شنبه, 02 دی 1396 03:30

نگاهی به فیلم تاریکترین ساعت / بازی های بسیار خوب در فیلمی متوسط

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
نگاهی به فیلم تاریکترین ساعت / بازی های بسیار خوب در فیلمی متوسط نگاهی به فیلم تاریکترین ساعت / بازی های بسیار خوب در فیلمی متوسط

سی و یک نما *- فیلم «تاریک‌ترین ساعت» که ساخته کارگردان کار درست سینما «جو رایت» است و فیلمنامه آن هم «آنتونی مک‌کارتن» نوشته است، به حوادث می 1940 از نقطه دید ماشین سیاسی بریتانیا «چرچیل» می‌نگرد. زمانی که ارتش هیتلر از خاک فرانسه رد میشود و وارد «وستیمینستر» میشود و «نویل چمبرلین» (رونالد پیکاپ) در بدترین شرایط جنگ استعفا میکند، «وینستون چرچیل» (گری اُلدمن) غیرقابل پیش‌بینی و گاهی اوقات نه‌چندان دوست‌داشتنی بر سرکار می‌آید.

«تاریک‌ترین ساعت» (The Darkest Hour) هفته اول کاری «چرچیل» را بررسی میکند که طی آن اتحاد را روبراه میکند و برای خود دشمن‌تراشی میکند. خیلی‌ها در آن زمان فکر میکردن که او آخر ماه رو نمی‌بیند، چه برسد به آخر جنگ را.


Darkest Hour(گری الدمن) به بهترین نحو از پس نقش «چرچیل» برآمده است. به کمک گریم، (الدمن) آنقدر خوب خود را در پوست «چرچیل» فرو میکند که همه بازیگر را فراموش می‌کنیم. (الدمن) با بازی خوبش در این نقش، اسم خودش را در کنار (برایان کاکس) در فیلم «چرچیل» (Curchill) (بازی فوق‌العاده در فیلمی متوسط) و (تیموتی اسپال) در فیلم «سخنرانی پادشاه» (The King’s Speech) (شاید بهترین بازی در نقش نخست وزیر سابق بریتانیا) قرار میدهد. تیم بازیگری «تاریک‌ترین ساعت» (Darkest Hour)، که شامل (لیلی جیمز) در نقش منشی شخصی «چرچیل» «الیزابت لیتون»، (کریستن اسکات توماس) در نقش همسر وی «کلمنتاین»، (رونالد پیکاپ) در نقش «نویل چمبرلین» (این نقش در اصل برای (جان هارت) نوشته شده بود، اما او قبل از آغاز فیلم دار فانی را وداع گفت)، (بن مندلسون) در نقش «جورج ششم» (جالب میشود اگر بازی او را بازی (کالین فیرت) در فیلم «سخنرانی پادشاه» (The King’s Speech) مقایسه کنیم) و (استفان دیلانه) در نقش «ویسکانت هالیفاکس» (او به خوبی تفاوت بازیش با نقش «استنیس برتیون» را نشان می‌دهد)میباشد.


Darkest Hour«تاریک‌ترین ساعت» (The Darkest Hour) صحنه‌ای از جنگ را در خود جا نداده است، اما این به این معنا نیست که جنگی وجود ندارد. برای «چرچیل»، مجلس عوام بریتانیا میدان جنگ اوست. استراتژی جنگ او (برخلاف استراتژی صبر و دیپلماسی «چمبرلین») مخلوطی از دشمنی و بدبینی است. وقتی پادشاه درخواست صلح به هر قیمتی «هالیفاکس» و «چمبرلین» را رد میکند، «چرچیل» ترقی پیدا میکند، اما برای او همچنان موانع برقرار هستند. ایالات متحده حاضر نیست موضع بی‌طرفی‌اش را برای کمک به انگلیس بشکند؛ فرانسه نابود شده و ارتش بریتانیا در تله گیر میکند. قوی‌ترین سلاح «چرچیل» در زمان مذکور، قدرت سخنرانی اوست که در مراسمات مختلف به‌کار می‌گیرد.


