نمایش موارد بر اساس برچسب: روزنامه مردم سالاری

محمدحسین روانبخش: فاجعه در غزه چنان ابعاد غیر‌انسانی و ظالمانه‌ای پیدا کرده که حتی رژیم اسرائیل، که گاه به جنایت افتخار هم می‌کند، سعی دارد از زیربار آن شانه خالی کند. امروز دنیا شاهد مظلومیت آن‌هایی است که هیچ پناهی ندارند و سقف بیمارستان‌ها هم بر سرشان آوار می‌شود.

منتشرشده در گوناگون

هما گويا- ابراهيم خان حاتمي‌کيا! در دهمين جشن انجمن منتقدين و نويسندگان سينماي ايران ديدمت که روي صحنه آمدي تا از تو براي کارگرداني فيلم «باديگارد» تقدير شود. کت و شلوار پوشيده بودي بر عکس هميشه و گر چه معلوم بود که به اين نوع لباس رسمي ‌پوشيدن چندان عادت نداري اما همين کت وشلوار هم نشان مي‌داد که آمده‌اي تا بگوئي جدا نيستي از عده‌اي سينماگر و مردم واز طرفي ‌به عده‌اي ديگر تعلق يا تعلق خاطر خاصي نداري. سوز داشتي و نه دود.

منتشرشده در رسانه دیگر

هما گویا- دو ساعتي از نيمه شب گذشته! در اين شب‌هاي قدر،خواب به چشمان نمي‌آيد. روايت است که مي‌گويند دراين شب‌ها، شب بيداري هم عين عبادت است اما من فقط بيدار نيستم. يک فيلم همه ذهنم را مشغول کرده است. فيلمي به نام «ايستاده در غبار» که بهترين فيلم جشنواره امسال شناخته شد.چند روز پيش، همان روزي که بيست سرباز ميهن در يک سانحه جانشان را از دست دادند، در کانال تلگرام بخشي از فيلم ايستاده در غبار به همت خالقش محمدحسين مهدويان تقديم به اين جوانان شده بود. سکانسي که از فرمانده احمد متوسلاني نقل قول مي‌شد درباره نگاهش به رزمنده‌ها و سربازها:

منتشرشده در سینمای ایران

هما گويا -بهروز افخمي‌ از آن چهره‌هائي است که گاه لج آدم را در مي‌آورد از اعتماد به نفسي که به خودش دارد. او زماني خود را کانديداي نمايندگي مجلس کرد که کسي باور نداشت‌، يک فيلمسازايراني چنين جراتي به خود بدهد.اما کانديدا شد و راي هم آورد. حالا اينکه به عنوان نماينده اصلاح‌طلب در خانه‌ملت تا چه اندازه موفق بود و با حفظ جايگاه خود چقدر توانست حيات سينماي ايران را در آن دوره به حياط مجلس هم بکشاند در حوصله اين نوشته نيست اما راه را باز کرد براي اين باور که اهالي هنر و ورزش نيز مي‌توانند در صحن علني و غير علني مجلس کرسي داشته باشند. مي‌دانستم که بهروز افخمي ‌نويسنده و کارگردان خوبي است و مي‌دانستم که در چارچوب عقايد خودش، سياستمدار بدي هم نيست اما باور نمي‌کردم که در بازيگري هم تا اين اندازه موفق باشد. اجرا در حقيقت نوعي بازيگري است و او چه خوب بازي مي‌کند.

منتشرشده در رسانه دیگر
 
 
هما گویا (سی و یک نما)–امروز ،یادداشتی از بنده به بهانه اعتراض نماینده مردم کرمان به سریال شهرزاد در صفحه اول روزنامه "مردم سالاری" به چاپ رسیده که در ادامه مرور می کنیم.
مجلس شورای اسلامی کم کم به دوره ی جدیدش نزدیک می شود و دوباره مردم نقاط مختلف جغرافیائی کشورمان باید منتخبین و معتمدین  را به نمایندگی از خود راهی بهارستان کنند. روزگار پرسش ها و پاسخ ها و معدل گرفتن ها.یکی از راه های گاه بیراهه برخی نمایندگان،بهانه جوئی نسبت به فیلم و سریال های پرمخاطب است . راهی نه چندان دلنشین تا نماینده ای خودش را در دل همشهری ها جا کند .حالا هم نوبت رسیده به سریال پر طرفدار"شهرزاد" که دلگرمی این دوره بی رمق داستان گوئی و سریال سازی ، در قالب یک مجموعه خوش ساخت شبکه نمایش خانگی شده است.
 
