راستی این عکاس همیشه در صحنه چه کسی است؟
این مرد سیاستمدار چپگرا اما معتدل در سن ۶۷ سالگی چطور تن به این عکس ها می داد؟ آیا مدارج عالی اش بود که می خواست با افتخار نشان همه بدهد و بگوید که من، محمد علی نجفی، یک نخبه علمی و فرزند ایرانم، یا اینکه بگوید من در سن ۶۷ سالگی انقدر دلم جوان هستم که از یک زن سی و پنج ساله دلبری کنم. اما واقعا نجفی چنین آدمی نبود. انگار مسخ شده بود، درست مثل حالا.
چرا با این عکس ها خودزنی می کرد و چرا دل همسری را می شکست که همین حالا هم مثل کوه پشت عشق چهار دهه زندگی مشترکش ایستاده.(که البته برای من قابل درک نیست)
تلویزیون و گزارش یک قتل:
کشته شدن یک زن جوان در برجی مسکونی؟ ظرف دو سه ساعت رسانه ای شد .نه صرفا در فضای مجازی بلکه در رسانه ی ملی
آن هم به این ترتیب که مقتول همسر دوم دکتر محمدعلی نجفی شهردار و وزیر سابق است. در حالی که حتی همسایه ها هم از هویت این خانواده که تنها دو هفته است به این مجتمع نقل مکان کرده اند، آگاه نبودند.
هنوز افطار نشده بود که سوتیتر(زیر نویس)شبکه خبر اعلام قاتل بودن نجفی را پشت سر هم روی خروجی می گذاشت....چرا!!؟
صحنه جرم، ورود ممنوع
و... حضور خبرنگاران ، چهره به چهره با متهم یا مجرم ظرف یکی دو ساعت ممکن شد، آزاد و بی دغدغه ، آزاد تا جایی که جلوی دوربین در حالی که نجفی در پس زمینه دیده می شود، خشاب آلت جرم را درقاب ها به رخ ما بکشند و دانه به دانه گلوله های کلت را بشمرند تا بچه هایمان هم یاد بگیرند که چطور باید گلوله را از خشاب بیرون آورد و یا اسلحه را مسلح گرد و این بسیار صحنه ی آموزنده ای بود.
همه سکانس ها میزانس داشت، دکوپاژ شده بود مثل صحنه ی کلیدی چای خوردن نجفی...
و این کلت رها شده:
واقعا چند اثر انگشت روی این آلت قتل بود که باید کاور شده، به مرکز جرم شناسی پلیس جنایی و پزشک قانونی منتقل می شد اما حالا تبدیل به اسباب بازی شده بود. درست مثل سریال های تلویزیونی مان که گاه قصه اش باورنکردنی است.
جالب اینکه حالا باید اثر انگشت خبرنگار ی که فرصت کرده تا خودی نشان دهد و احتمالا به اثر انگشت های دیگر از جمله مقتول خدشه وارد کرده است را حتما در نظر بگیرند تا مبادا بنده ی خدا، شریک جرم محسوب شود.
ظرف کمتر از بیست و چهار ساعت، ۵ ویدئو از نجفی پخش شد و برنامه ی ۲۰:۳۰ مصاحبه ای با او را روی آنتن برد.
راستی مگر قبل از اینکه وکیل متهم یا مجرم وارد ماجرا شود، اجازه ی مصاحبه با نجفی، قانونی بود؟
رسانه ی ملی از کی انقدر فعال شده که اسم اختلاس کنندگانی که کمر اقتصاد کشور را شکسته اند را تا مدت ها با حروف اول نامشان اعلام می کند و تصویرآنها را تار، اما یک چهره سیاسی را آنچنان خار و خفیف می کنند که آرزو می کنیم که ای کاش واقعا تصمیمش را عملی کرده بود و خودش را هم کشته بود.ما چقدر از زندگی خصوصی این دو مطلعیم و چقدر میترا استاد و هدف ازدواجش را با نجفی می دانیم که البته خدا رحمتش کند. برای قضاوت در رسانه ی ملی بسیار زود بود، چه در مورد نجفی و چه میترا استاد.
نجفی قربانی و بازیچه ی کدام جریان است و چرا تیتر روزنامه های هم سو با نگاه سیاسی او، بی رحمانه تر از تیتر روزنامه های مخالف اوست؟
چقدر سخت است اگر بک گراند تصاویر منتشر شده در تلویزیون مردی باشد که سال ها با او خاطره داشته ایم. گاه تاییدش کردیم و گاه به شدت با او مخالف بودیم .اما احترامش به جای خودش بود و حالا هم قصد تطهیرش را نداریم که قاتل، قاتل است.
اما چقدر سخت است دیدن تصویر مردی که با آرامش به همه ی سوال ها پاسخ می دهد و چه آرامش وهم انگیزی با آن چهره رنگ پریده. انگار با مرده طرفیم.
یک زن جوان کشته شده و این تاسف بار است، قتل نفس بهای گرانی دارد و این عدالت است، اما اینکه تلویزیون، در اقدامی بسیار نادر، سریالی جنایی و پر مخاطب را به سریال های ماه رمضانش اضافه کرد، به واقع جای بحث و تامل دارد و ای کاش توضیحی در این رابطه داشته باشد تا قانعمان کند