Darkest Hour«جو رایت» به نماهای طولانی و زوایای دوربین خلاقانه‌اش مشهور است. او این قوه خودش را با نمای فوق‌العاده آغازینش که از سقف می‌گیرد و به تدریج از زاویه کنار به سخنران مجلس عوام بریتانیا میرسد، یادآوری میکند. شاید در این نما، ما آخرین مرحله فیلمبرداری را ببینیم، اما این صحنه تنها صحنه‌‌ای نیست که ‌‌«رایت» با آن سکانس را مزین میکند. استایل او با تدوین سریع‌‌ریتم خیلی از کارگردانان در تناقض است. گاهی اوقات در صحنه او دقایق زیادی را بدون حتی یک کات ادامه میدهد. او ترجیح میدهد با دوربین شعبده‌بازی کند تا با تدوین.


از نظر تاریخی، فیلم نسبتا دقیق است، اگرچه تنش بین «چرچیل»، «چمبرلین» و «هالیفاکس» برای درام بیشتر، افزایش پیدا کرده است. البته برخی معتقد هستند که در همون اوایل، موقعیت «چرچیل» متزلزل شده بود و چیزی نبود که پست نخست وزیری خودش را از دست بدهد. «دانکریک» همان قدر که موجب نجات ارتش بریتانیا شد، همان مقدار موجب نجات «چرچیل» هم شد. اگر آن بازمانده‌ها نجات پیدا نمی‌کردند، سرنوشت جنگ جور دیگری رقم میخورد.


Darkest Hourاگرچه بخش بیشتر «تاریک‌ترین ساعت» (The Darkest Hour) بر سیاست‌های «چرچیل» تمرکز دارد، اما بخش کوچکی از داستان را هم به معرفی خود «چرچیل» اختصاص میدهد. او احتمالا سرسخت، جنگجو و پست بود. ما بخش بد او در اولین ملاقات او و «الیزابت» می‌بینیم که با زخم‌زبان‌های نالایقانه‌‌اش او را میترساند. رابطه او و همسرش «کلمنتاین» خراب نمیشود، چون همسرش میتواند با انرژی و تلخی‌اش کنار بیاید. درضمن، وقتی «چرچیل» به او نیاز پیدا میکند، او مثل همیشه با صداقت و حمایتش در کنارش هست.


با نمایش تصویری قویتر از تصویری که در کتاب‌ها از «چرچیل» داده شده است و با اتکا به واقعیت‌های تاریخی، «رایت» از تله‌هایی که فیلم دیگر پارسال درمورد «چرچیل» دوری میکند. اگرچه موقعیت زمانی در این فیلم در مقایسه با فیلم پارسال یعنی فیلم «چرچیل» (Churchill) (آن فیلم درمورد حوادث بعد از جنگ بود) فرق میکند، اما بسیاری از اهداف یکی هستند. «تاریک‌ترین ساعت» (The Darkest Hour) مشخصا فیلم بهتری است. قطعا کسانی که جنگ جهانی دوم رو مایه عبرت قرار داده‌اند، از نمایش این فیلم قدردانی خواهند کرد، زیرا این فیلم به خوبی نشان میدهد که حتی قبل از شروع طوفان، چقدر جهان به دریافت فاجعه نزدیک شده بود. این فیلم برای فیلمبازها، سوپرایزهای خوبی در روایتش دارد. قطعا همه از بازی (گری الدمن) و تصویرسازی شخصیتش که بیش از پنج سال است که جان به جان آفرین تسلیم کرده است، لذت خواهند برد.

*منبع: نقدفارسی
منتقد: جیمز براردینلی - امتیاز 7.5 از 10 (3 از 4)
مترجم: سمیر نعمتی‌نژاد

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید