نمایش موارد بر اساس برچسب: ماهی سیاه کوچولو

سی و یک نما – وقتی نام فیلمی" ماهی سیاه کوچولو " است، یعنی ماندگارترین قصه ی قصه گوئی به نام "صمد بهرنگی "و  فیلم نیز روایتی از یک رویداد سیاسی اوایل دهه 60 است ، اینکه عوامل آن بخواهند سیاسی بودن فیلم را منکر شوند، جای تعجب داردو سوال ما از آنها اینکه :اگر ساختن فیلم سیاسی خط قرمز باشد که شما مجوزش را گرفته اید و ساخته اید ،حال اینکه موفق بوده یا خیر،چه ربطی به سیاسی بودن یا نبودن آن دارد؟
 پس از اکران ماهی سیاه کوچولو در تهران خبرگزاری مهر با برخی از عوامل این فیلم گفتگوی مفصلی داشته که به بعضی از نکات آن اشاره می کنیم:
 روزهای زیادی از اکران فیلم سینمایی «ماهی سیاه کوچولو» نگذشته است؛ فیلمی با یک محتوای ناشناخته که به گفته تعدادی از مخاطبان و منتقدانش رنگ و بویی از سیاست دارد و به گفته سازندگانش در حال و هوایی که بیشتر بیانگر احولات انسانی است تا یک واقعه تاریخی سیاسی که گوشه چشمی هم به یکی از وقایع مهم ماه های آغازین دهه شصت دارد.
همان حادثه آمل که برای بسیاری از مخاطبان امروزی و دیروزی سینما موضوعی در دسترس نبود و حالا با یک تهیه کننده نام آشنایی چون محمدرضا شفیعی، نویسنده صاحب سبکی چون علی طالب آبادی با آن کارنامه کم و بیش پر فراز و نشیب در حوزه نگارش و کارگردان جوان صاحب ذوقی چون مجید اسماعیلی از برگ برگ تاریخ معاصر این سرزمین بیرون کشیده شده و در قاب هایی  چشم نواز و چارچوب‌مند از طبیعت سبزِ بارانیِ مه آلودِ جنگل های شمال، اثری را به مخاطب نشان می دهد که گویا دربرگیرنده احولات و روابط انسان های طغیانگر به فراخور شرایط زندگی شان در یک واقعه سیاسی است. قاب هایی که با بازی مریلا زارعی، مصطفی زمانی، همایون ارشادی و جمشید گرگین در بستر تاريخی دهه شصت و مبارزات نيروهای چپ در شمال کشور و در آمل روايت می‌شود و درباره يک زن به نام شهرزاد معروف به ماهی سياه کوچولوست که برای انتقام مرگ شوهرش وارد مبارزه شده است و این تازه آغاز یک ماجرای تو در تو در لابیرنت های ذهنی تماشاگری است که خود را در معرکه ای پر پیچ و خم می بیند.
این فیلم خداحافظی کرده از پایتخت که هم اکنون در شهرستان ها روی پرده است، طی هفته های گذشته با اظهارنظرهای متفاوتی هم از سوی تماشاگران و هم از سوی منتقدان مواجه شده است. از همان نام عجیب و غریب فیلم گرفته تا سوژه و محتوای انسانی مطرح شده در فیلم همگی محل بحث منتقدان بود.
محمدرضا شفیعی (تهیه کننده): 
یک دغدغه ای در من و آقای طالب آبادی ایجاد شد که به حادثه آمل در سال ۶۰ بازمی گشت اینکه بتوانیم در قالب یک اثر سینمایی به فضایی دست پیدا کنیم که بتوانیم این حادثه را به مخاطب معرفی کنیم.
اینکه یک سری آدم در جریان پیروزی انقلاب اسلامی همکاری می کنند ولی بعد از انقلاب از امام و جریان انقلاب جدا می شوند و این جدایی تا جایی ادامه پیدا می کند که در مقابل جریان انقلاب اسلحه می کشند و تصمیم می گیرند به چیزی فراتر از آنچه که برای آن در پیروزی انقلاب مدنظر داشتند، برسند. همین داستان را اگر بخواهیم به صورت خطی برای کسی روایت کنیم به خودی خود جذاب است. همین موضوع هم باعث شد تا در من انگیزه ای برای ساخت یک فیلم سینمایی به وجود بیاید.
علی طالب آبادی (نویسنده):