پس از چند روز تعطیلی و درحالی که مردم کرمان داغدیده و نگران آنفولانزائی هستند که بیشترین حمله اش به شهر آنها بوده ، نماینده مردم کرمان و راور ضمن انتقاد از آنچه توهین صورت گرفته به مردم کرمان در سریال «شهرزاد» دانست ، خواستار برخورد وزیر ارشاد با این موضوع و توقف پخش سریال شهرزاد شد.جالب اینکه در اظهاراتش از کارگردان سریال با اسم "ح . ف" یاد کرده است که به نظر می رسد این مدل نام گذاری که مختص اختلاس گران و مفسدین اقتصادی و خرابکاران و قاتلین و مجرمان سیاسی است به حسن فتحی که نامش روی این سریال اظهر من الشمس است عجیب بوده و من اگر جای فتحی بودم حتما عکس العمل نشان میدادم چرا که به یقین توهین این نماینده محترم به او، پررنگ تر کرمانی بودن شخصیت اصلی شهرزاد اوست.
 
در خبرگزاری مهر آمده:
"نماینده مردم کرمان و راور در مجلس همچنین در تذکری به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اظهار داشت: اخیرا سریالی با عنوان «شهرزاد» به کارگردانی شخصی به اسم «ح. ف» در شبکه نمایش خانگی آمده که توهین جدی به مردم ولایتمدار و بصیر دیار کریمان شهر کرمان است.
زاهدی تاکید کرد: این مسئله جای تاسف دارد که اجازه پخش چنین سریال‌هایی را می‌دهند و لازم است نسبت به جمع‌آوری آن اقدام کنند و ما نیز شکایت به قوه قضائیه را در دست پیگیری داریم."
(کرمانی بودن "بزرگ آقا" با بازی درخشان علی نصیریان و خانواده اش به راستی توهین به مردم کرمان است؟آیا "دن کارلئونه" در شاهکاری چون "پدرخوانده " نماینده مردم ایتالیائی تبار آمریکا بود؟)
حسن فتحی کارگردان سریال «شهرزاد» و زخم خورده از حواشی سریال "در مسیر زاینده رود" هم فورا پاسخ داده است که:
"با ابراز تاسف از دلخوری هموطنان کرمانی نسبت به دیالوگی که در قسمت هشتم این سریال مطرح شد، گفت: جایگاه فرهنگی و اقتصادی رفیع مردم هنرپرور کرمان در تاریخ ایران بر کسی پوشیده نیست و این موضوع مایه مباهات است.
وی با اشاره به قسمت های بعد سريال «شهرزاد» متذکر شد: در بخشی از قسمت یازدهم سریال نه تنها معلوم می شود که خانواده شیرین كه در واقع شخصیت منفی و افاده ای قصه است کرمانی نیستند بلکه مردم نجیب و نازنین کرمان مورد ستایش قرار می گیرند."
همین استفاده از "ح.ف" بزرگترین نمونه در خلط مبحث است. اتفاقی که در برنامه فتیله ها افتاد به واقع یک توهین به اهالی آذری زبان بود که مسلم غیر عمد که امیدواریم به بخشش این مردم بزرگوار ختم شود اما در نیامدن یک لهجه و یا اصل و نسب یک شخصیت منفی به هیچ عنوان نباید موجب واکنش هائی شود که در شان مطرح شدن در خانه ی مردم نیست.
سریال "شهرزاد" حسن فتحی،برنامه "خندوانه" رامبد جوان، برنامه "نود" عادل فردوسی پور تنها کورسوهای امیدی است که می توانیم دلخوش شویم، شاید لهجه ی ترکی استانبولی که این روزها مردم ما بخصوص قشر آسیب پذیرتر جامعه را تغییرداده و کم کم دارد درفرهنگ شان هم نفوذ می کند،نجات دهیم .
در ادامه بد نیست اشاره کنم به مطلبی که تصادفا روز گذشته و قبل از این اتفاق روی سایت سی و یک نما رفته بود با این تیتر:
ای کاش "شهرزاد" قصه اش را روی آنتن تلویزیون می گفت/چطورمسیر زاینده رود "حسن فتحی" را به شبکه خانگی برد
یک خانه ی قدیمی در محله پامنار، آخرین باری بود که حسن فتحی را دیدم. سکانس آخر سریال "در مسیر زاینده رود" و حواشی به نظر من کاملا مقرضانه ، تا رقیب های قدرتمند از میدان به در شوند وآنتن تلویزیون بشود سه پایه ای برای ثابت نگه داشتن دیش ماهواره تا به جای "میوه ممنوعه"یکی از شاخص ترین سریال های ایرانی، "عشق ممنوع" ترک را دنبال کنیم.
