندلی ناراحته!"
علیخانی توضیح داد که چند دقیقه بیشتر همراه مهمان برنامه نخواهیم بود و ما همچنان کنجکاو قصه ی موزیسین گروه آریان بودیم.
اما قصه او قصه ای نبود که جایش در ماه عسل باشد. تبلیغ یک سوپر مسابقه با اجرای یک سوپر استار در شبکه سه سیما.
برنامه معروف و جهانی "میلیونر شو" که حالا قرار است با نام "برنده شو"با اجرای محمدرضا گلزار روی آنتن شبکه سه سیما برود.
تمام مدتی که این برنامه بصورت رپورتاژ حق تایم ماه عسل را می خورد و چهره علیخانی هم چندان رضایتی از این اتفاق احتمالا تحمیل شده از سوی مدیران شبکه سه و اسپانسرهای قدرتمند این روزهای تلویزیون نداشت ، لحظه به لحظه ، سکانس به سکانس فیلم اسکاری "میلیونر زاغه نشین" از جلوی چشمم رد می شد...و گلزار خیلی زود رفت.
بخش دوم ماه عسل شروع شد و چه پارادوکس عجیبی بود
انتخاب قهرمان من از نگاه مردم و از میان هزار ویدئو ارسال شده که چهار قصه انتخاب شده بود:
سوگند و بچه های بی خانمان زلزله زده سر پل زهاب
مرد معلولی که نون بازویش را می خورد
پسر کوچکی که نان آور مادر فلجش است و ...چوپانی که دروغگو نبود.
این دو قسمت برنامه هیچ تناسبی با هم نداشت و...
رسالت سال ها ماه عسل با رپرتاژ یک برنامه میلیاردی تلویزیون به یک لحظه زیر سوال رفت. چه خوب که محمدرضا گلزار را در تلویزیون دیدیم اما...جای او در برنامه ماه عسل نبود.