 اولین نکته ای که مدنظر داشتم این بود که یک تهیه کننده با بودجه شخصی تصمیم گرفته فیلمی بسازد؛ فیلمی که می توانست رنگ و بوی یک اثر سفارشی به خود بگیرد ولی جذابیت کار اینجا بود که همین تهیه کننده که می خواست با بودجه شخصی فیلم را بسازد نگاه فرمایشی نداشت. این اولین باری بود که تهیه کننده‌ای به من گفت شخصا می خواهد کاری را تولید کند که مربوط به تاریخ انقلاب است.به هر ترتیب دهه ۶۰ دوره عجیب و غریبی در تاریخ معاصر کشورمان است، یعنی به لحاظ سیاسی اتفاقاتی که در گروه های مختلف می افتد انگار عصاره و چکیده ای از یک برهه تاریخی است. خیانت ها، زد و بندها، عقب کشیدن ها، نارو زدن ها در این مقطع به فضایی می رسد که از سوی منافقین کار به حذف فیزیکی می رسد. بنابراین همین بستر، بستر بسیار جذابی برای من بود. این گروه هم به جنگل های آمل رفتند و تصمیم گرفتند یک تشکل نظامی را سازماندهی کنند و به آمل حمله کنند. همه بچه‌های اتحادیه، کمونسیتی یا همه اعضای مائوییست نبودند بلکه عده ای از آنها بودند که تفکراتشان مبتنی بر دست گرفتن اسلحه بود یعنی جزیی از کلی بودند که هر اتفاقی که در اغلب گروه های آن دوران می افتاد در درون آنها نیز رخ می‌داد. حال با توجه به توضیحاتی که دادم به درام تبدیل کردن این اتفاقات هیچ وقت برای من و تهیه کننده رکن اساسی نبود بلکه بیان روابط انسانی در قالب یک واقعه تاریخی برای ما مهم بود.
طالب آبادی: آنچه که مدنظر ما بود بیرون کشیدن یک حس و روابط انسانی از جریان یک حادثه بود. پس از همان اولی که خشت تولید فیلم سینمایی «ماهی سیاه کوچولو» نهاده شد، این بود که فیلمی درباره حوادث سال ۶۰ آمل بسازیم در عین حالی که نمی خواهیم در فیلم تاریخ نگاری کنیم و این خیلی موضوع مهمی برای ما بود، زیرا در حال حاضر گاهی که نقدهای مرتبط با فیلم را می خوانم موضع دوستان منتقد این است که چرا ما به حادثه آمل به طور کامل نپرداخته ام.
اتفاقا این فیلم داعیه تاریخ نگاری ندارد و اساس این نوع دیدگاه را در همان ابتدای فیلم توضیح دادیم. این داستانی که اتفاق می افتد در بستر حادثه آمل است که رخ می دهد، یعنی یک داستان جنبی در حاشیه یک رویداد تاریخی. البته گاهی که مطالب برخی از دوستان را می خواندم در جایی نوشته بودند «کمونیست فیلم قسم حضرت عباس می خورد». جالب است اینجا شخصیت مازیار (مصطفی زمانی) کمونیست فیلم نیست. ما در این فیلم فقط یک کمونیست (جمشید گرگین) می بینیم که فرمانده ماجراست. در عین حال تک تک این آدم ها شناسنامه شخصی خود را دارند کما اینکه من کمونیست دو آتشه ای را می شناسم که اتفاقا قسم حضرت عباس هم می خورد. پس می توانم بگویم ما در فضای فیلم به حاشیه نگاری تاریخ پرداخته ایم نه خود تاریخ.ما درامی خلق کردیم که در آن درام تلاش کردیم به یک موضوع تاریخی مهمی بپردازیم که در آن انسان ها و روابط انسانی برجسته است. در این مسیر اولین اتفاقی که جذابیت داشت برداشته شدن نگاه فرمایشی و تیپیکالی بود که همیشه نسبت به این گونه آثار وجود دارد. به هر تریتب بنده معتقدم اینکه در مدیوم سینما به وجوه دراماتیک حادثه آمل بپردازیم چندان مناسب نیست و بر این باورم درباره این حادثه نمی توان کار جدی در یک اثر سینمایی کرد. البته وقتی مجید اسماعیلی به این پروژه پیوست می دانست ما با چه نگاهی وارد کار شده ایم. ضمن اینکه خود او نیز پیشنهاداتی برای کار داشت و در نهایت قرار بر این شد آن چیزی که مخاطب روی پرده سینما می بینید به عنوان پای‌بست کار طراحی شود.
 