خدمتتان عرض می کردم که حسن فتحی را آخرین بار آنجا دیدم.سکانس عروسی بود و با مینی بوس هنرور ها را ریخته بودند وسط حیاط قدیمی یک خانه تاریخی.اون روز این کارگردان کارکشته اما دلشکسته را تازه از بیمارستان آورده بودند سر صحنه. زیر فشار حاشیه ها کارش به اورژانس و بیمارستان کشیده شده  وحالا بد جور بد اخلاق شده بود وگوشه ی پر عصبانیتش من را هم گرفت و گر چه به دعوت اسماعیل عفیفه آنجا بودم ،رنجاند وآنجا را ترک کردم. فتحی هم آنقدر معرفت داشت که تماس گرفت و پیشنهاد داد تا وسیله بفرستد و من برگردم اما نشد.خیلی مایل بودم برگردم اما واقعا نشد. 
سریال نفس به نفس تولید و پخش ،داغ داغ روی آنتن رفت و تمام شد و خستگی به تن عوامل آن ماند و کهنه شد.ایراد هم چه ایرادی بود؟ چرا لهجه ی مردم اصفهان درست در نیامده است!؟ در حالی که نیمی از بازیگران اصلی این سریال واقعا اصفهانی بودند، از جمله مهدی باقر بیگی ، مجید قصه هائی که هرگز فراموش نمی کنیم.
فتحی هم دیگر سریال نساخت.اما باز هم محرم آمد و باز هم برای چندمین بار، "شب دهم" دوباره روی آنتن رفت و باز هم مخاطب زیادی داشت، اما کسی نمی پرسید کارگردانی که چنین سریال هایی می سازد حالا کجاست!؟اصولا ما همینطوری هستیم، فراموشکار و از ما فراموشکارتر... مدیران تلویزیون.
مدتها بود دچار نوعی حساسیت شده بودم که هیچ آنتی هیستامینی جواب نمیداد. حساسیت ،حتی به دیدن پوستر سریال های شبکه خانگی پشت شیشه ی سوپر مارکت ها.
 «قهوه تلخ» کامم را تلخ کرده بود و با «قلب یخی» یخ کرده بودم.شاهگوش که خب مناسب با سوپر مارکت راهش را می رفت و کاری هم به کار کسی نداشت و عده ای هم دنبال می کردند،«ابله» هیاهوی بسیار برای هیچ بود و با دیدنش به راحتی میشد احساس بلاهت  کرد  و در مورد«عشق تعطیل نیست» هم بهتر است هیچ چیز نگویم.
با مینی سریال «دندون طلا» کمی بد بینی را کنار گذاشتم وحساسیتم التیام پیدا کرد و با خود گفتم شاید بشود به این بیمار نیمه جان که شش سالی هست دارد جان می کند امید بست و اما با دیدن  «شهرزاد» ...
قسمت اول را تصادفی دیدم و بعد قسمت ششم و بعد در به در دنبال قسمت های قبلی و بعد در یک روز ...
شنیدید می گویند :"فلانی سیگار با سیگار روشن میکند"؟  من هم DVD با DVDعوض می کردم و به واقع لذت می بردم.
یک سریال جذاب و خوش ساخت و گیرا با نگارش نویسنده بسیار خوب "نغمه ثمینی"و کارگردانی "حسن فتحی" و بازی های فوق العاده، میزانسن های عالی ، طراحی صحنه و لباس خوب ، فیلمبرداری قابل اعتنا و...و ...و.
اضافه کنم که بازی خوب یعنی همانقدر از بازی بزرگانی چون "علی نصیریان" لذت ببری که بازی باورپذیر "فریبا متخصص" در شهرزاد تو را به وجد بیاورد.بازی ها یک به یک بی نظیر.ترانه علیدوستی ، شهاب حسینی ، مصطفی زمانی، مهدی سلطانی و...فرصتی خوب برای احیاء دو باره "ابوالفضل پورعرب". 
حال صد افسوس سریالی که انتخاب زمان دیدنش به دست خودمان است و بنا بر این نمی تواند حریف خوبی برای رقابت با شبکه های ماهواره ای باشد را پول می دهیم و می خریم و غیر مستقیم،پول از جیبمان خرج سریال های بی کیفیت تلویزیون می شود.ای کاش که این شهرزاد، قصه هایش را روی آنتن برایمان می گفت.
 
منتشرشده در تلویزیون