مصطفی زمانی(بازیگر):
 مدل زندگی کاری من این است که بر اساس فاکتورهای بسیار زیادی تصمیم می گیرم یعنی اینکه صرفا فقط به خاطر دلایل حرفه ای تصمیم گیری کنم چندان مورد علاقه من نیست. من در زمانی که پیشنهاد حضور در این کار را دریافت کردم با پروژه «شهرزاد» قرار داشتم و اجازه هم نداشتم در هیچ فیلم سینمایی بازی کنم. اما یک روز آقای شفیعی که مدل دعوت کردن او مدل بسیار جالبی است با من تماس گرفت و قرار گذاشت تا همراه با آقای طالب آبادی در جریان بخشی از قصه قرار بگیرم.
وقتی با محتوای داستان مواجه شدم خیلی از فضای کار خوشم آمد.از سویی دیگر من اساسا از فیلم هایی که کارگردانی دارد و از آپارتمان بیرون می آید بسیار خوشم می آید زیرا ما در آپارتمان با خط قرمزهای زیادی مواجهیم که بازی کردن آنها برای من بسیار سخت است. به همین جهت علاقه مند شدم که فضای غیر آپارتمانی را نیز تجربه کنم که فیلم هایی چون خط ویژه، جامه داران و ماهی سیاه کوچولو نیز در ادامه این تجربه است.
اتفاقا در همین تجربه کردن هاست که کارگردان بسیار مهم می شود. به  هرترتیب وقتی فیلمنامه را خواندم از فضای کار خوشم آمد و فضای سیاسی کار و اینها چندان برایم جذاب نبود بلکه نوع شخصیت پردازی ها و نوع دیالوگ ها بود که من را مجذوب خود کرد و خیلی ساده در یک لحظه که بسیار برایم دوست داشتنی بود اعلام کردم که با گروه کار می کنم.
 
 
منتشرشده در سینمای ایران

سی و یک نما- تولید ارزان‌ترین فیلم جهان، حضور مدیر شبکه مستند در جشنواره فیلم کوتاه تهران، رونمایی از پوستر فیلم ناهید، نقد ماهی سیاه کوچولو و چندین خبر دیگر از سینمای ایران را در سی و یک نما بخوانید.

منتشرشده در سینمای ایران

سی و یک نما- از هفته گذشته چند فیلم روی پرده سینما رفتند، که از همان ابتدا ورود به گیشه، با فروش خوبی روبرو شدند.از چهار فیلمی که هفته گذشته اکران عمومی شد فیلم ˝چهارشنبه 19 اردیبهشت˝ بیش از بقیه فروخته است.

منتشرشده در سینمای ایران

سی و یک نما – "ماهی سیاه کوچولو" عنوانی است که مجید اسماعیلی روی اولین ساخته بلند سینمائی اش گذاشته که تشابه آن با نام داستانی از "صمد بهرنگی" ممکن بود مورد انتقاد مسئولان قرار بگیرد که خوشبختانه تا حالا چنین نبوده اما هنوز هم احتمال می رود که تغییری در عنوان فیلم صورت بگیرد.

منتشرشده در سینمای ایران